سال 1967 بود که برایان اپستاین، کاشف و مدیر بیتلز، درگذشت. او نفوذ زیادی بر روی گروه داشت؛ به نحوی که می توان گفت لقب بیتل پنجم واقعا شایسته اوست. او بود که بیتل ها را از کلوب های موسیقی به استودیو برد. پس از مرگ او خلائی بزرگ در گروه ایجاد شد. بیتلز برای پر کردن این خلاء شرکت چندرسانه ای Apple Corps را تاسیس کرد و پل مک کارتنی هم هدایت تجاری و فنی گروه را بر عهده گرفت. اما کار مک کارتنی برای مدیریت گروه سخت بود. ذائقه موسیقی همه آنها متفاوت بود. آنها همان بچه های ده سال پیش نبودند که میخواستند که راک اند رول بخوانند و بنوازند. پل مک کارتنی به دنبال ساختن موسیقی شاد و مثبت بود. در نقطه مقابل جان لنون به تاثیر یوکو اونو به دنبال آهنگ های درونی تر و تجربی تر بود. جورج هریسون هم در حال و هوای عرفان و موسیقی هندی قرار داشت و میخواست چیزی بیشتر از یک گیتاریست باشد و در روند ترانه نویسی بیشتر دخالت کند. آلبوم Sgt Pepper آخرین اقدام منسجم این گروه بود. در سال 1968 رینگو استار گروه را موقتا ترک کرد و بعد از مدتی بازگشت. یکسال بعد در زمستان 1969 که بیتلز در حال ضبط یک آلبوم برای اجرای زنده تلویزیونی بود، جورج هریسون گروه را ترک کرد. او فکر می کرد که به آهنگ های او بهایی داده نمی شود و سهمش از آهنگ های بیتلز کم است و پل مک کارتنی را به علت بی توجهی به آهنگ های دیگران، مغرور خواند. روز بعد از خروج جورج هریسون بیتل ها به همراه همسرانشان در خانه رینگو استار جمع شدند تا در مورد مسائل گروه گفت و گو کنند. این ملاقات به خوبی پیش نرفت و برای اولین بار بیتل ها متوجه دخالت های یوکو اونو، همسر جان لنون، شدند. با همه این ها بالاخره بیتل ها جمع شدند و کار ضبط آلبوم را به پایان رساندند. در سپتامبر همان سال جان لنون رسما به گروه اعلام کرد که می خواهد جدا شود. این را در نظر داشته باشید که همه این اتفاقات دور از چشم رسانه ها و روزنامه ها رخ داد. همه این کار ها در خفا انجام گرفت تا به مذاکرات تجاری گروه لطمه ای وارد نشود. اکنون دیگر عملا بیتلزی وجود نداشت ولی این موضوع رسمی نشد. به این ترتیب جورج هریسون و جان لنون به تنهایی به استودیو ها رفتند و به ضبط آلبوم های خود مشغول شدند و رینگو استار هم به بازی در یک فیلم سینمایی پرداخت. مک کارتنی که در مدیریت گروه شکست خورده بود، دچار یک افسردگی شدید شد و برای رها شدن از دست این بیماری به همراه خانواده اش به مزرعه ای در اسکاتلند کوچ کرد.
یک ماه بعد از دور ماندن از چشم رسانه ها شایعه پل مرده است در سراسر جهان پخش شد. حالا هم دوستانش او را ترک کرده اند و هم عده ای دروغین خطابش می کنند. به گفته مک کارتنی این بدترین دوران زندگیش بود. بعد از دوری او از اجتماع دوربین ها به اسکاتلند روانه شدند تا خبری جدید از عضو سابق بیتلز به دست آورند. ابتدا مک کارتنی خبرنگاران را طرد کرد ولی بعد متقاعد شد تا با مجله Life مصاحبه کند. مجله لایف نوشت : پل هنوز با ماست. پل مک کارتنی با افسردگی دست و پنجه نرم می کرد و دیگر آن موزیسین شاد سابق نبود. به اصرار و کمک همسرش لیندا او برای ضبط یک آلبوم به خانه اش در لندن بازگشت. او 13 آهنگ ساخت و مدیر اجرایی Apple Corps با او توافق کرد که در میانه ماه اوریل آلبوم را منتشر می کند. در همین احوال سایر بیتل ها که از پروژه مک کارتنی خبر نداشتند تصمیم گرفتند که مستندی به نام Let It Be در آوریل منتشر کنند که این مورد با توافق مک کارتنی با Apple Corps به لحاظ زمانی در تضاد بود. آنها نامه ای نوشتند تا به پل مک کارتنی بگویند که انتشار آلبومش به تاخیر میافتد. رینگو استار نامه را به خانه پل مک کارتنی در لندن برد ولی مک کارتنی او را با عصبانیت طرد کرد و در نهایت سایر بیتل ها مجبور شدند که مستند را دیر تر منتشر کنند. 10 روز قبل از انتشار آلبومش به نام McCartney، بسته پرسش و پاسخی که خودش طراحی کرده بود را به رسانه های بریتانیایی تقدیم کرد. او در این بسته به پرسش هایی که فکر می کرد مردم و رسانه ها به دنبال پاسخشان هستند جواب داده بود. برای مثال در پاسخ به این سوال که آلبومش را با چه کلماتی توصیف می کند نوشت : خانه خانواده و عشق. اما مهمترین سوال مربوط به ادامه کار با بیتلز بود. او کاملا واضح اعلام کرد که دیگر با بیتلز ادامه نمی دهد و بالاخره خروج یکی از بیتل ها رسانه ای شد. روزنامه ها تیتر زدند: پل مک کارتنی بیتلز را ترک کرد. پل مک کارتنی آخرین بیتلی بود که گروه را ترک کرد ولی از این نظر که آن را رسانه ای کرد اولین نفر بود.
اعلام کردن این موضوع به مذاق باقی بیتل ها خوش نیامد. بعد ها جان لنون، مک کارتنی را متهم کرد که او به این خاطر خروجش از بیتلز را رسانه ای کرده است تا آلبومش را جنجالی کند. حتی جان لنون آلبوم McCartney، را آشغال خواند. دوگانه ای بین مک کارتنی و جان لنون پیش آمد. منتقدان که به معنا و مفهوم بیشتر گرایش داشتند تا خود موسیقی، جان لنون را انتخاب کردند و آثار جان لنون را به گونه ای توصیف کردند که اگر نمی دانستید که آن ها منتقد موسیقی هستند گمان می بردید که آنها درباره یک کتاب در حوزه علوم انسانی صحبت می کنند و نه یک اثر هنری. به همین خاطر آلبوم اول مک کارتنی با حملات زیادی مواجه شد. ابتذال محض، بی محتوا و درجه دو از توصیفات منتقدان بر این آلبوم بود. در آلبوم مک کارتنی هر آنچه که می شنوید حاصل کار پل مک کارتنی است. او همه ساز ها را خودش نواخت و اینکار را بدون نقص انجام داد. ولی از آنجا که تنظیم کننده ای نداشت، کیفیت آهنگ ها پایین آمد و به نحوی او به ملودی های زیبایی که ساخته بود ظلم کرد. اولین آلبوم دوران سولو مرد لیورپولی، شخصی ترین کار اوست. این آلبوم فضای غمناکی دارد که علت آن افسردگی بود که با آن دست و پنجه نرم می کرد. ترانه شماره 13 البوم به نام Maybe I'm Amazed (شاید من شگفت زده شده ام) بهترین آهنگ دوران پسا بیتلز او و بهترین آهنگ عاشقانه ای است که تاکنون ساخته است. این آهنگ را برای همسرش، لیندا که او را از افسردگی نجات داده بود، سرود. البته سایر ترانه های عاشقانه ای که پس از آن نوشت هم به لیندا اشاره دارد. از دیگر آهنگ های این آلبوم می توان به Teddy Boy، Oo You و Junk اشاره کرد. McCartney با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد و اگر آلبوم قدرتمند Bridge Over Troubled Water از Simon & Gurfunkel با این آلبوم همزمان نشده بود، McCartney به رتبه نخست پرفروش ترین آلبوم های بریتانیا می رسید.
مک کارتنی تصمیم گرفت که حالت حرفه ای تری به دوران سولو خود ببخشد به همین خاطر به آمریکا رفت و در آنجا چندین نوازنده پیدا کرد و تیم خودش را تشکیل کرد. مک کارتنی 6 ماه به ضبط آلبوم پرداخت و در 17 می 1971 آلبوم Ram را منتشر کرد. هنوز 4 سال از آلبوم Sgt Pepper نگذشته بود که پل مک کارتنی یک آلبوم عجیب غریب و خلاقانه دیگر را که به هیچ جریانی در موسیقی وصل نبود منتشر کرد. تشخیص ژانر این آلبوم چندان آسان نیست ولی در این سال ها آن را Indie یا Indie Pop می خوانند. او در این آلبوم از نکات و گوشزد های نوازندگانش بهره برد و دست تنظیم کننده را برای تنظیم و انتخاب ترتیب آهنگ ها باز گذاشت. در واقع ترکیب دو آهنگ Uncle Albert و Admiral Halsey پیشنهاد مهندس صدا بود و نه خود مک کارتنی. فضای کلی این آلبوم را می توان در کلمه "جنونِ محض" خلاصه کرد و همین فضا آهنگ هایی مثل Smile Away و Monkberry Moon Delight را ساخت. در این آلبوم صدای گیتار بسیار گوش نواز است و البته سنگین تر و نزدیک به هارد راک، در واقع مک کارتنی در Ram ریف های به یادماندنی ساخته است. آهنگ ها جزئیات زیادی دارند و در هر آهنگ از آلات موسیقی متفاوتی استفاده شده است، به همین علت پیشنهاد می شود که این آلبوم را با هدفون یا هندزفری گوش بدهید. نکته دیگر در مورد این آلبوم مشارکت لیندا مک کارتنی است. او بیشتر در نقش بکینگ وکال و هارمونی وکال حاضر شده است که بعضی اوقات حس را از شخص می گیرد. پل مک کارتنی در این آلبوم از تیپ های مختلف صدایش رونمایی کرده است که این موضوع در کنار خلاق بودنش سبب شده است که حتی اگر آهنگ ها به سلیقه شما خوش نیاید او را به خاطر این دو مورد تحسین کنید. مک کارتنی از ساختار شکنی هم نترسید و در بسیاری از آهنگ ها تغییر ژانر و سبک را می شنوید. کاری که در آن استاد است. با همه این ها منتقدان همان ایرادات قبلی را به این آلبوم را وارد کردند. جنجالی ترین نکته در مورد این آلبوم در آهنگ Too Many People نهفته است که در آن مک کارتنی، جان لنون را به قول رپی ها دیس می کند. او در این آلبوم با نیش و کنایه جان لنون و یوکو اونو را علت نابودی بیتلز خطاب می کند و آنها را به دستور دادن به دیگران متهم می کند. جان لنون این کنایه ها را می فهمد و در پاسخ به آن ها، آهنگ How Do You Sleep را با همکاری جورج هریسون می سازد. از معروف ترین کنایه ها در این ترانه می توان به این دو مورد اشاره کرد: "اون عوضی ها درست گفته بودند که تو مرده ای" (اشاره به شایعه پل مرده است) ، "تنها کار خوب تو دیروز (Yesterday) بود و از وقتی که رفتی فقط یک روز دیگه (اشاره به آهنگ Another Day) رو داری". اکنون بسیاری مک کارتنی را متهم می کنند که باعث شده دوسیتشان خراب بشود ولی در واقع جان لنون این موضوع را با مصاحبه هایش شروع کرده بود.
پس از موفقیت آلبوم Ram، پل مک کارتنی نفرات جدیدی با خود همراه کرد. می توان به دنی لین اشاره کرده که از موسسان گروه مشهور The Moody Blues بود و از دهه 60 با پل مک کارتنی آشنایی داشت. در نهایت پل مک کارتنی گروه خود را ساخت و آن را Wings به معنی بال ها نامید. البته این گروه با نام Paul McCartney & Wings هم شناخته می شود. اولین کاری که این گروه منتشر کرد ترانه Give Ireland Back To The Irish بود. این ترانه در اعتراض به یکشنبه خونین سروده شد. (برای مطالعه بیشتر کلیک کنید). با اینکه با محدودیت هایی مواجه شد ولی باعث شد که بر محبوبیت مک کارتنی افزوده شود. دو آلبوم اول Wings با نامهای Wild Life و Red Rose Speedway، اثاری به خوبی اثار قبلی مک کارتنی نبودند ولی با این حال در میان آنها می توان ترانه های نسبتا خوبی یافت. Hi Hi Hi، Wild Life و One More Kiss از اثار شاخص دو آلبومی هستند که نام بردیم. اما تک آهنگ Live And Let Die که در یکی از فیلم های جیمز باند هم استفاده شده است، باعث شد که Wings به محبوبیت بالایی برسد. مک کارتنی در این آهنگ نشان می دهد که در هر سبکی که فکرش را بکنید می تواند موسیقی بسازد و این موضوع وقتی عجیب تر می شود که بفهمید پل مک کارتنی هرگز موسیقی را به صورت تئوریک یاد نگرفته است و هر آنچه اموخته حاصل کارش در استودیو بوده است. وکال پل مک کارتنی در این آهنگ به نت بالایی در موسیقی می رسد که این موضوع هم باعث تحسین است.
در سال 1973 پل مک کارتنی بهترین آلبوم سولو خود را منتشر کرد. Band On The Run نقطه اوج دوران پس از بیتلز مرد لیورپولی است. پس از آن هرگز نتوانست آلبومی نزدیک به آلبوم Band On The Run ارائه دهد. با این که این آلبوم به لحاظ محتوایی فرقی با سایر کار های Wings نداشت ولی حتی منتقدان هم آن را تحسین کردند. این اثر با ترانه ای همنام با نام خود آلبوم آغاز می شود. پل مک کارتنی همیشه عادت داشته است که در ترانه هایش داستان تعریف کند. بهترین مثال آن Eleanor Rigby است. آهنگ Band On The Run داستان زندانی هایی را نقل می کند که به دنبال آزاد شدن هستند. آهنگ با حالت مخمور و ناامیدانه ای آغاز می شود و خواننده از زندگیش در زندان مینالد. بعد از اتمام بخش اول آهنگ، موسیقی کاملا تغییر می کند و حالت هیجانی و اکسپرسیونیستی به خود می گیرد. این بار راوی جدی تر به دنبال این است که هر جور شده فرار کند. سپس سبک موسیقی به ارکسترال تغییر می کند و موسیقی حالتی اکشن به خود می گیرد و در نهایت راوی این بار با حالت بسیار امیدوارانه و سرخوشانه ای باز میگردد و فرارش را خبر می دهد و ندای آزادی سر می دهد. شعر و موسیقی Band On The Run انسجام فوق العاده ای دارند که سبب می شود تجربه ای بی نظیر برای شنونده به ارمغان بیاورد. در واقع منظور پل مک کارتنی از زندان بیتلز است. با اینکه بیتلز را خودشان ساخته بودند ولی چند سال بعد به ساختاری تبدیل شد که فقط جلوی رشد آن ها را می گرفت. این آلبوم از تنوع زیادی برخوردار است؛ فولک (Country Dreamer)، عاشقانه (Let Me Roll It)، پاور پاپ (Jet) و ترانه هایی که نام بردن سبک آنها آسان نیست (Nineteen Hundred and Eighty Five).
تصویر آلبوم Band On The Run
|
بعد از این آلبوم، Wings هرگز نتوانست به آلبومی به خوبی Band On The Run برسد. البته در سطح انتشار تک آهنگ، Wings عالی عمل کرد. Silly Love Songs (آهنگ های عاشقانه احمقانه)، به یادماندنی ترین آهنگ Wings است. این آهنگ Wings را زنده نگهداشت و به نماد این گروه تبدیل شد. این آهنگ در صدر لیست پرفروش ترین آهنگ های دهه 70 قرار گرفت. Silly Love Songs در جواب به کسانی (جان لنون و منتقدان) ساخته شد که آهنگ های مک کارتنی را احمقانه و سبک توصیف می کردند. پل مک کارتنی در مصاحبه با بیلبورد در مورد این آهنگ می گوید:
طی سالها، مردم می گفتند او آهنگ عاشقانه می خواند، او ترانه عاشقانه می نویسد، او خیلی احساساتی است. من با خودم فکر کردم که خب، مردم همیشه آهنگ عاشقانه می سازند. من دوستشان دارم، مردم دوستشان دارند و افراد زیادی وجود دارند که من عاشقشان هستم. من خوش شانسم که آن (عشق) را در زندگیم دارم. خب ممکن است که تو آن را احمقانه بدانی ولی خب چرا؟ چه مشکلی دارد؟
هر اثر هنری باید بازتابی از خود شخص باشد. وقتی شما خوشحالید، شما قطعا آهنگ شاد می سازید. وقتی که شما غمگینید، حتما آهنگ غمگین می سازید. و البته وقتی که شما عاشقید، آهنگ عاشقانه می سازید. اگر سعی کنید چیزی که نیستید را باشید، اثر هنری ضعیفی خلق خواهید کرد. به همین خاطر است که آثار سفارشی کمتر جذابیت دارند. حال این اثر، سفارش خود باشد یا سفارش دیگری. پل مک کارتنی هم همیشه خودش بوده است. همیشه موسیقیش را در اولویت گذاشته و به شعر و کلمات به چشم ابزاری برای پیاده کردن ملودیش نگاه می کند. وقتی که شما بتوانید بدون استفاده از معانی و فقط با تکنیک و اجرا حس خود را منتقل کنید، آنگاه اثر هنری شما موفق بوده است.
امیدوارم خوشتون اومده باشه...
مطالب مرتبط :
داستان لقب ویارئال؛ سفر زیردریایی زرد از بندر لیورپول به شرق اسپانیا
جان لنون و پل مک کارتنی؛ داستان یک رفاقت
مانیفست کمونیست در قالب یک شعر
جان لنون؛ دو رو یا فعال صلح؟
بیتل ها و فوتبال، اورتون یا لیورپول؟
پر فروش ترین های تاریخ موسیقی
آلبوم Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club Band؛ شاهکار جاویدان بیتلز