هیچکس: خب ریشام اومده تا سر ..ایم برم کوتاهشون کنم
زن هیچکس: کجا میری با عجله! علاوه بر قابلمه ها باید مایتابه ها رو هم بشوری
هیچکس : ولی منکه هفت شب و هفت روز مشغول ظرف شستنم!
زن هیچکس: به پایین تنه صافم؛ حقوق زنان میخوای رعایت نکنی...
هیچکس : یه روز خوب میاد...
زن هیچکس : چی گفتی؟
هیچکس : هیچی. گفتم یه روز خوب همه ی مردا ضرف بشورن
هیچکس : قاف بدو مایع ضرف شویی بخر تموم کردیم( قاف به دلیل حرف زدن در غار با هیچکس گرد و غبار در دهانش رفت و شش ماه بیهوش شد)
هیچکس : فداییم تو این شانس... یه ساعت دیگه زنم میرسه
فدایی : منظورت من بودم؟
هیچکس : نه از دهنم پرید
فدایی : خب به هیچکسم برام مهم نبود
هیچکس : الان وقت جنگ داخلی نیست اتحاد مهمه علاوه بر مشکلات زناشویی بقیه گروهها هم بهمون دیس دادند
فدایی: خب چیکار کنیم؟
هیچکس : برو از زیر کشو یه تکست وردار آخرش هم بگو یه تنه همتونو میگام
فدایی : اوکیه ( صدای زنگ خانه می اید)
هیچکس : تف تف تف تف ...تف
فدایی : هیچکس زنت اومد
هیچکس : بدو یه میز با غذای دریایی حاضر کن تا ببینم چه خاکی تو سرم میکنم
فدایی : ولی من که بلد نیستم
هیچکس : مگه توی خارکص... گارسون نبودی؟
فدایی : نه من فقط تو دستشویی ها کار میکنم
( پس از این اتفاق هیچ کس از شدت داد زدن به علت کتک خوردن از زنش هنجره اش مصدوم شد و دیگر اهنگ نخواند و به توییت کردن بسنده کرد)