ᴀᴍɪʀʀᴇᴢᴀ Fᴇʀɢᴜsᴏɴمجبور شدم برم داروخونه و بگم کاندوم دارین ؟
رفتم تو و جلو همه گفتم دکتره هم گفت نه
تااینجا اوکی بود ولی وقتی بگایی شد که بابامم تو داروخونه بود دقیقا هم تو اون تایم و یهو سرشو برگردوند و چپ چپ نگام کرد :)))))
منم تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که در برم فقط و با اون رفیقامم قهرکردم سرهمین :)