از قزلباش ها به عنوان ارتش ایران در دوران صفویه نام برده میشود که رشادت های بسیاری را از خود در صفحات کتاب تاریخ ثبت نمودند . قزلباش در لغتنامه ترکی آذربایجانی از دو واژه "قزل" و "باش" ترکیب شده است که به معنای قرمز و سر(کلاه) میباشد .

قزلباش ها کسانی هستند که از نخستین روز ها به مراقبت از جوانه کوچک سلسله صفویه به رهبری شاه اسماعیل یکم پرداختند و آن را به درختی تنومند و باشکوه بدل کردند که حتی تیغ تیز طبر عثمانی بر پیکره اش کارساز نبود. شمشیر زدن در راستای تشکیل سلسله صفویه، به خودی خود دلیلی برای جاودانه شدن آنها در تاریخ ایران و جهان است زیرا صفویه نخستین حکومت یکپارچه و قدرتمند ایرانی بود که پس از صد ها سال و از زمان فروپاشی امپراطوری ساسانی شکل میگرفت . اما یک اتفاق ،یک جنگ ، یک حماسه بزرگ به نام نبرد چالدران هویتی به قزلباش ها بخشید که آنها را به قهرمانان ابدی سرزمینشان بدل کرد دلاورانی تا هزاران سال بعد هم مورد ستایش ، احترام و ارادت هموطنان خود قرار بگیرند .
چگونه یه شکست بزرگترین فخر مردان قزلباش است ؟
در نخستین روز شهریور ماه سال هشتصد و نود و سه هجری خورشیدی سپاه عثمانی و قزلباش ها در دشت چالدران به مصاف هم رفتند . یکی برای تجاوز به خاک همسایه و دیگری برای دفاع از مردم،وطن و شرف خود . در یک سو یکصد هزار سرباز عثمانی و در سوی دیگر چهل هزار قزلباش ایستادند . یک سپاه مجهز به توپ و تفنگ و سلاح گرم و یک سپاه تنها مجهز به آهن سرد و البته شجاعت و غیرت . آن روز یک حماسه در تاریخ ثبت شد . قزلباش ها آن روز برای اولین بار با ادوات گرم مواجه میشدند . برای اولین بار صدای خوفناک توپ را میشنیدند . قزلباش ها به مانند بسیاری از کسانی که برای اولین بار در شرایط مواجه قرار میگرفتند حتی فکر گریختن را هم در خاطر خود نپروراندند چون آنها قزلباش بودند نه سربازان معمولی که تاکنون عثمانی در اروپا و خاور میانه دیده بود . نبرد شروع شد و سواران قزلباش در ابتدا ضربه سنگینی به ارتش عثمانی وارد کردند اما به هر روی رشادت قزلباش ها در میدان نبرد در مقابل تسلیحات دشمن کارساز نبود . در روایات تاریخی نقل میشود که معضل تشنگی هم به سپاه ایران ضربه زده بود اما در میانه و پایان نبرد که شکست ایرانی ها حتمی به نظر میرسید هم کسی صدای "الاَمان"(امان بده) را حتی از زبان یک قزلباش نشنید. و این مردان بزرگ تا آخرین قطره خون خود در مقابل عثمانی ایستادند،جنگیدند و جان باختند و پیکر خود را به مثابه تکه ای گوشت لخت در مقابل توپ گذاشتند تا از شرافت خود دفاع کرده باشند . در پایان جنگ اما اعداد و ارقام قابل توجه هستند . 25 هزار قزلباش جان سپردند اما این بدن های بی جان تا قبل از مرگ خود توانستند نزدیک به پنجاه هزار نفر از قوای بیگانه را به هلاکت برسانند . این یک شگفتی نظامی بود که افرادی با تجهیزات به مراتب بدوی تر و با کمتر نصف قوای دشمن تلفات دو برابری به دشمن وارد کنند . همین رشادت ها آوازه ای به پا کرد که توانست دست عثمانی را از خاک ایران برای همیشه کوتاه کند. زیرا سربازان عثمانی دیگر هیچوقت با شجاعتی که از خود میشناختند در مقابل یک قزلباش نجنگیدند.

این جنگ از یکی از تاثیر گذار ترین نقاط تاریخ ایران بود به طوری که گفته میشود اگه نبردی به شکل و شمایل چالدران وجود نمیداشت سپاه عثمانی از نظر کمی و کیفی چه در نفرات و چه در تجهیزات موفق به فتح مناطق غربی ایران تا آسیای میانه هم میشد . این یعنی یک دگرگونی عظیم در فرهنگ ایرانی . رشادت قزلباش ها در چالدران مانع از حملات جدی عثمانی برای فتح سایر نقاط ایران میشد زیرا ضربه ای مهلک نظامی و البته روحی و روانی بر آنها وارد آمده بود . اگر حکومت عثمانی سرزمین های ایران را در زیر پرچم خود میگرفت امروزه مردم ایران بخش های زیادی از هویت خود را به شکل دیگری میافتند . دیگر نه خبری از معماری ها و بنا های زیبای صفوی بود، فرهنگ ایرانی و آیین و سنت ها به شدت مورد تهدید قرار میگرفت علاوه بر این مردمان آن دوران ایران زمین به شدت مورد ستم و قتل و غارت عثمانی ها قرار میگرفتند و رشادت قزلباش ها مانع از به وقوع پیوستن این وقایع هولناک تا به امروز شد. در سخنی کوتاه اگر حکومت مرکزی صفوی اگر از بین میرفت موجودیت جغرافیای کنونی ایران غیر ممکن بود و قزلباش ها مانع این اتفاق شدند.
قزلباش ها پس از چالدارن آرام نگرفتند
در پایان نبرد چالدران سرداران قزلباش با التماس و قسم به مقدسات به شاه اسماعیل توانستند اورا از دشت چالدران برگردانند اما او هیچوقت شاه اسمایل سابق نشد و تا لحظه مرگش در سن 36 سالگی! با خاطرات چالدران روح خود را عذاب میداد و به فکر سرزمین هایی بود که حالا در زیر پرچم اجنبی به سر میبردند . سالها بعد فرزندان او نواحی از دست رفته را باز هم به کمک قزلباش ها پس گرفتند . قزلباش ها حتی پیروزی ظاهری عثمانی در چالدران را به سینه دشمن کوبیدند ! رشادت قزلباش در دوران شاه عباس یکم هم شاهکار های نظامی و سیاسی و حتی فرهنگی خلق کرد و خدمات آنها به ایران محدود به چالدران و پیش از آن نبود و آنها توانسته بودند ایران را درمقابل ازبکان در شرق و جنگ های منطقه خراسان حفظ کنند . با پرتغالی ها جنگیدند و در نهایت انتقام چالدران راهم گرفتند و با شکست دادن عثمانی در نبرد ارومیه مسبب تصرف مجدد آذربایجان،کردستان،بغداد،موسل،دیاربک،گنجه،تفلیس و باکو شدند و عثمانیان کلیه متصرفات خود در سه دهه اخیر را به ایران بازگرداندند. اما عثمانی ها هرگز نمیخواستند شکست خود در مقابل ایرانیان را قبول کنند و چند سال بعد بارها و بارها با لشکر کشی های بزرگ خواستند این حقیقت تلخ که در مقابل ایرانیان و قزلباشان شکست خورده ابدی هستند را انکار کنند اما هیچگاه به تحقق رویای خود نزدیک نیامدند و با شکست های پیاپی پس زده شدند . بسیاری از سربازان عثمانی پس از شکست خوردن در جنگ ها به موطن خود باز نگشتند و در بیابان های عراق و سوریه تلف شدند .

بدون تردید اگر در قرون شانزده و هفده شجاعت و رشادت قزلباشان نبود ایران نیز جز ایالات چهل و چندم عثمانی میشد اما ضربات خورد کننده قزلباش و شجاعت آنها بازوان متجاوز عثمانی را از کار انداخت و این ارتش جهنمی را مجبور کرد به تصرفات سرزمینی خود قانع بمانند. مضافا آنکه نبرد های ارومیه و بغداد حد اقل یک سوم نیرو های امپراطوری مذکور را هدر داد. و توان این کشور را برای ادامه تجاوزاتش به غرب تحلیل برد. تاریخ دوباره تکرار شد و ایرانیان بمانند هزار و هفتصد سال قبل مجددا شمشیر قدرتی مخوف در جنوب اروپا را کند کرد و به سربازانی مشابه لژیون های رومی ضربه شصت شمشیر ایرانی را چشاند !
از ساختار ارتش قزلباش و سیمای سربازانشان چه میدانیم؟

قزلباش ها در دوران شاه اسماعیل از گرد همایی ایلات ترکمان به وجود آمدند و هسته اصلی آنها هفت ایل افشار،قاجار،تکلو،روملو،شاملو،ذوالقدر،استاجلو و یالات غیر ترک (تالشها،لرها (چگینی)،ایل سیاه کوه،برخی ایلهای کرد،برخی خاندانهای فارس) . از ایل شاملو به عنوان پرنفوذ ترین ایل در میان قزلباش ها نام برده میشود . سربازان قزلباش ریش خود را میتراشیدند و سبیل درازی بر لب داشتند و کلاهی قرمز رنگ را بر سر خود میگذاشتند . قزلباشان "همه فن حریف بودند" در سوارکاری و تیر اندازی قهار و درد شمشیر زنی خوفناک و بعد ها در زمان شاه عباس یکم تفنگ چیانی ماهر شدند گویی این مردان موجودی فراتر از انسان بوده اند.
پایان

تقدیم به روح 25 هزار شهید خفته در آرامستان شهیدگاه_اردبیل