یادمه مهارت زیادی در داستان نویسی و طنز گویی داشتم همیشه ولی گاهی فکر میکردم یعنی این استعدادی که من دارم برای خدمت به مردم خوبه؟ چطور ازش برای شاد کردن دیگران استفاده کنم؟ یا اینکه فقط برداشت های خودخواهانه ازش کردم؟ این درگیری ذهنی همیشه با من بود تا این که ماه محرم سال ۹۷ که...
ی شب خیلی راحت سرمو گذاشتم رو بالش خوابیدم
خواب دیدم با پژویی که اون زمان داشتم به سمت جاده هراز رانندگی میکردم
جلوتر که رفتم کوه دماوند پدیدار شد و خورشید در حال طلوع بود
لاستیک ماشین گیر کرد به سنگ سوراخ شد مجبور شدم بزنم کنار
اونجا یکی دیگه از کاربرای طرفداری هم بود که اسم نمیبرم
ب همراه اون رفتم سمت ی ماشین دیگه که آقای جنت خواه و آقای هژبری داخلش نشسته بودن اول اون کاربر خواست سوار ماشین بشه اجازه ندادن بعدش آقای هژبری محکم دستمو گرفت گفت آقای مجید لطفا بنشینین!
همین شد که در کنار آقایان هژبری و جنت خواه نشستم و راهی شمال شدیم
از خواب که پریدم دیگه این دغدغه ذهنی برام برطرف شد و فهمیدم برای خندوندن باید در سایت طرفداری اکانت بسازم و دیگه این نگرانی وجود نداشت که آیا این استعدادی که من دارم بدرد خدمت به مردم خواهد خورد یا نه....
و الان بیش از ۴ ساله با افتخار در اینجا وقتمو برای شاد کردن شما صرف نموده ام