فاقد تربیت و اد...دلم میخواد
حقیقت رو من با حرف های وارونه بگم
از دهنم بشنوی؟ نه، درد داره تا توی چشم
توو این بی کسی قلم پرچم داره بازوی دلم
تلخه ولی تو دنیا تنها انتظارِ فرداعه فالووِرِ مَن
دیگه من خسته ام از این همه هنرو جار زدن
بسه همه رو بی عرضه دیدن و خودمو کار بلد
جرم من اینه نکردم برا کسی خم و راست بدن
من درک میکنم چرا مث هندونه منو قاچ زدن
خواستم نظر بدم گفتن اینجا دیکتاتوریِ محضه
گفتن هیس! وسط تابستونه چرا بارونیه حرفت
گفت به من مخالف باشی زود جارو میشه جمعت
عضو جدیدم باشی چند تا اتهام کادو میده بختت
ببین مشکل ما اینه ک فقط تو ترافیک پشت همیم
یا میزنیم برا دو تا لایک و سه تا دید پست سریع
کارامون طوریه انگا دلمون میخواد فحش بخریم
مقابلش می مالیم حرفای بدو بجاش پشت بزنیم
اینو باید شکنجه صدا زد چون براش غصه کمه
طرف کپی میکنه میگم نگاه کن بالاش مهر منه
حاجی میدونی این ثمره اندیشه های خوشگلمه
این اره مسئول انداختن سنگریزه های رشدمنه
ولی قوی تر میشم، رو میکنم هر بار یه هنر جدید
بعدش دشمنم بگه فرهیخته زده منو دو شبه زمین
بهتر بود بجای ترور شخصیتی شما منو کتک بزنین
من امیدوارم شما هم یروز تو رپ مثل خودم ببرین
روزم اول میخواستم بکنم از جو اینجا من صیانت
من نه موفق نشدم چون بعدش غرور و مستی آمد
برام شب کم بود دلم میخواست روزا هم سیاه شن
من میخواستم با دست خونریز و دل سنگی یاد شم.
حالا فهمیدم خودمم این وسط داشتم یه سری نقص
تصمیم موقع داغی بده باید صبر کنی تا ب رسی سرد
به جای اینکه شمشیر تیز باشم من یه سپر فلزی شم
کافیه دیگه زر مفت زدن کم مونده دیگه بهشتی شم