با اولین قسمت از برنامه mystery همراهتون هستیم
اینجا قراره هرهفته یه یک معمای مرموز و پرونده جنایی و مسئله ماورایی و خلاصه هرچیزی که آدرنالین خونتونو ببره بالا بپردازیم
امیدواریم از برنامه ما راضی باشید
...
|
🚫🔞هشدار : اگر ناراحتی قلبی دارید ، این مطلب برای شما مناسب نیست و میتواند به روح و روانتان آسیب برساند🚫🔞
در نگاه اول، رابرت تامپسون و جان ونبلز مانند دو کودک 10 ساله معمولی به نظر می رسیدند. اما در سال 1993، این دو پسر بریتانیایی به قاتلی خونسرد تبدیل شدند - و یک کودک نوپا و دوساله را به قتل رساندند. سن کم آنها،همراه با جنایت وحشیانه شان، بریتانیا و جهان را تا حد زیادی شوکه کرد.
در 12 فوریه 1993، رابرت تامپسون و جان ونبلز یک پسر بچه 2 ساله به نام جیمز بولگر را از مرکز خرید New Strand در بوتل، انگلستان ربودند. سپس او را به منطقهای به نام والتون در لیورپول بردند، جایی که او را شکنجه کردند، تا حد مرگ کتک زدند (برای اینکه درک کنید شکنجه در چه حد بوده این را بدانید که شما حتی 10 درصد آن شکنجه را هم نمیتوانید تحمل کنید و جسدش را در یک ریل راهآهن رها کردند تا قتلش را یک تصادف جلوه دهند.
اگرچه مقامات در ابتدا فکر می کردند جیمز توسط یک بزرگسال ربوده شده است، اما فیلمی که دوربین مدار بسته ضبط کرده بود حقیقت تکان دهنده را فاش کرد - اینکه او توسط دو کودک گرفته شده بود. فقط چند روز بعد، جیمز در ریل راه آهنی در نزدیکی آنجا پیدا شد که قاتلانش او را رها کرده بودند. جسد او توسط قطار به دو قسمت تقسیم شده بود.
طولی نکشید که یک تماسگیرنده ناشناس به پلیس گزارش داد که تامپسون و ونبلز پشت این قتل بودند و فاش کرد که هر دو پسر در روز ناپدید شدن بولگر در مدرسه غایب بودند و ممکن است شواهد جنایی روی کت ونبلز وجود داشته باشد. هر دو پسر خیلی زود دستگیر شدند و طولی نکشید که آنها به یکدیگر حمله کردند.
جنایات قاتلان 10 ساله بریتانیا را به وحشت انداخت. اگرچه نزدیک به سه دهه می گذرد، اما داستان رابرت تامپسون و جان ونبلز تا به امروز تکان دهنده است. اما متاسفانه داستان آنها در سال 1993 به پایان نرسید.
چگونه رابرت تامپسون و جان ونبلز جیمز بولگر را ربودند و کشتند |
|
رابرت تامپسون و جان ونبلز هر دو کودکی سختی را سپری کردند. تامپسون پنجمین فرزند از هفت فرزند پدرو مادرش بود که در 23 اوت 1982 در لیورپول انگلستان به دنیا آمد. پدرش خیلی زود خانواده را ترک کرده بود و باعث شد مادر افسرده اش به الکل روی بیاورد و حتی اقدام به خودکشی کند.
در مورد ونبلز، او نیز در لیورپول به دنیا آمد و تنها چند روز قبل از تولد تامپسون، در 13 آگوست 1982. پدر و مادر ونبلز نیز مانند تامپسون از هم جدا شدند. اگرچه پدر ونبلز هنوز در کنار پسرش بود، اما مادرش نسبت به پسر جوان "خشن" بود. او همچنین متهم شد که زنی است که اغلب با چندین مرد مختلف دیده می شود.
زمانی که تامپسون و ونبلز با هم در 12 فوریه 1993 مدرسه را ترک کردند، دوستان خوبی بودند. اگرچه آنها به عنوان قانون شکن شناخته می شدند، اما عمدتاً به فعالیت های جنایی سطح پایین مانند سرقت اقلام کوچک از فروشگاه ها و انداختن آنها به پایین پله برقی های مراکز خرید می پرداختند.
اما در آن روز سرنوشت ساز، این دو پسر جنایات خود را به سطح وحشتناک جدیدی رساندند - با ربودن و کشتن یک کودک. به طرز تکان دهنده ای، جیمز بولگر اولین کودکی نبود که آن روز هدف قرار گرفتند. آنها ابتدا سعی کردند دختر سه ساله و برادر دو ساله اش را از مادرشان دور کنند. اگرچه در این عملیات ناموفق بودند، اما تامپسون و ونبلز تسلیم نشدند.
آنها بولگر را در یک قصابی دیدند و او را گرفتند. گرچه که مادر بولگر، دنیس فرگوس، هم تقصیر کمی دراین ماجرا نداشت
او درحالی که مانند همیشه دست پسرش را گرفته بود و حواسش به او بود ، فقط برای 40 ثانیه دست پسرش را رها کرد و به نگاه کردن مواد غذایی داخل فروشگاه پرداخت
پس از 40 ثانیه او برگشت تا پسرش را ببیند اما ناگهان با وحشت به پایین نگاه کرد و متوجه شد که فرزندش ناپدید شده است. فرگوس بعداً گفت: "نباید دست او را رها می کردم." "این بزرگترین اشتباه زندگی من بود. نباید رها می کردم.»
دوربین های امنیتی سه کودک را در حال راه رفتن در بیرون در ساعت 15:42 ضبط کردند. در آن زمان، فرگوس قبلاً به امنیت مرکز خرید هشدار داده بود و آنها چندین اطلاعیه در مورد کودک گم شده به خریداران ارائه کردند. اما در ساعت 16:15 هیچ اثری از پسر نبود و به همین دلیل سریعاً مفقود شدن او به پلیس گزارش شد. دنیس فرگوس و همسرش رالف بولگر نگران بودند.
در همین حال، رابرت تامپسون و جان ونبلز، کودک نوپا را از مرکز خرید دور کردند و به سمت شهر دیگری هدایت کردند. اگرچه بسیاری از مردم در خیابان معتقد بودند که این سه پسر خواهر و برادر هستند، دیگران نگران رفتار پرخاشگرانه تامپسون و ونبلز نسبت به بولگر بودند.
برخی از شاهدان بعداً گزارش دادند که پسران بزرگتر بالگر را اذییت می کردند، با لگد، مشت و تکان دادن او. در حالی که برخی از پیرمردان ایستاده بودند تا از کودکان چند سوال بپرسند، به پسرها اجازه دادند راه خود را ادامه دهند، ظاهراً معتقد بودند که بولگر یا به خانه برده می شود یا به ایستگاه پلیس. بسیاری از آنها بعداً از انجام کاری ابراز پشیمانی کردند.
تامپسون و ونبلز سرانجام به نزدیکی یک مسیر راه آهن در والتون رسیدند. در آنجا رنگ آبی دزدیده شده را به چشمان جیمز پاشیدند. سپس با آجر و سنگ به او ضربه زدند، به بدن ضربه خورده اش لگد زدند و باتری ها را در دهانش فرو کردند. در نهایت با یک میله آهنی 22 پوندی به سر جیمز زدند. این ضربه به تنهایی باعث 10 شکستگی جمجمه در او شد.
تا زمانی که جیمز مرده بود، در مجموع 42 جراحت وحشیانه را متحمل شده بود. آخرین کلمات دلخراش این کودک نوپا این بود: "من مادرم را می خواهم."
پس از قتل جیمز ، تامپسون و ونبلز جسد او را روی ریل راه آهن گذاشتند تا مرگ او را تصادفی جلوه دهند. خیلی زودتر از آن چیزی که تصور میشد قطاری آمد - و جسد جیمز را دو نیم کرد - واضح بود که مرگ او تصادفی نبود. جسد او دو روز بعد توسط گروهی از پسران نوجوان وحشت زده که در آن منطقه مشغول بازی بودند پیدا شد.
قاتلان 10 ساله چگونه دستگیر شدند
|
|
در حالی که ربوده شدن جیمز بولگر در دوربین ثبت شد، پلیس سرنخ های کمی برای مظنونان احتمالی داشت. علاوه بر این، آنها فکر می کردند که آدم ربایان ممکن است 13 یا 14 ساله باشند، که بعدها مشخص بود اشتباه بوده و قاتل ها 10 سال سن داشته اند.
اما با بررسی لیست کودکانی که در آن روز از مدارس محلی غایب بودند،آنها به دونفر مشکوک شدند ،بالافاصله پس از آن نیز یک تماس تلفنی از یک فرد ناشناس دریافت کردند که ونبلز و تامپسون را مسئول این جنایت دانستند. نه تنها هر دو پسر در آن روز غیبت کرده بودند، بلکه ونبلز نیز با رنگ آبی روی ژاکتش دیده شده بود (همان رنگی که برای کور کردن جیمز در طول شکنجه او استفاده می شد).
پلیس خیلی زود خانه هر دو پسر را بررسی کرد. آنها نه تنها رنگ آبی را روی ژاکت ونبلز پیدا کردند، بلکه روی کفش های تامپسون نیز خون یافتند.
رابرت تامپسون و جان ونبلز در 18 فوریه 1993، کمی کمتر از یک هفته پس از قتل دستگیر شدند. در ابتدا تامپسون همه چیز را انکار کرد. اما طولی نکشید که ونبلز اعتراف کرد. ونبلز خیلی زود گفت: «من او را کشتم. در مورد مادرش چطور، میشود به او بگویید متاسفم؟
اگرچه تامپسون در حین صحبت با بازجویان بسیار تلاش کرد تا خود را متهم نکند، اما زمانی که شرح مفصلی از لباسهای جیمز در روز کشته شدنش ارائه کرد، ناکام ماند.
پس از بازجویی از تامپسون و ونبلز، کارآگاه فیل رابرتز گفت: "تا آنجایی که آن روز به من مربوط می شود...به بدترین شکل ممکن به صورت آنها خیره شدم."
رابرتز ادامه داد: « احساس میکردم آنها از جهنم به زمین آمده بودند. آن روز آنها فقط برای کشتن یک نفر بیرون رفتند - من واقعاً به این اعتقاد دارم. و اگر آنها دستگیر نشده بودند، می ترسیدم دوباره ضربه بزنند.»
اگرچه هر دو پسر جیمز را کشته بودند، اما کاراگاه رابرتز معتقد بود که تامپسون "سرپرست" بوده است. و رابرتز تنها کسی نبود که چنین فکری میکرد. در طول محاکمه قتل در نوامبر 1993، تامپسون به عنوان رهبر، و ونبلز بعنوان پیرو دستورات و تصمیمات او به تصویر کشیده شد. این تا حد زیادی به این دلیل بود که ونبلز احساسیتر به نظر میرسید، در حالی که تامپسون اغلب به طرز وحشتناکی بیتفاوت به نظر میرسید.همچنین ونبلز پس از دستگیری به قتل اعتراف کرده بود و حتی عذرخواهی هم کرده بود ، اما تامپسون...
در همین حال، روانپزشکان منصوب شده توسط دادگاه گفتند که هم تامپسون و هم ونبلز تفاوت بین درست و غلط را می دانند. آنها همچنین گفتند که هیچ یک از پسرها جامعه شناس نیستند. اما روانپزشکان نتوانستند انگیزه ای برای این جنایت هولناک بیابند. این که واقعا آن دونفر به چه انگیزه ای جیمز را کشته اند ! تا به امروز، انگیزه آن هنوز نامشخص است.
سرانجام در 24 نوامبر 1993، رابرت تامپسون و جان ونبلز در ربودن و قتل جیمز بولگر مجرم شناخته شدند و این آنها را به جوانترین قاتلان محکوم در تاریخ بریتانیا تبدیل کرد. به هر دو پسر دستور داده شد تا زمانی که 18 ساله شدند، زندانی شوند.
رابرت تامپسون و جان ونبلز الان کجا هستند؟
|
|
ونبلز و تامپسون هر دو در 18 سالگی در ژوئن 2001 آزاد شدند. به دلیل خشم ملی پیرامون پرونده آنها، هر دو هویت جدیدی دریافت کردند و با نام های جدیدی زندگی کردند. از آن زمان، این دو مرد مسیرهای بسیار متفاوتی را در پیش گرفتند.
اگرچه تصور میشد تامپسون رهبر طرح قتل جیمز بولگر بوده است، اما از زمانی که آزاد شده است، هرگز مرتکب جرم نشده است. اگرچه اطلاعات زیادی در مورد محل اختفای فعلی او در دست نیست، اما ظاهراً او با مردی که کاملاً از گذشته خود آگاه است، در یک رابطه پایدار است.
در مورد ونبلز، او بارها به زندان انداخته شده است، به ویژه به دلیل داشتن پو****گرافی کودکان و یک "راهنمای پدو****یلی" که نحوه سوء استفاده از دختران جوان را با جزئیات بیمارگونه توصیف می کند.
ونبلز برای اولین بار در سال 2010 به دلیل داشتن تصاویر کودک آزاری زندانی شد، اما در سال 2013 آزاد شد. او بار دیگر در سال 2017 به خاطر همین جرم دستگیر شد. و در سال 2018، پس از اعتراف به داشتن بیش از 1000 تصویر کودک آزاری و کتابچه راهنمای پد****ی، به 40 ماه محکوم شد.
اخیراً، ونبلز در سپتامبر 2020 از آزادی مشروط محروم شد. سپس به او گفته شد که باید دو سال دیگر صبر کند تا دوباره واجد شرایط آزادی مشروط شود. اما طبق برخی منابع، ونبلز نمیخواهد آزاد شود، تا حدی به خاطر ترس از اینکه دوباره مرتکب جرم شود و تا حدی به دلیل ناتوانی اش در اجتناب از مواد مخدر.
رالف بولگر، پدر جیمز بولگر، فکر میکند که اگر ونبلز اکنون آزاد میشد، دوباره در معرض خطر قتل قرار میگرفت. رالف بولگر در واکنش به تصمیم هیئت آزادی مشروط گفت: "من معتقدم تنها راه برای جلوگیری از کشتن نوزاد دیگری مانند جیمز این است که او را تا آخر عمر در بند نگه داریم." "چطور کسی می تواند بگوید که این هیولا برای زندگی دوباره در میان ما امن است؟"
منتظر قسمت دوم باشید...