این بازی دیداری تکراری بین رقبای دیرینه، یعنی ژوزه مورینیو و پپ گواردیولا هم هست. وقت مسابقه به ضربات پنالتی می رسد، گواردیولا دست به دامان حکایت مانل استیارته، دستیارش در بایرن و قهرمان سابق واترپولو می شود.
مسابقه بسیار پرفشار و سنگین دنبال می شود. بایرن موفق می شود 51 ثانیه بعد از 120 دقیقه قانونی گل تساوی را بزند. یوناس اریکسون، قاضی سوئدی دیدار، تصمیم گرفته یک دقیقه وقت تلف شده اعلام کند و در حالی که فقط 9 ثانیه به پایان آن باقی مانده، خاوی مارتینز گل تساوی را می زند؛ بازیکنی که چند روز قبل تاریخ عمل جراحی دریافت کرده، ولی با تصمیم پپ آن را لغو شده می بیند و اکنون برای بایرن گل می زند.
دو تیم باز هم به طرف ضربات پنالتی حرکت می کنند و همه دیدار سال قبل آنها در آلیانس آره نا را به یاد می آورند. در آن روز طرف انگلیسی بایرن را در ضربات پنالتی فینال لیگ قهرمانان شکست داد. این می توانست انتقام آن دیدار باشد؛ اگر چه پپ دوست نداشت بازی به پنالتی کشیده شود، چون بازیکنانش طی 4 هفته گذشته، فقط 3 پنالتی از 5 پنالتی شان را به گل تبدیل کرده بودند.
در بین هیاهوی کرکننده استادیوم، پپ در حالی که کاملا احساساتی است، ولی آرامش خود را حفظ کرده، وارد زمین می شود. او از تیمش می خواهد دایره بزرگی تشکیل دهند. همه از جمله بازیکنان، پزشکان، دستیاران، تعویضی ها و حتی مصدومان تیم چون باستین شواین اشتایگر، آنجا هستند. پپ در بهترین شرایط خود قرار دارد. او کسی است که در لحظات مهم به پا می خیزد و همه را انگشت به دهان می گذارد. در حالی که همه انتظار دارند داستانی حماسی و تهییج کننده، بشنوند، پپ حکایت ساده ای بیان می کند. او در حالی که ریلکس است و لبخند می زند، توجهی به هزاران طرفدار هیجان زده اطرافش ندارد و به جای داد و فریاد، شروع به صحبت از واترپولو می کند:
"بچه ها، من خودم هم نمی دانم چطور باید پنالتی زد. هیچ وقت در زندگی ام پنالتی نزده ام، ولی ما در بین مان، بهترین پنالتی زن دنیا را داریم." و سپس به چهره ای در انتهای دایره تشکیل شده، اشاره می کند: "در مورد مانل استیارته صحبت می کنم. او بهترین بازیکن واترپولوی دنیا بود و بهتر از هر کس دیگری پنالتی می زد. صدها پنالتی گل کرده است. واترپولو هم همانند فوتبال است. فقط چهار پنالتی از هر پنج ضربه، وارد دروازه می شود، ولی مانل همه ضرباتش را گل کرده است. او متخصص ضربات پنالتی است."
پپ نه تنها توجه بازیکنان را جلب کرده، بلکه حالت چهره آنها را هم تغییر داده است. آنها منتظر فریاد و صحبت های افزایش دهنده آدرلانین بودند، اما حالا چه می شنیدند؟ در وسط استادیوم پر از جمعیت و سروصدا، در حال شنیدن یک داستان بودند. دنیل فن بویتن و تام اشتارکه در گرمکن هایشان دقیقا پشت پپ ایستاده اند و همدیگر را در آغوش کشیده اند. دکتر مولر وولفورف در کنارشان است. تونی کروس، فیلیپ لام و فرانک ریبری جلوی جلو قرار دارند. داوید آلابا به توماس مولر تکیه داده است که او هم مثل آرین روبن، گرمکن پوشیده است.
دایره دومی هم وجود دارد: خاوی مارتینز، ژردان شکیری، دانته، جروم بواتنگ، ماریو مانژوکیچ، دستیاران، یان کیریشوف، پزشکان، مربیان بندسازی، ماریو گوتسه، رافینیا و کونتنتو. ماتیاس زامر و باستین شواین اشتایگر تا حدی از گروه اصلی جدا شده اند و مانوئل نویر اینجا نیست. او در حال شنیدن توصیه های تونی تاپالوویچ در مورد پنالتی زنان چلسی است. استیارته هم چند متر عقب تر رفته است. بازیکنان تبسم به لب دارند. ساکت اما با آرامش اند. آنها از این صحبت ها لذت می برند:
"دو چیز از مانل و پنالتی هایش یاد گرفته ام. پس خوب گوش دهید. همین دو مساله را باید بدانید. اول از همه بدانید ضربه را به کدام قسمت دروازه می خواهید بزنید و آن را تغییر ندهید. دوباره می گویم، تصمیم بگیرید و در هر صورتی آن را عوض نکنید. دوم، برای خودتان تکرار کنید که گل خواهید زد. این را هزاران بار تکرار کنید و تا زمان بعد از زدن ضربه، ادامه دهید. نگران نباشید و انتخاب خود را تغییر ندهید."
"چه صحبت هایی برای تیم! بی نظیر است!" این جمله ای است که زامر بعدها ابراز کرد. ولی حرف های پپ هنوز ادامه دارد:
"بچه ها، لیستی در کار نیست. شما می توانید تصمیم بگیرید که پنالتی بزنید یا نه. خودتان انتخاب کنید. در هر حال همه ضرباتتان را گل خواهید کرد، پس خودتان تصمیم بگیرید. چه کسی حاضر است؟"
آلابا اولین داوطلب است، بعد کروس دست چپش را بلند می کند و بلافاصله لام اعلام آمادگی می کند. پپ گونه کاپیتانش را نوازش می کند. سپس، ریبری نام خود را وارد لیست می کند و پپ با ضربه ای به سینه اش، او را تشویق می کند. آخرین نفر شکیری است که با عبارت "براوو، شک!" پپ مواجه می شود. بازیکنان خود در مورد پنالتی زنان تصمیم گرفته اند، اما ترتیب زدن ضربات چه خواهد شد؟
"خودتان انتخاب کنید. به هر ترتیبی که دوست دارید، تصمیم بگیرید. هر جایی که راحت هستید، ضربه بزنید. مهم نیست، چون همه توپ ها گل خواهند شد."
آنها تصمیم می گیرند به همان ترتیبی که دواطلب شده اند، ضربه بزنند. داور اعلام می کند وقت پنالتی ها رسیده و همه روی خود را برمی گردانند. پپ، ریبری و لام را نگه می دارد و در نتیجه تمام گروه متوقف می شود: "فقط صحبت آخر. فراموش نکنید. شما تصمیم گرفته اید به کجا ضربه خواهید زد. بروید و انجامش دهید و از همین لحظه به خودتان بگویید 'گل خواهد شد'. با هر قدمی که برمی دارید، تکرار کنید 'گل، گل، گل...'"
از هفت بازیکنی که دوشنبه تمرین پنالتی کرده و از 42 ضربه، همه آنها را گل کرده بودند، فقط کروس و شکیری امروز پنالتی می زنند. مولر و روبن تعویض شده اند. پیزارو بازی را از روی نیمکت دنبال کرده و شواینی هم مصدوم شده است. از بین بازیکنانی که تمرین پنالتی نکرده اند، لام، ریبری و آلابا با اشتیاق داوطلب شده اند. هر پنج نفر گل می زنند. نویر موفق می شود ضربه پنالتی لوکاکو را مهار کند و بایرن در نهایت به جامی که همواره از این تیم دوری کرده، دست پیدا کرده است. پپ به اولین جامش با بایرن و سومین سوپرکاپ اروپایی اش، رسیده است.
ریبری که به عنوان بهترین بازیکن زمین برگزیده می شود، لب به صحبت از مربی اش می گشاید: "می دانم این جام چقدر برای او مهم است. از رقابت قدیمی او با مورینیو هم آگاهم."
سرمربی پرتغالی بدون تبریک به گواردیولا زمین را ترک کرده است که کاملا با روابط خوب بین دو تیم، در تضاد است. یک ساعت بعد در گوشه اتاق کنفرانس ادن استادیوم پراگ، پپ و اشتیارته با دو خبرنگار کاتالان در حال صحبت هستند. چشمان پپ از شادمانی می درخشد، ولی فراتر از همه، آسودگی او قابل مشاهده است: "تیم به این پیروزی نیاز داشت. اگر برنده نمی شدیم، نمی دانم چطور قرار بود پیش برویم."
پپ گواردیولا چه در بارسلونا و چه در بایرن مونیخ، همواره مانل استیارته را در کنار خود داشته است.