خواه موتزارت باشد
ادل یا اعجوبه هایی مثل لیل ناز اکس
موسیقی قدرتمند است
ودر طول تاریخ در تمامی فرهنگ ها وجود داشته است، اما چرا انسان ها موسیقی را تا این حد اعتیاد آور و مفید می یابند
...
موسیقی ارکستری، رقص سلسه وار نت ها و در عین حال هنر است.
ممکن است شما از آن آگاه نباشید، اما مغز شما باید محاسبات زیادی را انجام دهد تا آن را درک کند.
موسیقی در ماهیت اصلی آن ترکیبی از فرکانس های صوتی و الگوهای پیچیده است که در هوا شناور شده و همگی در گوش شما برخورد میکند، این ارتعاشات پرده گوش را قلقک می دهد و به سیگنال الکتریکی منتقل می شود که از طریق عصب شنوایی به ساقه مغز می رسد و در آنجا دوباره به چیزی که ما به عنوان صوت درک می کنیم تبدیل می شود.
همانگونه که چشم هایتان نور را پردازش میکند. گوش هایتان نیز امواج صدا را پردازش میکند. و یک حالت هیجان و گاهی لذت را در مغز شما بر می انگیزند.
انسان ها لذت را از طریق محرک های زیادی مانند غذا،رابطه جنسی و مواد مخدر تجربه میکند، اما از آنجایی که بسیاری ازین محرک ها برای بقای انسان حیاتی هستند
بدن سیستمی ایجاد کرده که در صورت به دست اوردن این محرک ها به شما پاداش میدهد. چیزی که در واقعیت اتفاق میوفتد این است که یک انتقال دهنده عصبی به نام دوپامین در مغز شما پخش میشود، دوپامین یک ماده شیمیایی است که مسئول ایجاد احساس خوب و رضایت در شماست.
وقتی که دوپامین به عنوان یک پاداش برای مثالاً یک وعده غدای لذیذ یا بردن کاربرلیگا آزاد میشود. انتقال دهنده عصبی سبب ایجاد حس خوشی و رضایت میگردد.
مواد مخدر مانند کوکایین از همین شیوه بهره میبرند و مقدار دوپامین را افزایش میدهند یا به نوعی مانع از کاهش آن میشود که این باعث تحریک پیوسته یاخته های عصبی شما میشود و برای لحظاتی لذت بسیار زیادی را ایجاد میکند. موسیقی توانایی ایجاد نوعی از هیجان و برانگیختگی را داردد که باعث گشاد شدن مردمک چشم، بالا رفتن فشار خون و برانگیخته شدن مغز در نواحی شنوایی، حرکتی و حسی میشود و با اینکه موسیقی مستقیما فایده حیاتی برای ما ندارد این واکنش احساسی باعث آزاد شدن ماده شیمیایی احساس رضایت یعنی دوپامین میشود. هرچند هنوز استدلال کاملی برای این موضوع و تاثیر مستقیم وجود ندارد اما این حقیقت شگفت انگیز همچنان برقرار است، متئو فولاجی استاد دانشگاه برای اثبات این موضوع مطالعات عصبی را روی پرندگان انجام داده است. تحقیقات وی نشان داد که هوبره ها هر پاییز و در هنگام کوچ قابلیت اواز خواندن و سلول های مغزی خود را از دست میدهند. با این حال در بهار با رسیدن به مکان مورد نظر هنگامی که آواز خوانی را از سر میگیرند؛ نورون های آنها دوباره رشد میکند او این فرضیه را در نطر میگیرید که «موسیقی ممکن است نوروژنز در مغز را افزایش دهد».
همچنین در طی تحقیقاتی که بر انسان انجام شد محققان دریافتند که بسیاری از موسیقیدانان از توانایی ریاضی بالایی برخوردار هستند بنابرین بررسی کردند که چگونه گوش دادن به موسیقی بر عملکرد شناختی تاثیر می گذارد. آنها سوالات استاندارد IQ تست را به سه گروه از دانشجویان دانشگاه ارائه دادند، مقایسه کسانی که چند دقیقه را به گوش دادن به یک سونات پیانوی موتزارت گذرانده بودند با گروهی که به نوار آرامبخش گوش می دادند و دیگری که در سکوت منتظر بود. موتزارت برنده بود. آیا ممکن است موسیقی عملکرد شناختی را افزایش دهد؟ همانطور در بالا گفتیم مشخص نیست، اما دانشمندان حدس می زنند که گوش دادن به موسیقی به سازماندهی سلولهای عصبی در نیمه راست قشر مغز (بخشی از مغز که مسئول عملکردهای بالاتر است )کمک می کند. طبق این سازه، موسیقی مانند تمرین عمل می کند که بوسیله آن سلولهای مغز انتخاب شده را گرم می کند، و به آنها اجازه می دهد اطلاعات را با کارآیی بیشتری پردازش کنند. یادگیری نواختن یک ابزار ممکن است توانایی مغز را در تسلط بر وظایف مربوط به مهارت های زبان، حافظه و توجه افزایش دهد.
موسیقی از لحاظ شیمیایی بدن مارا دگرگون میکند و باعث میشود که ما احساس فوق العاده ای داشته باشیم و به همان طریقی که یه ماده مخدر با افزایش دوپامین میل به مصرف را در شما باقی میگذارد موسیقی هم اعتیاد اور میشود، دوپامین به بدن شما میگوید که پاداش گرفته است و همین باعث ایجاد اشتیاق بیشتر نسبت به آن میشود اگرچه لذت موسیقی امری کاملا شخصی است و با فرهنگ و تجربه شخص در هم تنیده شده است اما آثار شیمیایی ان در تمام نشاط های انسانی ثابت است یک ماده ی مخدر شادی آور طبیعی و کامل.
|