امیلیانو مارتینز، دروازهبان 30 ساله استون ویلا، با مهار توپهایی که در جریان جام جهانی انجام داد، از چهرههای بسیار پراهمیت در کسب ستاره سوم برای سرزمین نقره بود، ولی تنها در جریان بازی نبود که مارتینز درخشان ظاهر شد و او در ضربات پنالتی هم شگفت انگیز بود.
اختصاصی طرفداری| امی مارتینز در هر دو دیداری که مسابقه آرژانتین گره خورد و آنها در پی از دست دادن برتری 2 گله، مجبور به تعیین تکلیف مسابقه در ضربات پنالتی مقابل هلند در یک چهارم نهایی و فرانسه در فینال شدند، توانست نقش بزرگ خود را به خوبی بازی کرده و آخرین رقص لئو در جام جهانی را جاودان کند.
تنها مهارت فوتبالی عامل تاثیرگذار در عملکرد خارق العاده مارتینز در ضربات پنالتی نبوده و حالا مشخص شده این دروازهبان به خوبی از بازی روانی برای تاثیرگذاری روی رقیب و به هم ریختن تمرکز آنها موقع زدن ضربه استفاده کرده است. گیر یور، استاد دانشگاه و محقق علوم ورزشی اهل نروژ، در وبسایت تخصصی فوتبال و روانشناسیاش به نام فوتبالسایکلب، به بررسی مفصل بازی روانی مارتینز در مصاف با پنالتیزنان فرانسه در فینال کرده است که میخوانید. مارتینز در ضربات پنالتی سلطه کامل داشت و موجب از دست رفتن 2 ضربه فرانسویها شد. در ادامه به مرور همراه با جزئیات کامل حقههای او در فینال خواهیم کرد.
امی از همان ابتدا شرایط را آماده کرده و سند محوطه جریمه را به نام خود زد. در حالی که لوریس پرتاب سکه را تازه تمام کرده و داشت به سمت محوطه جریمه میرفت، مارتینز خیلی سریع به سمت دروازه انتخاب شده گام برداشت و منتظر رسیدن لوریس شد؛ انگار که میخواهد به میهمان خود خوشامد بگوید: «الان دیگه تو خونه من هستی!»
وقتی لوریس از راه میرسد، مارتینز دستش را به سمت او دراز میکند؛ کاری که با امباپه هم میکند. این شیوه او است. میتواند در ابتدای امر دوستانه و گرم رفتار کند که سبب میشود افراد گارد خود را برابرش پایین بیاورند و در نتیجه در مقابل حملاتش آسیبپذیرتر شوند. این دوگانگی در رفتار به نوعی سواستفادهگرانه و بخشی از استراتژی امی است.
در آغاز ضربات پنالتی، دخالتهای مارتینز آرام و دور از تنش است. احتمالا به خاطر این است که داور را بهتر بشناسد و بداند خط قرمزهایش کجا است. در خصوص امباپه، از داور میخواهد محل قرار گرفتن توپ را بررسی کند. داور محترمانه اطاعت میکند و با انگشت شصت مساله مورد بحث دروازهبان را تایید میکند.
در پنالتی کومان، مارتینز کمی فشار را بیشتر میکند و داور را مجبور میکند محترمانه دخالت کند. اینجا هم سبب میشود داور لهستانی محل توپ را بررسی کند و دوباره فرمانبرداری میبیند. الان دیگر مارتینز کاملا آگاه است که محوطه جریمه در کنترلش قرار دارد و آماده پیادهسازی کامل استراتژیاش میشود.
دروازهبانها به ندرت سیو پنالتیهای آخر بازی را جشن میگیرند. مارتینز یک استثنا است. تحقیقات حاکی از آن است که شادی چشمگیر نشان از اعتماد به نفس، تسلط و برتری در صحنه داشته و با تاثیر مثبت روی همتیمیها، روی روان تیم مقابل تاثیر منفی میگذارد. مارتینز بعد از اولین سیو خود در ضربات پنالتی، به حداکثر ممکن خوشحالی میکند.
وقتی نوبت به پنالتی شوامنی میشود، مارتینز از اینکه مجاز به انجام و عدم انجام چه کارهایی است، مطمئن است و دیگر قرار نیست دوستانه رفتار کند. اول با توپ به سمت دروازه قدم برمیدارد، چند ثانیه بدین شکل تلف میکند و از طرفداران آرژانتین میخواهد سروصدا ایجاد کنند.
در ادامه، به جای دادن توپ به شوامنی، آن را به سمت دیگر پرتاب میکند تا رقیب مجبور به رفتن و برداشتن آن شود. بیاحترامی کاملا واضح و مشخص انجام شده است. داور هیچ تنبیهی در نظر نمیگیرد و این کاملا نشان میدهد چه کسی رئیس است! وقتی شوامنی آماده ضربه زدن است، مارتینز لبخند بزرگی روی صورت دارد. پنالتی از دست میرود.
در ادامه نوبت به پنالتی پاردس برای آرژانتین است. مارتینز میداند لوریس هم ممکن است از خوب بودن دست بردارد و بازیهای روانی او را روی بازیکنان آرژانتین پیاده کند. برای همین، توپ را سریع میقاپد و خودش آن را در اختیار همتیمی میگذارد تا لوریس هیچ شانسی برای تکرار رفتار او نداشته باشد. کاملا موثر است و توپ گل میشود.
وقتی نوبت به پنالتی چهارم فرانسه و کولو موانی میرسد، مارتینز انگار در حال رد و بدل کردن پیامی در خصوص بازیکن فرانسه با فردی در کنار زمین است. در ادامه او بارها رو به کولو موانی میگوید: «تماشایت کردهام!» اینجا دیگر کارت زرد اجتناب ناپذیر است، ولی دیگر خیلی دیر شده و مارتینز برنده بزرگ ضربات پنالتی است.
بازیهای روانی امی مارتینز قابل توجه، حساب شده و غیرقابل پیش بینی هستند. او به مثابه ماکیاولی [توضیح در انتهای مطلب] دنیای فوتبال است و باعث شده دیگران از او تقلید کرده و ضدحملات مناسب رفتارهایش را پیدا کنند. با چنین نمایشی در بالاترین سطح فوتبال، باید ببینیم چنین رفتارهایی در ادامه چقدر تکامل پیدا کرده و به کجا خواهد رسید.
نیکولو ماکیاولی که بنیاد این نظریه خود را پیرامون روش و هدف در سیاست قرار داده، در کتاب خود شهریار، هدف عمل سیاسی را دستیابی به قدرت میداند و بنابراین، آن را محدود به هیچ حکم اخلاقی نمیداند و در نتیجه به کار بردن هرچیزی را در سیاست برای پیشبرد اهداف مجاز میشمارد و بدین گونه سیاست را به کلی از اخلاق جدا میداند. ماکیاولی معتقداست، زمامدار اگر بخواهد باقی بماند و موفق باشد نباید از شرارت و اعمال خشونتآمیز بترسد. زیرا بدون شرارت، حفظ دولت ممکن نیست [توضیح از ویکیپدیای فارسی]