پاییز امستردام، بسیار زود فرا میرسد. نیمکتهای باران زده، درختان نارنجی رنگ و آسمان تیره ی پرآب همان الهام دلکش تابلوهای ونگوگ است.... با آغاز سپتامبر اما گرمای مردی از لابلای ابرها به شهر میتابد. مردی با روشنترین خاطرات فوتبال هلند در دههی 80. مردی با لباس پرخاطره ی هلند 88 در میان آسمان و زمین. مردی مسافر انگلستان از تاینساید در شمال تا لندن در جنوب. |
مردی که رقص موهایش در آسمان هنگام نواختن ضربهی چیزی کمتر از چرخش قلم رامبراند بر بوم نداشت... مردی که این روزها، شاد و سرزنده روی صندلی برنامه ها و شوهای تلویزیونی به زندگی ادامه میدهد. مرد متولد اول سپتامبر در آمستردام.... رود گولیت...
گولیت، اولین بازی ملی را در روز تولد 19 سالگی خود انجام میدهد. بازیکن هارلم و بعد فاینورد، جایی که در کنار یوهان کرویف به یک ستاره تبدیل شد. دو بازیکنی که رابطهای فراتر از دو هم تیمی با یکدیگر داشتند. کرویف دو سال پیش از مرگ خود و در مصاحبه با دانلد مکری، ژورنالیست انگلیسی، گولیت را شخصیتی میدان که لایق جایگاه او در فوتبال هلند است. رود گولیت با خواهرزاده کرویف، استلا کرویف ازدواج میکند. سومین و طولانی ترین ازدواج او به مدت 13 سال!!!! با این حال گولیت علاقه دارد دربارهی آینده صحبت کند:
رود گولیت از کرویف میگوید:
بسیار کنجکا بودم. او 36 ساله بود که به فاینورد آمد. لحظاتی بود که فکر می کردم: "آره حالا می خواهم توپ را از او بگیرم" - اما نتوانستم. با خود فکر کردم اگر این 36 سالگی اوس، در24 سالگی چطور بازی میکرده؟ او در زمین محل ایستادن بازیکنان را نشانشان میداد. یک رهبر تاکتیکی. من او دوستان نزدیکی شدیم. تا روزهای بعد از فوتبالمان. اگرچه اختلاف نظراتمان پابرجا بود.... جام جهانی 74 و سیستم 4-3-3
در هلند عقیده بر این است که ما برندهی اصلی جام جهانی 74 هستیم. میگفتند ما جام را بالا نبردیم اما در یاد مردم ماندیم. این حرف درستی است اما چیزی شبیه یک فریب است. برنده و بازنده ملاکهای متفاوتی با زیبایی دارد. وقتی میتوانید هر دو را با هم داشته باشید، تکیه به یکی از آنها اشتباه است. یک توجیه که باعث درجا زدن شماست...
گولیت در کتاب خود، به سراغ تاکتیکها رفته. یک کتاب برخلاف قواعد موجود در فوتبال هلند. رود گولیت به 4-3-3 محبوب هلندیها میتازد:
" آژاکس به تکامل رسید؟ خدای من. به خریدهای کرویف نگاه کنید. رونالد اسپلبوس – یک مدافع تنومند لعنتی که به شما لگد می زند توپ را از دست می دهد. یان ووترز نیز همینطور. او همان کسی است که با آرنج استخوان گونهی گسکوین را شکست... کتابم را نوشتم تا با ذهنی باز به قضایا نگاه بنگرم.... من به یوهان میگفتم که ما در میلان با 4-4-2 موفق شدیم.. شما در 4-3-3 بدون بازیکنان خوش قریحه به جایی نمیرسید اما 4-4-2 ما با اریگو ساکی قابلیتهای فراوانی دارد". دربارهی مورینیو هم همه چیز به این شکل است. اگر در هلند او را ستایش کنید انگار یکی از دستورات کلیسا را زیر پا گذاشتید!!!"
رود در حالی که پنیر هلندی را روی یک نان تست میگذارد، با جدیت میگوید:
«در هلند فکر می کنیم همه چیز را می دانیم. ما به خود می بالیم که در سال چقدر با کرایف خوب بودیم. مانند سال . اما اینها مربوط به سالها پیش است. پس ما همه چیز را نمیدانیم. ما باید به جامهای پیش رو جدیتر نگاه کنیم... "
گولیت، در سال 2016 یکبار تا مرز مربیگری تیم ملی هلند هم پیش میرود. در روزهایی که تیم ملی هللند در رسیدن به مسابقات یورو در فرانسه ناکام مانده:
" دیدن مشکلات از بالا و غر زدن کار سختی نیست. من تصمیم گرفتم پس از رفتن فنخال که وارد عرصه شوم. بلیند روی نیمکت بود و من میتوانستم به او کمک کنم اما شرایط یک هرج و مرج واقعی بود. برت ون اوستین از ریاست فدراسیون استعفا داده بود، و ون بروکلین جانشین او شده بود. آنها، قراردهد محکمی با من نبستند و ون بروکلین مدام میگفت به من اعتماد کنم. من هم به او گفتم اگر تو هم بروی، تکلیف چیست؟ شرایط عجیبی قلبا آرزوی هدایت تیم ملی را داشتم اما مغزم میگفت نه، فعلا وقتش نیست.. "
گولیت، نمونهی درخشانی از زندگی یک فوتبالیست پس از فوتبال را نمایش میدهد. مربی چلسی و نیوکاسل، کارشناس بی بی سی و مجری مراسم قرعه کشی جام جهانی. اما زندگی شخصی او دست کمی از آفتاب بی رمق پاییز در آمستردام ندارد. سه بار جدایی، شش فرزند که او اکنون بافقط با یکی از آنها، ماکسیم 15 ساله زندگی میکند.
"در دو سال و نیم گذشته فرزندم با من زندگی می کند. من یک پدر کامل هستم. کمتر سفر می کنم. فقط برای برنامه های تلویزیونی. من لحظات فراوانی در زندگی داشتم که نمیخواهم آنها را به یاد بیاورم اما حالا همه چیز فرق کرده. من بسیاری از پیشنهادها را رد میکنم تا بیشتر کنار ماکسیم عزیزم باشم. این، بزرگترین پیروزی من در زندگی است...