انسان شناسی زایشی Generative Anthropology: یک شیوهی تفکر در خصوص زبان و فرهنگ انسانی است که از پژوهشهای اریک گانس Eric Gans (متاثر از استادش رنه ژیرار Rene Girard) پدید آمده است.
تئوری رنه ژیرار در خصوص رفتار mimetic انسانی و مکانیسم قربانی سازی scapegoating mechanism نقش اصلی را در پدید آمدن و تکوین انسان شناسی زایشی داشته است:
میل تقلیدی mimetic desire: انسان مخلوقی است که خود نمیداند به چه میل دارد؛ بلکه برای تصمیمگیری رو به سوی دیگر افراد دارد. ما به آن چیزی میل میورزیم که دیگران نیز به آن میل میورزند و ما میل آنها را تقلید میکنیم. انسانها به چیزی میل دارند که دیگران نیز به آن میل میورزند؛ این موضوع در نهایت به نقطهای میرسد که بقای کل گروه را به خطر میاندازد. در اینجا مکانیسم قربانیسازی scapegoating mechanism بروز مییابد: یکی از افراد گروه مقصر کل ماجرا شناخته میشود و از این بابت آماج توهین قرار گرفته، اخراج یا کشته میشود. با گرد آمدن افراد گروه حول فرد قربانی، نظم اجتماعی از نو برقرار میشود.
حالا بپردازیم به خود انسان شناسی زایشی:
ادعای اول: یک فرضیه در خصوص خاستگاه زبان پایهی لازم برای مطالعهی فرهنگ انسانی است.
ادعای دوم: خاستگاه زبان یک رخداد event است. (کاملا متفاوت با تکامل، گسست به جای پیوست) پدید آمدن فرهنگ و هنر و دین صرفا نتیجهی یک جهش ژنی مرتبط با زبان نیست بلکه ریشه در یک رخداد تاریخی دارد: اجتماعات حیوانات بر اساس سلسله مراتب و رویاروییهای یک-به-یک یا ویژگیهای ژنتیکی (مثل مورچهها و زنبورهای عسل) سامان یافته است درحالی که در اجتماعات انسانی بازنماییهای نمادین و تشریفاتی ritual and symbolic representation این نقش نظام بخش را دارد. البته برخی حیوانات رفتارهای استریوتایپی شبه-تشریفاتی quasi-ritual را دارند، مثل تشریفات جفت یابی، اما این موارد غریزی هستند و مانند زبان انسانی آگاهانه نیستند. اگر زبان فرهنگی باشد نه غریزی، پس خاستگاه آن هم باید فرهنگی باشد، و اگر استفاده از زبان فعالیتی آگاهانه باشد پس خاستگاه آن نیز باید آگاهانه باشد.
چرا تغییر از ارتباطات حیوانی به زبان پیوسته و تکاملی نیست؟ زیرا تفاوت میان این دو بسیار رادیکال است. زبان انسانها کاملا از ارتباطاتی که حیوانات با یکدیگر برقرار میسازند متفاوت است. زبان انسانی صرفا یک نسخه پیشرفتهتر از ارتباطات حیوانی نیست بلکه به دلیل وجود نحو، قابلیت صحبت در مورد ایدهها و چیزهای غایب و ... از اساس متفاوت است.
رخداد آغازین:
اریک گانس و فرضیهی little bang: انسانها، برخلاف سایر گونهها، موجوداتی هستند که تعارضات میان گروهی بیش از ناملایمات خارجی بقایشان را به خطر میاندازد. گرایشهای خشونتورزانهی ما از قابلیت تقلید imitation یا mimesis ما برمیخیزد. Mimesis یک رفتار یادگیری اکتسابی است؛ ما طوری تکامل یافتهایم تا نسبت به شرایط مختلف، منعطف باشیم و یادگیری رفتارهای متفاوت با استفاده از تقلید یکی از راههای آن بوده است. اما تقلید منجر به رقابت میشود. وقتی که یک فرد برای دستیابی به یک ابژهی مطلوب desirable object از فرد دیگر تقلید میکند، تعارض مستقیم پیش میآید.
از منظر گانس، زبان پدید آمده است تا از گرایشات تعارضآمیز ما جلوگیری کند. تقلید و تعارض متعاقب آن، شرایط لازم (اما نه شرط کافی) پدید آمدن زبان هستند اما در جایی از تاریخ، برای یکی از گونههای نیاکان انسان فعلی، زبان طی یک رخداد پدید آمده است. گروهی از این انسانها حول یک ابژهی مطلوب (مانند یک گوزن بزرگ که به تازگی شکار شده است) گرد آمدهاند. در شرایط طبیعی بایستی نر آلفا سهم مطلوب خود را بردارد و پس از آن سایر افراد سلسله مرتب گروه از آن ابژه بهره مند شوند؛ اما تقلید در میان گروه به حدی رشد یافته است که هر یک از اعضای گروه میخواهد که خودش اولین کسی باشد که از آن ابژه استفاده میکند. این موضوع، خیلی ربطی به خواستنی بودن آن ابژه هم ندارد؛ بلکه جلب شدن توجه تمام افراد گروه به آن ابژه ، آن را برای همهی اعضای گروه تا به این حد خواستنی کرده است. اگر در این شرایط آتش جنگ شعلهور شود، موجودیت کل گروه به خطر میافتد. اما در یک نقطهی مشخص، برای یک گروه مشخص، اتفاق دیگری رخ میدهد: ابژهی مرکزی، علاوه بر این که به شکلی استثنایی خواستنی میشود، به همان اندازه خطرناک نیز میشود (به خاطر خطر و خشونت نهفته در راه دستیابی به آن). قدرت تقلید به حدی بالاست که هرکسی از اعضای گروه را به دستیابی به آن ابژه، برخلاف سلسله مراتب گروه، ترغیب میکند اما به خاطر خطرناک بودن آن، افراد تنها میتوانند آن را بازنمایی کنند و از دست یابی به آن بازداشته میشوند. عمل دست یابی (حمله بردن به ابژه و تصاحب آن) جای خود را به علامت بازنمایی sign representing ابژه میدهد.علامتی که هر فرد میتواند آن را با دیگری مبادله کند. این علامت باعث میشود که آن ابژه مرکزی به شکل مقدس یا تابو در آبد: بیش از حد خواستنی و بیش از حد خطرناک. علامت از خشونتی که تهدید کنندهی بقای کل گروه است، جلوگیری میکند. به همین دلیل گانس فرهنگ را به این شکل تعریف میکند: جلوگیری از خشونت از طریق بازنمایی.
البته این رخداد به تنهایی و یک شبه باعث گذر از اجتماع حیوانی به فرهنگ انسانی نمیشود. اما آن علامت به خاطر سپرده میشود و درآیینهای مختلف تکرار میشود و نتیجهی آن تقسیم عادلانهی ابژهی مرکزی بین افراد گروه است. البته این گروه اولیه تا مدتها فقط یک علامت برای زبان خود داشتهاند و پس از هزاران یا شاید میلیونها سال است که این علامت به زبانی کامل و بالغ گسترش مییابد. زبان به شکلی تدریجی تکامل یافته و بالغ شده است اما نقطهی شروع آن یک رخداد تاریخی خاص در یک نقطه ی مشخص از تاریخ است.
_________________
منبع اصلی: anthropoetics.ucla.edu