اگر مجبور بودید بازی آلمان الجزایر را از صدا و سیمای میلی تماشا کنید، حتما ماجرای شرمساری خیخون یا تبانی کثیف دو تیم آلمان و اتریش در جام جهانی 1982 اسپانیا را بارها و بارها شنیده اید. اینکه دو کشور آلمانی زبان آلمان و اتریش با تبانی تیم مسلمان و مظلوم الجزایر را از رسیدن به حقش محروم کرده اند و اجازه ندادند قهرمان جام جهانی شود!!!
بگذارید به کمی عقب تر بر گردیم. 1938 جام جهانی با شرکت 15 تیم برگزار می شود! چرا؟ چون آلمان هیتلری اتریش را اشغال کرده و آنرا به خاک خودش منضم کرده و با دخالت سرمربی آلمان را مجبور کرده بزور نفرات اتریشی را در جام جهانی بازی دهد. زیرا به جهانیان ثابت کند اتریش دیگر وجود خارجی ندارد. نه خودش نه پرچمش و نه تیم ملی کشورش. بازیکنانش هم به جرم آلمانی زبان بودن، مجبورند در تیم رایش سوم توپ بزنند. همانطور که امروز در ایران ما همه یک طرز فکر سیاسی ندارند، یقینا آنزمان هم بودند اتریشیهایی که دلشان میخواست عضوی از امپراطوری رایش سوم باشند. ولی یقینا در مقابل ملی گرایانی هم بودند که دلشان نمیخواست سر به تن رایش سوم (یا هر متجاوز دیگری که بخواهد یک وجب از خاک اتریش را به خاک خودش منضم کند) باشد. الان چون محمود افغان فارس زبان بوده ما ایرانیها از تجاوزات او دل خوشی داریم؟ آیا دلمان میخواهد بجای پرچم سه رنگ ایران، پرچم مثلا تاجیکستان یا هر ملت فارسی زبان دیگری را در دست بگیریم؟ کدام ملتی است که از تجاوز و تحقیر و نابودی فرهنگ و رسوم و پرچمش خشنود است که اتریشیها از آلمانیها بابت اشغال خاک شان و محو کردن آنها از روی کره زمین خشنود باشند؟
در جام جهانی 1978 (تا قبل از جام جهانی 1994 هر برد دو امتیاز داشت) اتریش به همراه آلمان (غربی)، هلند و ایتالیا در دور دوم گروهی رقابت داشتند. تیم اول به فینال میرفت و تیم دوم به رده بندی. آلمانها هر دو دیدار خود را مقابل هلند و ایتالیا مساوی کرده بودند و در مقابل اتریشیها هر دو بازی را باخته بودند. آلمان هلموت شون در پنج بازی نخست فقط مکزیک را (آنهم با نتیجه خرد کننده 6-0) برده بودند و در بازیهای دیگر به نتیجه تساوی رسیده بودند (از جمله در برابر تونس و لهستان). بازیها به صورت همزمان بود. هلند سه امتیاز (تفاضل 4+)، ایتالیا سه امتیاز (تفاضل 1+)، آلمان دو امتیاز و اتریش بدون امتیاز بود و عملا هیچ شانسی برای رسیدن به رتبه دوم هم نداشت. بازی هلند و ایتالیا رو در رو بود و آلمان در صورت پیروزی یکی از دو تیم، شانسی برای فینالیست شدن نداشت ولی میتوانست با یک پیروزی راهی رده بندی شود. در صورت تساوی دو تیم و پیروزی پر گل (5+) آلمان این شانس را داشت که به عنوان مدافع عنوان قهرمانی در فینال بازی کند. با توجه به پیروزی هلند مقابل ایتالیا تفاضل ایتالیا صفر بود و ایتالیا با سه امتیاز به کار خود پایان داد. بازی آلمان و اتریش هم تا دقیقه 88 با نتیجه دو بر دو ادامه داشت و ژرمنها با تفاضل صفر، امتیاز سه و البته گل زده بیشتر باز هم راهی رده بندی میشدند تا دستکم برای برنز شانس داشته باشند. با این حال اتریشیها که نشانی از یک تیم حذف شده نداشته باشند، گل سوم را هم به آلمان زدند تا علاوه بر پاک کردن عدد صفر در مقابل تعداد شکستهای آلمان، این تیم را رسیده به جمع چهار تیم محروم کنند. بعد به دشمن خود ایتالیا کمک کنند که برود در نیمه نهایی بازی کند. آنهم در شرایطی که ایتالیا بدلیل شکست مقابل هلند عملا خود را حذف شده میدید. واقعا چرا اتریش حذف شده باید انقدر سفت و محکم در برابر همسایه شمالی و پر قدرت خود بازی کند و هلموت شون را در آخرین بازی که روی نیمکت آلمان نشسته شکست دهد؟
حالا جام جهانی 1982 اسپانیا و این بار برای نخستین بار بجای 16 تیم با 24 تیم برگزار می شود و آلمان و اتریش که در دور انتخابی هم همگروه بودند و آلمان در هر دو بازی با نتایج 2-0 و 3-1 پیروز شده (تنها تیم اروپایی در گروههای پنج تیمی (یک گروه سه تیمی بود که یک تیم از آن صعود میکرد. از گروههای پنج تیمی دو تیم صعود میکرد) که هر هشت بازی خود را با پیروزی پشت سر گذاشته بود تفاضل 30+، 33 زده و 3 خورده، قهرمان جام ملتهای 1980 و تیمی که در جام جهانی 1982 هم با حذف انگلیس، اسپانیای میزبان و فرانسه به فینال رسید و از ابتدا هم تیم یوپ دروال از مدعیان قهرمانی بود. مدعی تر از ایتالیایی که در جام ملتهای 1980 در کشور خودش چهارم شد و در انتخابی جام جهانی با 5 برد 2 مساوی 1 باخت، 12 زده و 5 خورده پشت سر یوگسلاوی صعود کرد و در جام جهانی هم با سه مساوی از گروهش صعود کرد. اگر گل سالم کامرون به پرو گرفته میشد و حق تیم مظلوم کامرون خورده نمیشد اصلا ایتالیا صعود نمیکرد که به فینال برسد) اینجا نیز با تیمهای شیلی و الجزایر همگروه می شوند.
بایرن همیشه شاکله تیم ملی آلمان را تشکیل میداده و اینجا نیز سه ملی پوش در اسکواد تیم ملی آلمان داشت که نقش کاپیتان رومنیگه و پل برایتنر بسیار پررنگ بوده. به فینال جام باشگاههای اروپا رسیدن بایرن باعث شد این دو ستون تیم ملی آلمان کمی خسته تر باشند و دیر تر با سایراعضای تیم مچ شوند. ضمن اینکه بازی اول جام جهانی معمولا برای تیمهای بزرگ مشکلاتی را ایجاد می کند که احتمالا مربوط به شکل نگرفتن تیم و عدم هماهنگی بازیکنان با یکدیگر می باشد. مانند باخت آرژانتین 1990 به کامرون یا باخت فرانسه 2002 به سنگال. اینها تازه مثالهای مدافعین عنوان قهرمانی جهان است. و الا تا دلتان بخواهد مثالهایی وجود دارد که تیمهای بزرگ روز اول مسابقات مشکلاتی را داشته اند که بمرور رفع شده و هر چقدر مسابقات پیش رفته هماهنگی بازیکنان بالاتر رفته و در نهایت جام را بالای سر برده اند یا به مراحل پایانی رقابتها رسیده اند (البته فرانسه 2002 دور گروهی حذف شد ولی آرژانتین 1990 به فینال جام جهانی رسید).
آلمان یوپ دروال هم از این قاعده مستثنی نبود و در بازی نخست 2-1 مغلوب الجزایر شد. در بازی دوم اما تیم شیلی را 4-1 در هم کوبید. اتریش هر دو بازی خود را برده بود و چهار امتیاز داشت. الجزایر به اتریش باخته بود و آلمان را برده بود. طبق جدول بازیها (بدلیل اینکه اسپانیا توان برگزار کردن همزمان بازیها را نداشت) الجزایر با شیلی بازی کرد و این تیم را شکست داد. اتریش 4 امتیاز داشت و تفاضل 3+، الجزایر 4 امتیاز داشت و تفاضل صفر و آلمان 2 امتیاز داشت و تفاضل 2+. اگر بازیهای دور انتخابی جام جهانی 1982 را ملاک بگیریم آلمان باید با اختلاف دو گل اتریش را شکست میداد. ولی حتی در این صورت هم اتریش صعود میکرد. اگر آلمان سه گل به اتریش میزد، در اینصورت الجزایر صعود میکرد. جالب است بدانید اتریش دور دوم گروهی با فرانسه و ایرلند شمالی همگروه شد و از فرانسه پر قدرت آن زمان با نتیجه یک بر صفر باخت. ولی خب الجزایری ها (احتمالا تحت تاثیر رسانه های انگلیسی که همواره دشمن آلمانها هستند و علیه آنها سمپاشی میکنند) انتظار داشتند آلمان شش گل به اتریش بزند. چیزی که البته خیلی از تماشاگران آلمانی هم میخواستند. آنها معتقد بودند آلمانها باید به خاطر اینکه اتریش بدون امید جام جهانی قبل آنها را از رسیدن به جمع چهار تیم محروم کرده، باید تلافی کنند.
البته نه تنها این دوره که در سایر ادوار نیز ژرمنهای حسابگر فقط همان بازی را ندیدند. آلمان هربرگر در جام جهانی 1954 که مجارستان از بازی اول همه بازیها را جدی گرفت و 9 گل به کره جنوبی زد، 8-3 آلمان را در هم کوبید، 4-2 برزیل و 4-2 اوروگوئه غولهای امریکای جنوبی را در هم کوبید فقط به اندازه کافی خوب بود که به فینال برسد. البته آنها در برابر اتریش 6-1 پیروز شدند. ولی یوگسلاوی را 2-0 بردند. در برابر مجارستان هم در دور گروهی هربرگر به بسیاری از نفرات اصلی خود بازی نداد و پنج بازیکن در فینال بازی کردند که در دور گروهی مقابل مجارستان بازی نکردند (مای، مارلوک، اتمار والتر، هانزی شفر و گلر تیم تونی تورک در بازی گروهی مقابل مجارستان بازی نکردند ولی در فینال بازی کردند) و البته سنگین ترین شکست تاریخ آلمان در جام جهانی هم در این دیدار حاصل شد. البته فشار زیادی از طرف رسانه ها و هواداران به هربرگر وارد شد. فشاری که قهرمانی جام جهانی دیگر اثری از آن باقی نگذاشته. البته مجارستان آن روزها آنقدر قدرتمند بود و آنقدر نتایج عجیب و غریب (مانند پیروزیهای 6-3 در ومبلی و 7-1 در بوداپست مقابل انگلیس و 3-0 های متعدد مقابل ایتالیا و ...) کسب کرده بود که خیلی هم نمیشد به هربرگر خرده گرفت. ولی کسانیکه هربرگر را میشناختد میدانستند که وی تمام جزئیات بازیها و رقبا را در یک دفتری یادداشت می کرد. او میدانست مجارها بسیار خشن بازی میکنند (در بازی برزیل و مجارستان دو برزیلی و یک مجار اخراج شدند) و آنقدر به تیم حریف فشار می آورند که حریف عصبی می شود و هم خودشان مصدوم می شوند و هم وقتی بازی از دست داور در برود راحت تر بازیکنان را اخراج می کند (کارت زرد و قرمز از سال 1970 در جام جهانی رواج یافت و قبل از آن دستور داور حکم به اخراج بازیکن میداد). به هر حال هربرگر آنقدر درایت داشت تا اولا دستش را برای رقیب در مرحله گروهی رو نکند و هم بازیکنانش را در معرض اخراج و مصدومیت قرار ندهد. نتیجه هم این شد که در پایان جام که مجارها (شایسته ترین تیم برای قهرمانی در جام جهانی) حسرت میخوردند، ژرمنها در عرش بودند و جام را بالای سر میبردند و برق مدالهای طلایشان دنیا را خیره کرده بود.
دستیار هربرگر هلموت شون بود و دستیار هلموت شون یوپ دروال بود و او این درس را از استاد خود آموخته بود که قرار نیست مرحله نخست دست خود را برای رقبا رو کند و یا با یک باخت همه چیز را تمام شده بداند. در اینجا آلمان بدلیل نتیجه فوق العاده مقابل شیلی با یک گل صدرنشین میشد. کسانیکه هایلایت بازی را هم دیده باشند، تبانی نمیبینند. هر دو تیم فرصت هایی داشتند. البته آنها مقصر برنامه ریزی نامناسب و عدم همزمانی مسابقات نبودند. ژرمنها نیاز به پیروزی داشتند. ای کاش کسانیکه اتهام تبانی میزنند، یکبار هایلایت مسابقه را دیده باشند. حاضرم شرط ببندم اگر شما هایلایت این بازی را نگاه کنید، نظرتان عوض خواهد شد. اگر به شما هایلایت ده بازی تیم آلمان آن سالها را نشان دهند و شما ندانید کدام اتریش است، هرگز از بازی متوجه نمی شوید که اینهمه سر و صدا و جنجال که میگویند مربوط به این بازی است. خودم قبلا که هایلایت این مسابقه را دیده بودم. ولی امروز صبح هم که میخواستم این مطلب را بنویسم یکبار دیگر هایلایت مسابقه را نگاه کردم. هایلایت این مسابقه حدود 9 دقیقه است. مگر می شود یک بازی که از اول قرار بوده یک صفر به نفع آلمان تمام شود، 8-9 دقیقه بشود. هایلایت بازی های بسیار پر گل تر از این بمراتب کوتاهتر است. خلاصه بازی بایرن بارسا ورزش 3 که با نتیجه 8-2 تمام شد، به 8 دقیقه نمیرسد.
البته فقط مدت هایلایت دلیل محکمه پسندی نیست. ولی وقتی شما خلاصه بازی را میبینید نه در گل اثری از آوانس اتریشیها مشاهده میکنید نه بعد از گل فشار حملات ژرمنها کم می شود. گل هورست هروبش را که مشاهده کنید اگر با دهها گل دیگر ژرمنها مقایسه کنید می بینید همان سبک و سیاق گل بارها چه در جام جهانی و چه غیر از آن به ثمر رسیده است. لیتبارسکی از چپ سانتر میکند و هروبش با بغل پا توپ را وارد دروازه میکند. بعد از گل هم ژرمنها فشار مسابقه را کم نمیکنند. تنها در نیمه دوم دو تیم فشار کمتری به هم وارد میکنند. البته آنهم طبیعی است. مگر آرژانتین و هلند دو تا از تیمهای جام جهانی که لقب پرشور و جذاب و تکنیکی را یدک می کشند، با داشتن ستاره هایی چون رود فن نیستلروی، فن پرسی، کویت، ریکلمه، توز، مسی و ... وقتی روز سوم بازی دور گروهی جام جهانی 2006 در شرایطی که صعود هر دو قطعی بود، یکی از کم موقعیت ترین و کسل بارترین صفر صفر های تاریخ را ثبت نکردند؟ مگر قرار است تیم هر چه دارد، دور گروهی رو کند؟ مگر تمام انرژی را باید دور گروهی تمام کرد؟ چرا تساوی بدون گل برزیل و پرتغال در جام جهانی 2010 در روز سوم مسابقات حساسیت رسانه ها را بر نمی انگیزد؟ مگر نه اینکه اکثر تیمها فشاری را که در روز اول و دوم مسابقات به هم وارد می کنند، در روز سوم و بعد از اطمینان از صعود با نتایج حداقلی به هم وارد نمیکنند و انرژی خود را برای نتایج حساس روزهای بعد میگذارند؟
پاسخ در دشمنی دیرینه رسانه های انگلیسی با آلمانهاست. آنها از هر فرصتی برای تخریب دشمن خود استفاده میکنند. طبیعی هم هست. دو طرفه هم هست. اندی مولر با پنالتی اش حکم حذف انگلیس میزبان را از یورو 96 امضا کرد و با آن ژست مغرور دست به کمر و سینه سپر مقابل تماشاگران انگلیسی قرار گرفت. ژستی که خشم میلیونها انگلیسی را بر انگیخت و دستکم شش هوادار افراطی این تیم در رودخانه تایمز دست به خودکشی زدند. وقتی خبر نگار از وی پرسید از اینکه شادی گل جنجالی او به خودکشی شش انگلیسی منجر شده پشیمان نیست و وی پاسخ داد : "(نه) آنها ضعیف بودند که دست به خود کشی زده اند.آلمان ها بعد از هر شکست دو باره با قدرت بر میگردند". اگر ژرمنها ببازند، انگلیسیها با خوشحالی به وصف آن شکست می پردازند. اگر مساوی کنند، آن را بد تر از باخت جلوه می دهند. اگر هم ژرمنها پیروز شوند یا آنرا کم اهمیت جلوه می دهند، یا حواشی را پررنگ تر می کنند تا آن برد لوث شود. 1974 آلمان قهرمان جهان شد و تعبیر خیر و شر برای فینال آلمان فرانتس بکن بائر با هلند یوهان کرایوف از طرف روزنامه های انگلیسی انتخاب شد. یعنی ژرمنها شر بودند و پیروز شدند. با اینکه آلمان بمراتب چشم نوازتر بازی میکرد. یک گل این تیم به ناحق آفساید گرفته شد و دو پنالتی این تیم علنا دزدیده شد. آلمان 90 قهرمان جهان شد و انگلیسیها مدام از اینکه کلینزمن اکت (نمایش) دارد و تمارض میکند شکایت داشتند. جالب آنکه آلمان و آرژانتین برگزار کننده فینال بودند. دو تیمی که انگلیس 86 و 90 را از رسیدن به جام محروم کرده بودند. آرژانتین 86 با گل دست خدای مارادونا انگلیس را حذف کرده بود ولی آلمان بکن بائر به صورت کاملا جوانمردانه به پیروزی رسیده بود. ولی بین دو دشمن قسم خورده انگلیسیها ترجیح دادند، طرف آرژانتینیها را بگیرند. آلمان 2010 سنگین ترین شکست انگلیس در جام جهانی را به این تیم تحمیل کرد. ولی انگلیسیها که تنها قهرمانی شان با دو گل مردود (اولی توپ به وضوح روی خط فرود آمده بود و دومی هم تماشاگران وسط زمین بودند و گل دقیقه 120 که به هت تریک جف هرست (با دو گل مردود!!!) منجر شده بود در شرایطی بود که بدلیل هجوم تماشاگران به وسط زمین باید قبلش بازی متوقف میشد) قهرمان شده بودند معتقد بودند که در بازی که 4-1 در هم شکسته بودند و حتی سرمربی شان هم قبول داشت آلمان در سطح بمراتب بالاتری بازی می کرد و حتی گزارشگر انگلیسی بازی در طول بازی بارها به تمجید هماهنگی تیم لوو پرداخته بود با آن گل لمپارد که بازی را دو دو میکرد ورق بازی را بر میگرداند. جالب آنکه با گل مساوی هم انگلیس مجبور بود حمله کند. زیرا سابقه حذف در ضربات پنالتی را در سالهای 90 و 96 مقابل آلمان و 98 مقابل آرژانتین و 2004 و 2006 مقابل پرتغال داشت. باز هم در فضا در اختیار ضد حمله های مرگبار آلمان با نفراتی چون شواین اشتایگر، اوزیل و مولر قرار میگرفت. جالب است در برد 4-2 دو گل ناجوانمردانه روند بازی را عوض نمی کند ولی در برد 4-1 با یک گل روند بازی عوض می شود. جالب آنکه تیمی که به زعم انگلیسیها با ناداوری بالا رفته (4-1 !!!!) آرژانتین مدعی جام جهانی را هم با مسی 23 ساله و در اوج (فاتح توپ طلای 2009 و 2010) با نتیجه 4-0 در هم میکوبد (سنگین ترین شکست مسی در جام جهانی آنهم در مرحله یکچهارم نهایی) تا نشان بدهد چقدر ناشایست صعود کرده!!! در جام جهانی 2014 آلمان کل کل مسی رونالدو را متعادل میکند و این بار به رونالدو و پرتغال سنگین ترین شکست تاریخ جام جهانی اش را عرضه میدارد. برزیل را 7-1 در هم میکوبد و سنگین ترین شکست برزیل را در تاریخ جام جهانی به این تیم تحمیل می کند و کلی رکورد مثبت برای آلمان و کلی رکورد منفی برای برزیل خلق میکند (که خود مقاله جدا می طلبد) و تبدیل به تنها تیم اروپایی می شود که در امریکای جنوبی قهرمان شده است. خب فوکوس رسانه های انگلیسی روی چیست؟ به عقل جن هم نمیرسد. اینکه این تیم چند ملیتی است. جالب آنکه اکثرا بازیکنان مورد اشاره یا دورگه بودند (پدر یا مادر آلمانی) یا متولد آلمان بودند که طبق قوانین آلمانی محسوب می شوند. جالب آنکه بسیاری برای تیم ملی انگلیس با ملیت دو رگه یا کسانیکه تابعیت انگلیسی دریافت کرده اند (حتی هری کین موبور هم یک تبار ایرلندی دارد. تکلیف بازیکنان ترینیدادی و جامائیکایی که نه پدر و مادر انگلیسی دارند نه متولد انگلیس هستند جداست) بازی میکنند ولی کمتر اشاره ای به آنها نمی شود. کلی بازیکن با ملیت برزیلی و آرژانتینی و غنایی و سورینامی و ... در تیمهای اسپانیا و ایتالیا و هلند بازی میکنند ولی کمتر حساسیتی بر نمی انگیزد. فرانسه که اصن نگم براتون. طولانی شد ولی لازم بود بگم چرا رسانه های انگلیسی باید انقد از شرمساری خیخون میگفتن. آلمان قبل این مسابقات هم دو بار اتریش رو برده بود. پس بردنش عجیب نبود. اتریش در این مسابقات از هیچ تیمی با اختلاف دو گل نباخت که انتظار داشته باشند از آلمان مثلا سه گل بخورد تا الجزایر صعود کند.
اصلا چرا الجزایر باید دو هیچ از اتریش ببازد که بعد محتاج این باشد که آلمان اتریش را گلباران کند؟ اصلا چرا باید مسئولین برگزار کننده انقدر ناتوان باشند که مسابقات به این مهمی را هم زمان برگزار نکنند که شائبه بوجود بیاید؟ حالا که از مسئولین برگزار کننده انتقادی نمی شود، از الجزایری که در برابر اتریش دو هیچ باخته و این تیم را در حاشیه امن قرار داده انتقادی نمی شود یکباره بدون سند و مدرک حرف از تبانی میزنند. تبانی کی با کی؟ مثلا اسکاتلند و انگلیس هر دو انگلیسی صحبت میکنند. ولی چه کسی است از دشمنی اینها خبر نداشته باشد؟ اسکاتلندیها شب حذف انگلیس در یورو 96 بدست آلمان، شاد ترین مردمان روی زمین بعد از آلمان ها بودند. اتریش و آلمان هم نه به این شدت ولی هرگز در مسابقات به هم راه نداده اند؟ اگر میخواستند راه بدهند کجا بهتر از دور دوم گروهی 78 که اتریش حذف شده همانطور که به ایتالیا و هلند باخت، اگر به آلمان هم میباخت آلمان هلموت شون به جمع چهار تیم راه می یافت. یواخیم لوو کلا یک بازی از روی نیمکت اخراج شد آنهم در بازی آلمان و اتریش (بازی سوم دور گروهی یورو 2008) بود که بدلیل درگیری دو سرمربی، هر دو از زمین اخراج شدند. خلاصه دوستی نبوده. اگر نگوییم دشمنی، دستکم رقابت بوده. اتریش لطفی به آلمان نکرده بوده که آلمان بخواهد جبران کند. اتریش هم به آلمان لطف نکرد که به این تیم باخت تا آلمان صدر نشین شود. در دور انتخابی هم اختلاف دو تیم در همین حدود بود و اگر بازی را ژرمنها دو صفر هم می بردند، باز اتریش تیم دوم صعود میکرد. دلیلی برای حفظ نتیجه یک صفر نبود. نیمه اول هم ژرمنها حتی بعد از گل اول دست از حمله بر نداشتند و فقط نیمه دوم تعداد موقعیتها کمتر بود که با توجه به صعود دو تیم کمی طبیعی بود. ولی از گل دقیقه 10 تا پایان نیمه اول فشار حملات ژرمنها کم نشد. خلاصه دم دهن مردم رو نمیشه بست. ولی خواننده عاقل حرفهای من رو در بست نمیپذیره. خودش یک سرچ ساده میکنه. یک مقایسه میکنه بین بازیهایی که دو تیم صعود کردن ببینه به آب و آتش میزنن یا نه؟ خلاصه بازی رو یک نگاه میندازه و وجدان خودش رو قاضی میکنه ببینه آیا این بازی دو تیمی هست که قراره تبانی کنن؟ خلاصه نه حرف من رو در بست میپذیره نه رسانه های شانتاژگر انگلیسی رو. خلاصه عکس اینه داداشمون اسکناس گرفته سمت بازیکنا که یعنی تبانی کردین. فقط کجای دنیا برای یک تبانی تابلو طرف انقدر میپره؟ (عکس راست) خلاصه شرمساری اگر هست برای رسانه های انگلیسی هست که اخلاق حرفه ای ندارن و برای کسانی است که سواد رسانه ای ندارن و بیدی هستن که با هر بادی بلرزن. گزارشگران و مجریان صدا و سیمای خودمونم که از خبرنگاران انگلیسی فک کنم سرسپرده تر هستن به ملکه و عینا حرفای اونا رو به خورد نسل جوان میدن.