(ادامه از پست پیشین...)
پس از الحاق کریمه به روسیه ناگهان میزان محبوبیت پوتین جهش عجیبی کرد: الحاق کریمه به روسیه در فوریه و مارس ۲۰۱۴ رخ داد. حالا کافی است نگاهی به محبوبیت پوتین پیش و پس از این رخداد بیندازیم: در حالی که در نوامبر ۲۰۱۳ محبوبیت او ۶۱ درصد بود، در ژوئن ۲۰۱۴ به ۸۶ درصد رسید! همین جهش محبوبیت دوباره در حمله به اکراین تکرار شد: در حالی که در نوامبر ۲۰۲۱ محبوبیت او ۶۳ درصد بود، این روزها به ۸۳ درصد رسیده و حدس میزنم به زودی با توجه به فشارهای غرب به ۹۰ درصد هم خواهد رسید. پیش از آن، در جریان جنگ با گرجستان نیز چنین جهشی در محبوبیت پوتین رخ داده بود.
این همان حلقۀ مفقوده در تصورات ما از محاسبات پوتین بود! پوتین میدانست این جنگ را اگر برقآسا ببرد، روسیه در جهان و او در داخل پیروزی بزرگی کسب خواهد کرد، و اگر هم یک درصد جنگ به بنبست بخورد، خود او همچنان برنده خواهد بود ــ و طبعاً او تثبیت قدرت خود را به طور غیرمستقیم به نفع روسیه میداند و شک نکنید عموم روسها نیز همین تفکر را دارند، زیرا روسها اقتدارگرایی را «روش و مبنایی برای اقتدار خارجیِ» خود میدانند (اثبات این نکته از این نوشته خارج است.)
واپسین نکتۀ بسیار مهم دیگر، مسئلۀ آیندۀ پوتین است: کسانی که اخبار سیاسی روسیه را دنبال میکنند میدانند که در یکی دو سال اخیر تحول بسیار مهمی در روسیه رخ داده که عملاً باعث میشود پوتین به رهبر مادامالعمر روسیه تبدیل شود؛ البته با حفظ ظاهر دموکراتیک. طبق اصلاح قانوناساسی که در همهپرسی به تأیید مردم روسیه هم رسید، پوتینِ ۶۹ ساله میتواند تا ۲۰۳۶، یعنی تا ۱۴ سال دیگر در قدرت بماند. فقط کافی است در انتخابات ۲۰۲۴ نامزد شود که نتیجۀ آن هم پیشاپیش مشخص است ــ آن یک درصد تردید هم با این جنگ و درگیری رفع خواهد شد. در واقع این جنگ «ملاطِ حاکمیت پوتین» است.
بگذارید این نوشته را با چند پرسش و پاسخ پایان دهم:
س: پس آیندۀ پوتین چه خواهد شد؟
ج: پوتین با این جنگ آیندهاش را که پیشاپیش از جهت قانونی تضمین شده بود، در عمل هم تضمین کرد. حالا فقط مرگ میتواند او را از کرملین بیرون کند. مگر اینکه به هر دلیلی ــ که بعید است ــ خود از قدرت کنارهگیری کند.
س: امکان دارد این جنگ سرنوشتی یابد که او سقوط کند؟
ج: محال به نظر میرسد! این جنگ آن جنگی نیست که چنان پیامدهای ناگواری داشته باشد که به تنش اجتماعی و سقوط سیاسی منجر شود. مگر اینکه به جنگی جهانی بدل شود که این نیز بسیار بعید است، زیرا پوتین آشکارا جبهه را کوچک کرده و اصلاً متحدی هم ندارد که بخواهد این جنگ را جهانی کند! چین هم جز لفاظی کمک نخواهد کرد و از یک یکدلاری هم به خاطر روسیه نخواهد گذشت! چین میداند ناتوستیزی پوتین بهانه است. تا دو دهۀ دیگر چین رابطهاش را با غرب خراب نمیکند.
س: ممکن نیست ناگهان جنگ هستهای رخ دهد؟
ج: جنگ هستهای بین چه کسانی؟ جنگ هستهای فقط در چارچوب جنگی جهانی امکانپذیر است و وقتی طرف مقابل روسیه مجموعهای از کشورهای هستهای هستند، جنگ هستهای بیمعناست! تعبیر «جنگ هستهای» در واقع ترفند دو گروه بود تا هدف سیاسی خود را در این هشدار ظاهراً حکیمانه پنهان کنند: یکی ترفند روسیه برای ترساندن غرب و دیگری ترفند غربیهایی که تمایل ندارند به اکراین کمک کنند و از نفت و گاز روسیه بگذرند (مانند اولاف شولتز) یا دوست ندارند روسیه ببازد (مانند چامسکی).
س: پس اینکه میگویند پوتین سقوط خواهد کرد حرف غلطی است؟
ج: بله! یاوه است! یکی از اهداف اصلی این جنگ تضمین جایگاه مادامالعمر پوتین بود.
س: جنگ چه خواهد شد؟ روسیه پیروز میشود؟
ج: روسیه احتمالاً بسیار به سختی دونباس را کامل یا ناقص تصرف خواهد کند. در ظاهر پیروزی خفیقی به دست میآورد تا جنگ آبرومندانه تمام کند. اما روسیه باخت بزرگی خواهد داد، زیرا به مسیر پیشرفت روسیه آسیبی جدی وارد شد و روسیه یک گام بلند دیگر به قرن نوزدهم خود بازخواهد گشت.
س: نتیجهگیری؟
ج: نتیجه اینکه کرملین روسیه را خرج خود کرد!