اختصاصی طرفداری - پس از مدت ها انتظار و اصرار، سرانجام اریک تن هاخ موفق شد تا یکی از دو هدف اصلی اش در تابستان جاری را تصاحب کند.
لیساندرو مارتینز، مدافع میانی آژاکس، در انتقالی البته گران قیمت، راهی یونایتد شد تا از دوگانه دی یونگ - مارتینز، دست کم 50 درصد در اختیار اریک تن هاخ قرار گیرد تا تیم نقل و انتقالاتی باشگاه از این پس با تمرکز کامل برای جذب فرنکی دی یونگ تلاش کنند. بحث های زیادی پیرامون رقم پرداخت شده برای مارتینز وجود دارد اما همان طور که همیشه تاکید کرده ام، کیفیت فنی بازیکن و آن چیزی که قرار است به تیم اضافه کند، باید بیشتر از هر چیزی ابتدا مورد بحث و بررسی مفصل و تخصصی قرار گیرد. در این یادداشت همچون همیشه پرونده ویژه و مفصلی را تشکیل داده ایم تا به این سوال پاسخ دهیم که چرا اریک تن هاخ تا این اندازه روی جذب مدافع آرژانتینی تاکید داشته و لیساندرو مارتینز از لحاظ فنی چه اهمیتی می تواند برای منچستریونایتد داشته باشد.
تمام ابعاد فنی بازی لیساندرو مارتینز به طور مفصل مورد بحث قرار خواهد گرفت و تنها بخشی که در این یادداشت به آن نخواهم پرداخت، بحث مفصل قد مارتینز و توانایی های او در توپ های هوایی است. با توجه به اهمیت این موضوع و همچنین بحث های زیادی که درباره اهمیت قد مدافعان میانی این روزها در ایران و سایر نقاط دنیا میان هواداران فوتبال شکل گرفته، در یادداشتی جداگانه به طور مفصل از لحاظ فنی به بهانه حضور مارتینز در لیگ برتر و حضور احتمالی ژول کونده در چلسی یا بارسلونا، به این موضوع خواهم پرداخت. به همین علت در این یادداشت درباره قد مارتینز، اهمیت این موضوع برای یک مدافع میانی (در لیگ برتر یا سایر لیگ ها) صحبت نخواهم کرد و این موضوع را به یادداشت دیگری موکول خواهم کرد.
بحث فنی را از توانایی های لیساندرو مارتینز در کار با توپ به عنوان یک مدافع میانی آغاز می کنم. همان طور که در یادداشت های پیشین نیز توضیح داده ام (اینجا)، مدافعان میانی در فوتبال مدرن این سال ها هر لحظه در حال تکامل هستند. سرمربیان پیشرو که امضای فنی خودشان را دارند، هر روز در حال پیدا کردن ایده های بیشتری در جهت مشارکت هر چه بیشتر مدافعان میانی همراه با توپ در زمین مسابقه هستند. مسئله ای که اگر تحقق پیدا کند، می تواند علاوه بر بهبود کیفیت تهاجمی تیم، به طور همزمان، کیفیت تیم را نیز از لحاظ تدافعی بهبود ببخشد. مدافعان میانی که صاحب توپ هستند، تحت فشار می توانند همراه با توپ حرکت کنند، پاس بدهند و در مسافت های طولانی خودشان را حفظ کنند، در تیمی که رویکردش مالکیت توپ و بازپس گیری هر چه سریع تر آن از بالای زمین است، نیازی به کنش های تدافعی پر تعداد پیدا نخواهند کرد. اما تحقق این مسئله به هیچ عنوان ساده نخواهد بود و پیچیدگی های خاص خودش را دارد. اولین گام تحقق این مسئله چیست؟ اینکه یک سرمربی دارای ایده فنی در فوتبال مدرن، مدافعان میانی را در اختیار داشته باشد که در ابعاد مختلف کار با توپ، سرآمد باشند. این یک بحث فنی مفصل است که این روزها بسیار مورد تاکید قرار می گیرد.
لیساندرو مارتینز، مدافع میانی آرژانتینی جدید یونایتد، چنین خصوصیاتی را دارد. او زیر نظر یک سرمربی مدرن به نام اریک تن هاخ، کار کرده و مدت ها با این تفکر در زمین مسابقه به میدان رفته است. مارتینز از نسل جدید مدافعان میانی مدرنی است که در ابعاد مختلف کار با توپ، توانایی های فوق العاده ای دارد. در بخش اول سراغ یکی از مهم ترین ابعاد بازی مدافعان میانی مدرن همراه با توپ، یعنی توانایی ارسال پاس های بلند، ریسکی و با طول زیاد می روم. مسئله ای حیاتی برای مدافعان میانی مدرن که اتفاقا یکی از تخصص های اصلی مارتینز نیز به شمار می رود. در پنج لیگ مطرح اروپایی کمتر مدافع میانی می توانید پیدا کنید که طی فصول گذشته توانایی بیشتری از مارتینز در این زمینه داشته باشد.
بر خلاف آن چیزی که این روزها در میان بحث های هواداران فوتبال می شنوم که تمامی توانایی بازیکنان را بیش از حد به لیگی که در آن بازی می کنند، وابسته می دانند، این توانایی لیساندرو مارتینز به عنوان یک مدافع میانی هیچ ارتباطی به لیگی که در آن بازی می کند، ندارد. بسیاری از توانایی های فنی یک بازیکن می تواند، دقت کنید، «می تواند» متاثر از کیفیت لیگی که در آن بازی می کند، باشد اما این مربوط به صد در صد توانایی های فنی یک بازیکن نیست. مدافع میانی که از لحاظ فنی روی آن کار شده و توانایی ارسال پاس های بلند، ریسکی و با طول زیاد دقیقی را از عقب زمین جهت بازیسازی و حتی خلق موقعیت مستقیم دارد، در صورت داشتن یک سرمربی که ایده فنی برای استفاده از این توانایی را داشته باشد، برایش فرقی نخواهد کرد که در لیگ هلند بازی کند یا لیگ برتر. در انگلیس باشد هم می تواند از این توانایی اش استفاده کند، در هلند هم به همین شکل است در مالدیو و لیگ مریخی ها هم تفاوتی ایجاد نمی شود. لیساندرو مارتینز چنین توانایی دارد و حضور اریک تن هاخ نیز به ما خواهد گفت که ایده فنی مشخصی برای استفاده از این توانایی مارتینز وجود خواهد داشت. مهم این است که این هماهنگی بین بازیکن و سرمربی در فضای جدیدی که در آن حضور دارند، شکل بگیرد. تنها دغدغه هواداران یونایتد باید شکل گیری این هماهنگی باشد نه توانایی خاص فنی مارتینز در این زمینه.
به مورد مصداقی اول از توانایی شرح داده شده درون زمین مسابقه دقت کنید. دیدار برگشت فصل گذشته آژاکس مقابل بنفیکا در لیگ قهرمانان اروپا. نگاه کنید که در تصاویر اول لیساندرو مارتینز به عنوان یک مدافع میانی مدرن حین مالکیت توپ، به عقب می آید و خود را تبدیل به یک گزینه جهت دریافت پاس هم تیمی اش می کند.
حالا به یک الگوی فنی مشخص و پرتعداد در بازی مارتینز می رسیم. الگوی فنی که یک سرمربی دارای ایده فنی، می تواند آن را طراحی کند و در راستای استفاده از آن، تیمش را تمرین دهد. می بینیم که مارتینز بلافاصله پس از دریافت توپ، پاس بلند و با طول زیادی را به هدف فرار هم تیمی اش پشت مدافعان بنفیکا ارسال می کند. پاس فوق العاده دقیق است و روی بند کفش بازیکن آژاکس درون باکس فرود می آید تا شاگردان تن هاخ در یک موقعیت بسیار خوب گلزنی قرار گیرند. یک مدافع میانی مدرن، این گونه باید از عقب زمین با یک پاس، تیمش را صاحب موقعیت گلزنی کند.
مورد دوم را نیز دقیقا با همان الگوی فنی انتخاب کرده ام. این بار هم از دیدار مقابل بنفیکا و البته دیدار رفت. نگاه کنید در تیمی که همواره رویکردش داشتن توپ است، لیساندرو مارتینز به عنوان یک مدافع میانی می تواند بارها نزدیک به یک سوم تهاجمی صاحب توپ شود. الگو مشخص است و توانایی مارتینز نیز کاملا هویداست. باز هم او با یک پاس بلند و با طول زیاد دقیق که این بار نیز روی بند کفش مقصد فرود می آید، آژاکس را در یک موقعیت مسلم گلزنی قرار می دهد. این توانایی فنی مارتینز در سطح مدافعان میانی در پنج لیگ معتبر اروپایی، فوق العاده است و مدافعان میانی کمی هستند که بهتر از او بتوانند چنین کاری را انجام دهند. برای یک مدافع میانی مدرن، توانایی ارسال چنین پاس هایی، یک ضرورت محسوب می شود.
در ادامه بررسی ابعاد مختلف توانایی های مارتینز در کار با توپ، در بخش دوم به مطالعه و تحلیل دو داده فنی پیشرفته می پردازم. داده فنی یپشرفته «Progressive Pass» و داده فنی پیشرفته «Progressive Carries». دو داده ای که می تواند تصویر مهمی از توانایی یک مدافع میانی در کار با توپ موثر، رو به جلو و در راستای سوق دادن تیم به احتمال گلزنی بیشتر، به ما ارائه دهد. «Progressive Pass» داده فنی پیشرفته بسیار ارزشمندی است که معرفی کامل آن مفصل است و در جزئیات نیز تعاریفش در کمپانی های مرجع مختلف کمی متفاوت است. با این حال به طور کلی، به پاس های اطلاق می شود که حداقل 5 یارد طول داشته باشد (4.57 متر) و حداقل 25 درصد از مسافت باقی مانده تا دروازه حریف را طی کند. این داده فنی پیشرفته چرا بسیار ارزشمند است؟ به این دلیل که می تواند مشخص کند پاس های کدام بازیکنان در راستای بازیسازی، حرکت تیم رو به جلو و رساندن تیم به دروازه حریف، از کیفیت خوبی برخوردار است. این داده فنی پیشرفته می تواند مشخص کند که چه بازیکنی یک متخصص در حوزه بازیسازی (علی الخصوص بازیکنان خط عقب) از طریق ارسال پاس رو به جلو و با کیفیت است.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که مقایسه ای است بین تمامی مدافعان کمتر از 25 سال (مدافعان کناری نیز لحاظ شده) حاضر در پنج لیگ معتبر اروپایی و همچنین لیگ هلند در فصل گذشته از حیث تعداد ارسال «Progressive Pass» در 90 دقیقه. می بینیم که به شکلی معنادار مارتینز پس از ترنت الکساندر آرنولد در رده دوم بهترین مدافعان کمتر از 25 سال در میان پنج لیگ معتبر اروپایی از این حیث قرار گرفته. پس از او بازیکن مهمی همچون آلفونسو دیویس از بایرن مونیخ، آنتونی کاسی، مدافع استراسبورگ و همچنین دیوید رائوم، مدافع پر طرفدار هوفنهایم، قرار گرفته اند.
داده فنی پیشرفته دوم در این بخش «Progressive Carries» است. داده ای که به ما می گوید ک بازیکن چند بار در طول یک بازی توپ را حداقل 5 یارد (4.57 متر) رو به جلو و به سمت دروازه حریف حمل کرده است. در نظر داشته باشید که صرفا حمل توپ هایی با این شرایط در نظر گرفته می شوند که در 60 درصد بالای زمین رخ داده باشند. وضعیت اینجا هم معنادار است. مارتینز فصل گذشته و در قیاس با تمامی مدافعان میانی حاضر در پنج لیگ معتبر اروپایی توانسته از این حیث در صدک فوق العاده 99 اُم قرار گیرد. به این معنی که او توانسته از 99 درصد مدافعان میانی حاضر در لیگ های مطرح اروپایی، عملکرد بهتری در هر 90 دقیقه از حیث داده فنی پیشرفته «Progressive Carries» از خود ثبت کند. وضعیتی فوق العاده از یک مدافع میانی.
تحلیل این دو داده فنی پیشرفته در کنار یکدیگر به ما چه می گوید؟ وقتی صحبت از یک مدافع میانی مدرن در کار با توپ می کنیم، منظور یک مورد یا دو مورد نیست. این مسئله می تواند ابعاد مختلفی داشته باشد. لیساندرو مارتینز در مجموع این ابعاد، تسلطی استثنایی دارد. او هم در ارسال پاس روبه جلو و موثر تواناست و هم در حمل توپ رو به جلو و موثر. حمل توپ هایی که یک مدافع میانی مدرن باید در آن توانا باشد و بتواند تیمش را به طور موثر رو به جلو سوق دهد. شما وقتی به عنوان یک مدافع میانی چنین ویژگی هایی داشته باشید و رویکرد فنی تیمتان نیز مدرن باشد، مطمئنا در طول هر بازی به کنش های تدافعی کمتری نیاز خواهید داشت و اتفاقا بیشتر صاحب توپ خواهید بود و باید در راستای کنش های تهاجمی به تیمتان یاری برسانید.
حالا به چند مورد مصداقی در همین زمینه نیز دقت کنید. مورد اول باز هم از لیگ قهرمانان اروپا و دیدار آژاکس مقابل بشیکتاش انتخاب شده است. وقتی صحبت از کار با توپ و توانایی ارسال پاس رو به جلو و «Progressive Pass» می کنیم، یعنی دقیقا چنین صحنه هایی مد نظرمان است. نگاه کنید که مارتینز به عنوان یک مدافع میانی چگونه در مرکز میدان صاحب توپ است. رویکرد فنی مشخصی در استفاده از توانایی های مارتینز در تیم وجود داشته و هم تیمی های او به خوبی می دانند که قرار است چه توپ هایی را از مارتینز تحویل بگیرند. نگاه کنید که چگونه مارتینز کاری دشوار را طوری انجام می دهد، که کاملا ساده به نظر می رسد. ارسال یک پاس زمینی با طول زیاد و دقیق در راستای رها کردن بازیکنان آژاکس در پشت مدافعان حریف. پاسی دقیق و برنامه ریزی شده که آژاکس را در موقعیت گلزنی مسلم قرار می دهد و اتفاقا دروازه بشیکتاش نیز در صحنه پس از آن باز می شود.
مورد بعدی روی تاکید بر کنترل و خونسردی مارتینز روی توپ انتخاب شده. کنترل و خونسردی که می تواند تحت فشار و در مقابله با «Pressing» و «High-pressing» حریف بسیار کارساز باشد. نگاه کنید که در دیدار مقابل آیندهوون، مارتینز چگونه در حالی صاحب توپ می شود که از پشت سر توسط بازیکن حریف به شدت تحت فشار است. با این حال او به خوبی توپ را کنترل می کند و رو به جلو گام بر می دارد. سپس بازیکن دیگری از حریف بلافاصله و خیلی سریع جهت بازپس گیری توپ روی مارتینز هجوم می آورد. مدافع آرژانتینی اما کاملا آرام و توانا در کار با توپ است. خیلی سریع واکنش نشان می دهد، با استفاده از تکنیک و کنترلش روی توپ، از حریف عبور می کند و مجددا در فضایی بسته و سخت، پاس کوتاه صحیحی را جهت فرار کامل از پرسینگ حریف، به هم تیمی اش می رساند تا آژاکس با موفقیت بتواند خودش را به جلو سوق دهد. این نمونه بارز توانایی های یک مدافع میانی مدرن در کار با توپ و کاربردش است.
در بخش سوم، درباره کیفیت فنی لیساندرو مارتینز در کنش های تدافعی صحبت می کنم. جایی که اتفاقا مدافع آرژانتینی باز هم دست کم گرفته می شود. مارتینز از لحاظ فیزیکی اگر فاکتور قد را کنار بگذاریم، بازیکنی بسیار قدرتمند است. سرعت واکنش هایش بسیار بالا است و در حوزه «Defensive Positioning» نیز عملکرد خوبی دارد. «Defensive Positioning» مفهومی بسیار مهم در علم مربی گری و آنالیز فوتبال است که مربوط به توانایی های بازیکنان در راستای پس گرفتن وظایف تدافعیشان می شود. به این معنی که بازیکنی که وظایف تدافعی مشخصی دارد، به محض لو رفتن توپ، بتواند خیلی سریع خودش را به پست تدافعی اش برساند تا مانع از ایجاد خطر روی دروازه تیمش شود.
به چند مورد مصداقی در این باره توجه کنید. مورد اول روی تاکید بر سرعت، سماجت و توانایی مارتینز در دوئل های یک در برابر یک زمینی انتخاب شده. دیدار مقابل چلسی در لیگ قهرمانان اروپا. جایی که مارتینز می تواند به ترتیب مطابق صحنه زیر، پا به پای بازیکنی همچون میسون مانت، پیش برود، لحظه به لحظه او راه همراهی کند و با انتخاب صحیح زمان کنش تدافعی، در لحظه مناسب او را به این ترتیب به دام بیندازد. فیزیک بدنی مارتینز حالت روتین یک بازیکن جنگنده، پرخاشگر، قدرتمند و جنگجوی اهل آمریکای جنوبی است. بازیکنانی که می توانند 90 دقیقه تنه به تنه حریف بزنند و با آن ها درگیر شوند. مدل روحیه و جنگندگی بازیکنی همچون گری مدل که می توانست حتی سر خود را از لحاظ جنگندگی رو به روی توپ قرار دهد.
مورد بعدی روی توانایی مارتینز در مفهوم «Defensive Positioning» انتخاب شده. جایی که مدافع آرژانتینی می تواند به خوبی با سرعت واکنشی بالای خود و درک درست از موقعیت بازی و مفهوم انتقال، به تیمش کمک کند. به تصاویر زیر از دیدار مقابل آیندهوون دقت کنید. جایی که تیم حریف با ارسال پاسی بلند در یک موقعیت ایده آل جهت طراحی ضد حمله ای سریع قرار می گیرد. در تصویر اول نخستین هنرنمایی مارتینز را می بینیم. جایی که او عملا با یک حرکت آکروباتیک، می تواند تاثیرگذاری ناقص اما فوق العاده مهمی را روی توپ بگذارد. تاثیرگذاری که در همین مرحله، مانع از تک به تک شدن بازیکن آیندهوون با دروازه خودی می شود.
در ادامه می بینیم که چگونه مارتینز بسیار سریع واکنش نشان می دهد و از زمین بلند می شود و سعی می کند به حرکت خود و کامل کردن مفهوم «Defensive Positioning» ادامه دهد. مارتینز با سرعت بالا به عقب بازمی گردد، پست خود را پس می گیرد و در نهایت موجب کند شدن ضد حمله حریف می شود. در شرایطی که آیندهوون طی دو مقطع می توانست خیلی سریع با دروازه آژاکس تک به تک شود، این مارتینز بود که نخست با تاثیرگذاری ناقص خود روی توپ و سپس با سرعت بالای خود در پست گرفتن پستش، توانست مانع از این مسئله شود.
لیساندرو مارتینز، خرید جدید یونایتد، هر آن چیزی که اریک تن هاخ از یک مدافع میانی مدرن در رویکرد فنی اش انتظار دارد را در خود جای داده. بازیکنی که مطابق توضیحات مفصل داده شده در کار با توپ و تمامی ابعاد آن فوق العاده تواناست و زمانی که توپ را در اختیار دارد، می تواند بهترین عملکرد خودش را نشان دهد. در عین حال فیزیک قدرتمندی دارد، در دوئل های یک در برابر یک زمینی و کنش های تدافعی نیز به هیچ عنوان کم نمی آورد و همچنین می تواند به خوبی با درک درست از مفهوم «Defensive Positioning» به تیمش کمک کند. در عین حال بسیار جنگنده، خستگی ناپذیر و از لحاظ روحیه ای، تهاجمی است که این مسئله نیز در لیگ برتر انگلیس بسیار می تواند حیاتی باشد. تنها نکته باقی مانده در بحث فنی روی لیساندرو مارتینز، وضعیت قد او و نقش این مسئله به عنوان یک مدافع میانی در لیگ برتر انگلیس و در دیگر لیگ هاست که با توجه به اهمیت موضوع از لحاظ فنی، در یادداشت بعدی روی آن بحث خواهم کرد. نکته مهم دیگری که در بخش آخر یادداشت از لحاظ فنی ذکر آن ضروری است، توانایی بازی مارتینز به عنوان یک هافبک تدافعی در جلوی مدافعان است. گرچه به نظر می رسد که تن هاخ (البته قطعی نیست) مارتینز را برای بازی به عنوان یک مدافع میانی در نظر دارد، اما این امکان نیز برای او فراهم خواهد بود که از مارتینز با توجه به رویکردش در جلوی مدافعان بهره ببرد. بازیکن آرژانتینی این امتحان را قبلا پس داده است. در فصل 2019/2020 او در لیگ هلند زیر نظر تن هاخ، بخش قابل توجهی از بازی ها را در جلوی خط دفاعی به میدان رفت و اتفاقا عملکرد بسیار خوبی نیز داشت. عملکرد او در آن فصل در میان برترین هافبک های میانی هم پستش در سطح پنج لیگ معتبر اروپایی بود و این مساله نیز باید در مورد مارتینز و توانایی های مختلفش حتما مدنظر قرار گیرد.
قطعات اریک تن هاخ یکی پس از دیگری از راه می رسند و هواداران یونایتد امیدوار هستند تا آن چه در ذهن سرمربی هنلدی می گذرد، به خوبی تا زمان نخستین بازی، در تمرینات نیز رنگ و بوی واقعیت به خود بگیرد. ارتقاء ترکیب و وضعیت فاجعه فنی یونایتد کار یک پنجره و یک ماه و دو ماه کار فنی نیست و به زمان بسیار بیشتری نیاز خواهد بود. نکته مهم این است که سرانجام پس از سه فصل زندگی در دنیای مجازی، هواداران یونایتد می توانند امیدوار باشند که دستان درستی در حال بازسازی تیمشان است.
*داده های فنی پیشرفته از کمپانی های مرجع StatsBomb و Opta استخراج شده است.