هنگامى كه در اواخر ماه آگوست رقابت هاى اين فصل بوندسليگا با سر وصداى فراوان آغاز به كار نمود، انتظار مى رقت كه فوتبال در آلمان كشور فاتح جام جهانى زيباتر و هيجان انگيزتر از قبل ارائه و همينطور دنبال شود و تيم هاى دورتموند، شالكه و بايرلوركوزن بتوانند رقباى سختى براى بايرن مونيخ و پپ گوارديولا باشند. اما تنها بعد از برگزارى هفت هفته از اين رقابت ها انتظارات و توقعات دوستداران و هواداران فوتبال آلمان در اين خصوص برآورده نشده است.
بى ترديد ضعف ها و كمبودهاى تيم هاى حاضر در بوندسليگا را مى توان تا حدودى با جام جهانى 2014 و پيامد هاى ناشى از آن براى شرايط بدنى و حتى روحى بازيكنان مربوط دانست، اما افت عملكرد و عدم نتيجه گيرى برخى تيم هاى مدعى را نمى توان به طور مستقيم به جام جهانى ربط داد. در اين صورت با توجه به حضور چهارده بازيكن از بايرن مونيخ در جام جهانى اين تيم هم اكنون نمى توانست صدر جدول اين رقابت ها در اختيار گرفته باشد.
به عقيده برخى از كارشناسان منتقد دو نكته منفى در هفت هفته سپرى شده از رقابت هاى بوندسليگا قابل تشخيص است، اول اينكه تيم هاى پرطرفدار و قدرتمند دورتموند، لوركوزن و شالكه عملكردى نوسانى در اين فصل داشته اند و رتبه هاى بالاى جدول را به تيم هاى كمتر مدعى واگذار نموده اند و ديگر اينكه با وجود گذشت تنها هفت هفته از آغاز رقابت هاى بوندسليگا، شاداب، پويايى و طراوت لازم در عملكرد بسيارى از تيم ها ديده نمى شود و بسيارى از تيم ها خسته به نظر مى رسند.
بسيارى بحران دورتموند را ناشى از موج مصدومين و آسيب ديدگان بازيكنان اصلى اين تيم مى دانند كه البته برخى از اين مصدوميت ها به رقابت هاى جام جهانى مرتبط نمى شوند، با اين حال اين تيم در رقابت هاى ليگ قهرمانان اروپا فوق العاده كار نموده و موفق به كسب دو پيروزى مقابل اندرلشت و آرسنال شده است، اما در بوندسليگا همين تيم در استاديوم خانگى خود از تيم قعر جدولى و بحران زده هامبورگ متحمل شكست مى شود. شالكه و بايرلوركوزن نيز تقريبا از شرايطى مشابه دورتموند برخوردار هستند و به نظر مى رسد رقابت هاى ليگ قهرمانان را ارجح بر بوندسليگا مى دانند، چنين ادعايى در رقابت هاى هفته اخير بوندسليگا به وضوح قابل رويت است، هفته اى كه علاوه بر شكست دورتموند، شالكه نيز ديدار خود مقابل هوفنهايم را واگذار نمود و بايرلوركوزن نيز با گل زنى دقايق پايانى كريم بالعربى موفق به گريز از شكست مقابل تيم تازه صعود كرده پادربورن شد.
چنين وضعيتى به نفع تيم هايى همانند هوفنهايم، ماينتس و مونشن گلادباخ تمام خواهد شد تا بتوانند از ميانه هاى جدول رده بندى خود را بالا كشند. شايد در كوتاه مدت تحمل چنين وضعيتى براى دوستداران بوندسليگا امكان پذير باشد، اما بى ترديد آنها و حتى طرفداران بايرن مونيخ در آرزوى باقى ماندن چنين شرايطى در جدول بوندسليگا براى بلند مدت نيستند. اگر تيم هاى مطرح، مدعى و پرطرفدار بوندسليگا نتوانند عملكردى خوب و مدام در اين ليگ داشته باشند و ترجيح دهند كه بيشتر توان خود را در ليگ قهرمانان اروپا صرف و متمركز نمايند، در آن صورت شاهد افت تدرجى و كاهش ارزش و حتى كيفيت بوندسليگا خواهيم بود.
بايرن مونيخ اما از چنين وضعيتى مستثنى است، پيش از شروع رقابت هاى اين فصل هشدارها و پيش بينى هايى در خصوص شروع ضعيف از سوى سران باشگاه، پپ گوارديولا و حتى فرانتس بكن باوئر شده بود، به خصوص تعداد آسيب ديده هاى بايرن مونيخ نگران كننده به نظر مى رسيد، اما با انجام برخى خريدهاى هوشمند و تغيير سيستم بازى تيم توسط پپ گوارديولا به نظر خطر شروعى ضعيف در بوندسليگا و حتى ليگ قهرمانان به پايان رسيده باشد.
يورگن كلوپ سرمربى دورتموند نويدى شروعى مجدد و فوق العاده از هفته هشتم بوندسليگا را داده است، سران شالكه نيز با اخراج ينس كلر سرمربى خود به دنبال ايجاد تحول در تيم هستند، روجر اشميت سرمربى اين فصل بايرلوركوزن و رودى فولر از سران اين باشگاه نيز وضعيت تيم خود را چندان بحرانى ندانسته و به هواداران خود قول به بهبود شرايط خود داده اند. حال بايد ديد كه اين سه تيم در ادامه چگونه خواهند توانست مانع از كاهش ارزش بوندسليگا، ليگ فاتح جام جهانى شوند.
البته خطرى ديگر نيز بوندسليگا را تهديد مى كند كه شايد مهم تر وبزرگ تر از خطر اول باشد. در سال هاى اخير تيم هاى سنتى، قديمى و پرطرفدار بوندسليگا نظير هامبورگ، اشتوتگارت و وردربرمن كه بيشتر افتخارات آن مربوط به گذشته مى باشد، قدرت خود را چه از لحاظ فوتبالى و چه مالى از دست داده اند و هم اكنون رده هاى انتهايى جدول رده بندى متعلق به اين تيم هاى كلاسيك بوندسليگا مى باشد. به نظر مى رسد آنها نيز همان راه تيم هايى نظير آينتراخت فرانكفورت و كلن را در پيش گرفته اند و اگر همين روند طى شود در سال هاى آتى اين سه تيم نيز به تيم هاى آسانسورى بوندسليگا كه مدام در حال رفت و آمد بين بوندسليگاى يك و دو هستند تبديل خواهند شد.
در عوض بوندسليگا شاهد رشد تيم هايى است كه حامى مالى آنها كنسرسيوم ها وشركت هاى بزرگ آلمانى است كه در مقايسه با تيم هايى نظير هامبورگ،وردربرمن، اشتوتگارت، فرانكفورت و كلن سابقه چندانى در بوندسليگا ندارند. اين تيم هاى نسبتا جديد در حالى حتى به رقابت هاى ليگ قهرمانان اروپا مى رسند كه تيم هاى كلاسيك تنها در روياى افتخارات گذشته خود هستند.
در حال حاضر هوفنهايم با پشتوانه عظيم مالى شركتSAP شركت توليد كننده ابزار انداره گيرى، وولفسبورگ با پشتوانه شركت خودروسازى فولكس واگن ملقب به vw و باير لوركوزن با پشتوانه شركت بزرگ دارو سازى Bayer از آينده روشنى برخوردار هستند در حالى كه اين تيم ها به ترتيب در سال هاى 2008، 1997 و 1979 تازه جواز حضور در بوندسليگاى يك را دريافت نموده اند.
البته چنين وضعيتى تنها محدود به بوندسليگاى يك نمى شود و در بوندسليگاى دو نيز تيم هاى اينگول اشتات با پشتوانه مالى شركت خودروسازى آئودى و ردبول لايپزيك با پشتوانه شركت توليد كننده نوشيدنى انرژى زا ردبول در بالاى جدول رده بندى قرار گرفته اند و گوى سبقت را از تيم هاى با سابقه اى نظير كايزرسلاوترن، بوخوم، مونيخ 1860، دوسلدورف گرفته اند و شايد در فصول آينده حتى جايگزين تيم هايى نظير هامبورگ و وردربرمن در بوندسليگاى يك شوند. در حالى كه دو تيم اينگول اشتات و ردبول لايپزيك تازه تاسيس شده و قدمت آنها به ترتيب به ده و پنج سال مى رسد.
به نظر مى رسد به اين ترتيب قانون 1+50 كه تا كنون از افتادن باشگاه هاى فوتبال آلمانى در دامن ميلياردرهاى آمريكايى روسى و عرب جلوگيرى نموده بود، اهميت و تاثير خود را از دست مى دهد و به زودى بوندسليگا به ليگ شركت هاى بزرگ صنعتى و محل رقابت آنها تبديل مى شود.