Ahmdrza اون مثل پدرم بود
ینی اگه نگرانی داشتم یا کمبود
ناهمواری داشت راهم یا کج بود
گذر ماها سخت بود یکی کنارم تا آخر بود
حتی اگه باز موکلش ازش لاغرتر بود
درآمد زیاد ازم دغدغش بود
خنده اش با شکم گندش قهقهم بود
بد باهاش حرف میزدم مصلحت بود
کَش هاش همیشه برطرف بود
در حد توانم
بهش یاد دادم
در حد سوادم
که اگر با پول در آوردن از بازیکنا برنده باشن
جوری ریدن تو فوتبال خسته نباشن
اگر حسابش ازم پرپول نبود با فسخ قرار داد هام بالا سرش بودم
اگر فرگوسن بهش زخم میزد بال و پرش بودم
که از قرار داد آزاد پول در آوردن بشه حفظ
آهای تیما پاچتونو ببندین کشش سفت
میدونه با کی ام
تخم چپ چشم بود
نشون میداد کلی نکته بهم
میدونه با کی ام
جیب پر پولش رو میخواستم زهیوی شاهده لعنت به منکرش
میدونه با کی ام
.
.
.
.
.
.
.