اختصاصی طرفداری - اسفندماه سال 1329 را با بوی نفت و خون می شناسند، دوره تاریخی ملی شدن صنعت نفت ایران که با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329 به اوج رسید و با کودتای 28 مرداد 1332 خاتمه یافت. در دورانی که زنده یاد دکتر محمد مصدق ستاره ی یک ملت بود، نخستین موفقیت تاریخی فوتبال ایران با درخشش دو ستاره ی شاهینی خود چندان دیده نشد. ستارگان آن زمان فوتبال ایران که درخشش آن ها تحت تأثیر درخشش ابرستاره سیاسی آن زمان ایران قرار گرفت دو نفر بودند: امیر مسعود برومند و امیر آقاحسینی، یک دروازه بان و یک مهاجم که با درخشش آن ها یکی از نخستین تیم های ملی فوتبال ایران فینالیست نخستین المپیک آسیایی در دهلی نو شد و فوتبال ملی به معنای واقع کلمه در آسمان ورزش کشور هویت گرفت.
به اسفند ماه سال 1329 برمی گردیم؛ دورانی که رزم آرا بعد از حدود هشت ماه نخست وزیری، پس از ابراز سخنانی مبنی بر عدم توانایی ملت ایران در اداره صنعت نفت ایران در شانزدهم اسفند همان سال کشته شد و فردای قتل او کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی ایران، پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد؛ تیم ملی فوتبال ایران در گیر و دارِ شرکت در نخستین تورنمنت ملی و رسمی خود بود: نخستین دوره ی بازی های آسیایی یا همان المپیک آسیایی 1951 در دهلی نو.
در اين رقابتها تنها شش تيم در رقابتهای فوتبال شركت كرده بودند، هندوستان میزبان، ژاپن، برمه، اندونزی، افغانستان و البته ایران. مسابقات از پنجم تا دهم مارس 1951 برگزار شد و ايران با سختترين مسير ممکن روبرو شد. در شرایطی که کشور در تب و تاب نهضت ملی شدن صنعت نفت می سوخت، ماجراجویی تیم ملی در هندوستان درست در تاریخ پنج مارس مصادف با 14 اسفند 1329 آغاز شد، شگفتا که درست شانزده سال بعد در همین تاریخ دکتر محمد مصدق چشم از جهان فرو بست!
تيم ملی كشورمان در نخستین مسابقه به مصاف برمه ای رفت که آن زمان یکی از قدرت های باثباتِ فوتبال آسیا بود. آن بازی را تیم ملی نوظهور ما با دو گل برد و شگفتی ساز شد، یکی از گل های تیم ملی را در آن بازی امیر مسعود برومند به ثمر رساند.
در همان روز هندوستان میزبان به مصاف اندونزی رفت. هندوها که سه سال قبل تر در المپیک 1948 لندن تقابلی جانانه با فرانسه داشتند و با گل دقیقه 90 رنه پرسیون (یکی از اسطوره های باشگاه بوردو) با نتیجه نزدیک 1-2 برابر خروس ها باخته بودند، به راحتی و با سه گل اندونزی را شکست دادند و از همان ابتدا برای همه ی رقبا خط و نشان کشیدند. از عجايب این بازی، بازی هندوها با پای برهنه بود! در حقیقت هند یک سال قبل می توانست در جام جهانی 1950 در کشور برزیل، به ميدان برود؛ اما چون فيفا به بازيكنان اين تيم دستور داده بود كه نمی توانند با پای برهنه بازی کنند و باید كفش به پا كنند، هندی ها از حضور در جام جهانی انصراف داده بودند و حالا در بازی های آسیایی در خانه ی خود، به راحتی با پایی برهنه به مصاف رقبا می رفتند!
دو روز بعدتر در شانزدهم اسفند تیم ملی به مصاف ژاپنی رفت که در دور اول استراحت کرده بود. آن روز روزی بود که فرسنگ ها دورتر در تهران، حاجعلی رزم آرا نخست وزیر وقت ایران که مخالف ملی شدن صنعت نفت بود، در مسجد شاه تهران به قتل رسید و پروسه ی ملی شدن نفت در کشور وارد فاز جدیدی شد. قطعاً ملی پوشان فوتبال ایران از شرایط متلاطم داخل کشور تصویر دقیقی نداشتند، ولی به هر حال همین شرایط متلاطم نتایج تیم ملی در بازی های آسیایی دهلی نو را در کمترین میزان توجه ممکن از سوی مردم قرار داده بود.
در روزی که هندوستان به راحتی و باز هم با سه گل افغانستان را از پیش روی برداشت و فینالیست شد، تیم ملی فوتبال ایران در برابر سامورایی های سرزمین آفتاب به دردسر افتاد. در تقابل 120 دقیقه ای تیم ملی برابر ژاپن، گلی رد و بدل نشد، ولی تیم ملی شدیداً تحت فشار قرار گرفت. در آن مسابقه ژاپنی ها پنج بار با دروازه ی ایران تک به تک شدند که یکی را به بیرون زدند، در سه موقعیت تک به تک با رشادت زنده یاد امیر آقاحسینی دروازه ی ایران توسط این دروازه بان شاهین نجات پیدا کرد و در یک مورد هم با اعلام خطای آقاحسینی روی مهاجم چشم بادامی ها، ژاپن به پنالتی رسید، هر چند که خود آقاحسینی با مهار جانانه و قهرمانانه اش تیم ملی را در تورنمنت نگه داشت! در پایان آن مسابقه سرمربی ژاپن که از بابت عملکرد بی نظیر امیر آقاحسینی شدیداً شگفت زده و متحیر شده بود، در اظهار نظری تاریخی به وی چنین لقب داد: «مردی با سه دست»! این قول را می دهیم که روزی در ارتباط با رشادت و میراث امیر آقاحسینی در تیم ملی هم مطلب بنویسیم.
با توجه به این که در آن زمان ضربات پنالتی زده نمی شد و بازی ها تکرار می شدند، فردای آن روز در مصافی تکراری تیم ملی با تیم ملی ژاپن رو به رو شد. هشتم مارس 1951 مصادف با 17 اسفند 1329، تاریخی بود که قانون ملی شدن صنعت نفت ایران به امضای همه ی اعضای کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی رسید و به این مجلس ارائه و سپس هفت روز بعد تصویب شد. متنی که آن روز به مجلس شورای ملی ارائه شد بدین شرح بود:
به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد.
شایان ذکر است که با تصویب این طرح در مجلس سنا در 29 اسفند 29، این پیشنهاد قانونی شد.
باز به فوتبالی برمی گردیم که آن روزها شاید به فراخور شرایط در کمترین میزان اهمیت قرار داشت، ولی در حال تاریخسازی بود!
آن روز (هفدهم اسفند 1329) علاوه بر سپهر ملی و سیاسی ایران، در آسمان فوتبال کشورمان نیز اتفاق بزرگی افتاد و در تاریخ ثبت شد! هر چند "نفت" در کانون توجهات بود، مؤفقیت تیم ملی در برابر ژاپن، یک جشن ملی را کامل کرد. تیم ملی در آن روز در دیداری تکراری به مصاف ژاپن رفت. در دیداری تاریخی و نزدیک، در شرایطی که دو بار با گل های مهدی قلی مسعود-انصاری از ژاپن پیش افتاده بودیم، چشم بادامی ها به بازی برگشتند و هر دو بار بازی را مساوی کردند. در شرایطی که اگر این بازی هم مساوی می شد، رقیب هند و فینالیست دوم به قید قرعه اعلام می شد، شاهزاده ی فوتبال ایران رخی نمود. با گل تاریخی امیر مسعود برومندِ 22 ساله در دقیقه 58 بازی، تیم ملی فینالیست و جشن ملی کامل شد. حیرتا که درست 60 سال بعدتر دقیقاً در همین تاریخ برومند چشم از جهان فرو بست ...
تیم ملی شایسته ی فوتبال کشورمان دو روز بعدتر در 19 اسفند در شرایطی آوردگاه فینال را با هند میزبان برگزار کرد که با یک بازی بیشتر و یک روز استراحت کمتر به شدت خسته و فرسوده شده بود؛ این مصاف نابرابر را میزبان پابرهنه که دو بازی قبل خود را در برابر دو رقیب ضعیف خود به راحتی با سه گل برده بود، این بار به سختی و با یک گل به سود خود خاتمه داد و قهرمان آسیا شد؛ ولی رشادت این نسل که از نسل نخستین های تیم ملی فوتبال ایران بود در تاریخ فوتبال ایران ثبت گردید و نام بزرگانی چون امیر مسعود برومند و امیر آقاحسینی در آسمان فوتبال ایران حک و جاودانه شد؛ بزرگانی که از مکتب شاهین می آمدند. سال ها بعد یکی از آن ها از قول همایون بهزادی به عنوان برترین بازیکن تاریخ ایران انتخاب شد و دیگری از قول ناصر حجازی به عنوان بهترین دروازبان تاریخ ایران!
بد نیست اشاره کنیم که بازيكنان ايران در آن بازیها عبارت بودند از: امير آقاحسينی، قربانعلی تاری، امیر عراقی، محمود شکیبی، نادر افشارنادری، نادر افشارعلوینژاد، مهدیقلی مسعود انصاری، عارف قلی زاده، منصورحاجيان، محمود بياتی، محسن آزاد، ژرژ ماركاريان، مهدی نصير اوغلی، حسين سرودی، پرويز كوزهكنانی، حسين فكری و امیر مسعود برومند. جالب است كه جوانترين بازيكن اين تيم عارف قلی زاده، مدافع شماره 5 باشگاه تاج، شناسنامهاش را دير گرفته بود؛ چيزی در حدود 10 سال! به همينخاطر در شناسنامه متولد 1317 بود و هنگام نايب قهرمانی در آسيا طبق شناسنامهاش تنها 12 سال داشت! همچنین حسین سرودی که بعدها به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال ایران، با انحلال باشگاه شاهین ظلم بزرگی به فوتبال ایران کرد، به شکلی جالب و منحصربفرد در هر دو تیم ملی فوتبال و بسکتبال ایران در آن تورنمنت به میدان رفت.
در آن تركيبِ تيم ملی شاید نام چند بازيكن از معروفيت بيشتری برخوردار بود؛ يكی از آنها امیر مسعود برومند بود؛ او که تنها با 22 سال سن کاپیتان تیم ملی بود، همچون بسياری ديگر از شاگردان مكتب شاهين به تحصيل نيز اهميت بسياری می داد، به صورتی كه او دانشآموخته كارشناسی حقوق قضايی و دكتری حقوق سياسی از دانشگاه تهران بود. جالب اينجاست كه بدانیم برومند پسر دايی همايون بهزادی محسوب میشود. همچنین از نام استاد حسين فكری نيز به سادگی نباید عبور کرد؛ کسی که بعدها سرمربی تيم ملی شد. استاد فکری تیم ملی فوتبال ایران را برای نخستین بار جهانی کرد و با هدایت وی به المپیک 1964 توکیو صعود کردیم؛ ایشان البته روزنامهنگار هم بود.
نظرسنجی برترین های تاریخ فوتبال ایران توسط هفته نامه کیهان ورزشی در سال 1352
طلوع
امیر مسعود برومند در بیستم مهر ماه سال 1307 در تهران چشم به جهان گشود. او مهاجم پیشین تیم ملی فوتبال ایران در دهه ی بیست و سی خورشیدی و از نخستین گلزنان تاریخ فوتبال ایران است. برومند شاید تنها بازیکن ایرانی باشد که در تیم ملی دیگری نیز توپ زده است، جایی که در خلال تحصیل در بیروت مدتی را در تیم ملی فوتبال لبنان بازی کرد و حتی به کاپیتانی این تیم هم رسید. او پسر دایی روانشاد همایون بهزادی، مهاجم و ابرستارهی دهه ی چهل فوتبال ایران بود. سرطلایی فوتبال ایران که خود یکی از برترین های تاریخ فوتبال ایران بوده، هست و خواهد بود، امیر مسعود برومند را بهترین فوتبالیست ایرانی که به چشم دیده بود می دانست و او را همیشه ستایش می کرد. بهزادی، در سال های پایانی عمر خود در مصاحبه ای دکتر برومند و بکن باوئر را شاهزادگان فوتبال قلمداد کرد:
در فوتبال امروز دنیا که معمولاً با تک-مهاجم بازی می کنند، مهاجم نوک باید تمامی مهارتها را داشته باشد، اگر یک مهاجم که فقط گلزن باشد نمیتواند در این پست به خوبی بازی کند. این تک مهاجم باید به خوبی در زمین بازی بدود، گل بزند، از هر دو پایش استفاده کند، توانایی سرزنی داشته و به طور کلی تمام و کمال باشد. هر مهاجمی که در زمان گذشته این ویژگی ها را داشت توانست حرف خود را در فوتبال بزند. در گذشته یک نفر وجود داشت و آن هم مرحوم دکتر برومند بود. او بینظیر بود! همزمان کاپیتان تیم ملی دو کشور بود. یکی ایران و دیگری هم لبنان. دکتر برومند پسر داییام بود.
از ایرانیها در بین بازیکنانی که دیده بودم، دکتر برومند از همه بهتر بود، بعد از آن من دیگر فوتبالیستی در آن حد و اندازه ندیدم. برومند چیز دیگری بود. او شاهزاده فوتبال ایران بود. خوشلباس و خوشفوتبال بود. آن زمان اصلاً کسی بلد نبود کارهایی که او با دو پا انجام میدهد به نمایش بگذارد. پرویز قلیچ خانی هم خوب بود. علی پروین فوتبالیست خوبی بود. از فوتبالیستهای دوره بعد نیز علی دایی فوتبالیست خوبی بود. او خوب گل میزد. مهدوی کیا و علی کریمی هم بازیکنان خوبی بودند. از خارجیها توستائو و بکن باوئر خوب بودند. بکن باوئر واقعا شاهزاده فوتبال بود، او بینظیر بود. یوهان کرایف هم فوقالعاده بود ...
سرطلایی فقید فوتبال ایران چنین ادامه می دهد:
در آن سال ها تیم ملی معمولاً از جمع بازیکنان دو تیم انتخاب میشد. شاهین بود و تاج. بازیکنان تیم شاهین همگی یا دکتر بودند یا مهندس. کاپیتان آنها نیز دکتر برومند بود. اولین کاپیتان رسمی تیم ملی که مدال نقره گرفت دکتر برومند بود. خیلی خوب بود. خدا رحمتش کند. کاپیتان تیم ملی بود ...
وی همچنین در ارتباط با نقش برومند در فوتبالیست شدنش چنین می گوید:
... گفتیم که میخواهیم به باشگاه شاهین برویم. رفتیم زمین شماره 2، تیم شاهین در حال تمرین بود. دکتر برومند و امیر عراقی هم در حال تمرین بودند. ما هم کیف خود را برداشتیم و رفتیم سر تمرین و گفتیم میخواهیم در تیم شاهین بازی کنیم. دکتر اکرامی گفتند: بابا جان شما باید به تیمهای کوچک خودتان بروید. به دکتر برومند گفت این بچهها چه نسبتی با تو دارند که دکتر برومند هم گفتند اینها نوههای عمهام هستند. دکتر اکرامی به حسن فاخری گفت اینها را ببر و در تیم خودت تمرین بده. ما را ملزم کرد که به دانشسرای مقدماتی و به زمین خاکی برویم که هماکنون تبدیل به پارکینگ شده است. هفتهای سه بار مرتب به تمرین میرفتیم. زمستان هم که سرما اجازه نمیداد.
جدای از ابعاد فنی، آن چه که نام برومند را بیش از پیش در فوتبال ایران جاودانه می کند، تحصیلات عالیه ی وی بود. او دانشآموخته کارشناسی حقوق قضایی و دکترای حقوق سیاسی از دانشگاه تهران و کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته علوم اداری از دانشگاه آمریکایی بیروت بود.
دوران باشگاهی
امیرمسعود برومند بازی خود را در سال 1324 و از باشگاه فوتبال شهباز تهران (از زیرشاخه های شاهین) آغاز کرد. سال بعد به شاهین تهران پیوست و تا سال 1337 در این باشگاه حضور داشت. مرحوم برومند از بزرگان باشگاه و مکتب شاهین بود. شاهین باشگاهی بود که در سال 1321 به دست یک معلم بزرگ به نام دکتر عباس اکرامی با همکاری و همراهی گروهی از جوانان نخبه ی کشور که عمدتاً دانشجو بودند، بنا نهاده شد و مفاخر بزرگی چون امیر مسعود برومند، امیر عراقی، امیر آقاحسینی، محمود شکیبی، حسن فاخری، انصاری، آزاد، حاجیان، روحانی، لشگری، صادقی، مدنی، خسرو غفاری، دکتر نادر افشار نادری و مرحوم پرویز دهداری را تربیت کرده و به جامعه فوتبال تقدیم کرده است.
در آن روزگار، امثال دکتر مسعود برومند و دکتر محمود شکیبی (که همین مرداد ماه امسال از دنیا رفت) معتبرترین مردان تحصیلکردهی زمان خود بودند که در این میان دکتر امیرمسعود برومند از دیگران معروف تر بود. برومند در سال 1341، زمانی که 35 ساله شده بود به ایران بازگشت و 2 سال دیگر برای شاهین بازی کرد و در 37 سالگی بازنشسته شد و بازوبند کاپیتانی شاھین را به دھداری 31 ساله داد که اتفاقاً او هم در آستانه بازنشستگی بود.
شاهین داری 402 تیم جوان با 62 شعبه در سطح کشور بود که دکتر اکرامی این تیم را بر پایه 3 اصل (اخلاق ، تحصیل و ورزش) استوار ساخته بود. شاهین در آن روزگار، تنها دفتری بود در ورزشگاه امجدیه (شیرودی) که بازیکنانش برای تعلیم در آنجا گرد هم می آمدند. این باشگاه برای اولین بار آموزش فوتبال را به صورت کتابی و از روی اصول، شروع کرد و نخستین جزوه آموزشی را که در برگیرنده اصول ورزش فوتبال و با استفاده از منابع جهانی تهیه و تنظیم شده بود، جهت یادگیری در اختیار اعضای خود قرار داد. این تیم به جهت سیستم و قدرت عجیبی که بازیکنانش در کار حمله داشتند به ندرت اجازه میداد حریفانش خود را از شکست نجات دهند اما مسائلی همچون عدم دور اندیشی مدیران وقت باشگاه و کج سلیقگی، انفعال و سیاسی گری دستگاه ورزش وقت کشور، دست به دست هم داد و باعث شد بدلیل مسائلی این باشگاه منحل شود.
پس از انحلال شاهین با درایت مرحوم امیر مسعود برومند و رایزنی های مرحود پرویز دهداری، چند تن از بازیکنان قبلی شاهین در ترکیب پرسپولیس قرار گرفته و ترتیب یک مسابقه با تیم جم آبادان (که در آن زمان تیم صاحب نامی بود) را دادند و پس از آن تمامی اعضای تیم شاهین به پرسپولیس پیوستند و محبوبیت شاهین بلند پرواز را به پرسپولیس هدیه کردند. در حقیقت برومند به عنوان یکی از بزرگترین مردان تاریخ باشگاه شاهین و پرسپولیس؛ مؤسس شاهین و مولد پرسپولیس بود. او بود که پس از انحلال سیاسی شاهین تهران، نزد زنده یاد علی عبده رفت و با مذاکره با او اسباب کوچ دسته جمعی ستاره های شاهین به پرسپولیس را فراهم آورد و بدین سال غول سرخ پایتخت تولد یافت. پرسپولیس بهار خود را در آغازین روزهای 1347 با مربیگری مرحوم دهداری _کاپیتان پیشین شاهین_ و سرپرستی دکتر برومند آغاز کرد که تا به امروز این باشگاه فعالیت میکند وطرفداران بسیاری نیز دارد. آخرین مسئولیت دکتر امیر مسعود برومند سال 1373 در تشکیلات پرسپولیس و فدراسیون فوتبال در دوران امیر عابدینی بود. در این دوره، برومند 67 ساله مسئولیت سرپرستی و عضویت هیئت مدیره را تجربه نمود.
در ارتباط با دوران باشگاهی امیر مسعود برومند، جالب است بدانیم که ایشان زمانی که برای ادامه تحصیل به آمریکا سفر کرد، در یکی از تیمهای واشنگتن مشغول بازی شد و با این تیم توانست به قهرمانی همزمان در لیگ شرقی فوتبال آمریکا و نیز جام شرقی فوتبال آمریکا دست یابد.
دوران ملی
شاهزادهی فوتبال ایران، نخستین بازی ملی خود را در جریان باخت 1-3 در برابر تیم ملی فوتبال ترکیه انجام داد. این بازی در چهارم آبان ماه 1326 و در ورزشگاه امجدیه برگزار شد (همان استادیوم امجدیهای که بیش از شش دهه بعدتر میزبان مراسم تشیع جنازه برومند بود) و برومند تنها گل ایران را به ثمر رساند. بنابر روایتی این گل اولین گل تاریخ فوتبال ملی ایران به شمار می رود؛ هر چند گروهی بر این عقیدهاند که این بازی یک بازی رسمی بینالمللی محسوب نمیشود.
در آن دیدار حدود شانزده هزار نفر در استادیوم امجدیه جمع شده بودند و ایران و ترکیه با هم بازی میکردند و ایران آن بازی را سه بر یک به ترکیه باخت و تنها گل ایران را مسعود برومند به ثمر رساند که در آن زمان نوزده ساله بود و این اولین گل او در تیم ملی فوتبال ایران بود. البته دو روز بعد از آن هم مسعود برومند در تیم ملی ایران و باز هم در مقابل ترکیه بازی کرد. چون تیم ملی ترکیه برای انجام چند بازی دوستانه به ایران آمده بود و این بازی هم یک بر یک شد و باز هم گل تساوی را مسعود برومند به دروازه نشاند. این بازی ۷۰ دقیقه بیشتر به طول نکشید، چون کار دو تیم به خشونت کشیده شد و داور مسابقه، فریدون شریفزاده، بازی را متوقف کرد.
نخستین برد خانگی تیم ملی فوتبال کشورمان نیز درست دو سال پس از آن گل معروف برابر ترکیه با نقش آفرینی برومند به دست آمد. در چهارم آبان ماه 1328، تیم ملی فوتبال کشورمان با 4 گل تیم ملی افغانستان را در امجدیه شکست داد. این برد تاریخی چهار گله با بریس امیر مسعود برومند و حسینعلی مبشر _که بعدها رئیس فدراسیون فوتبال ایران شد، به دست آمد.
امیر مسعود برومند حضور خود در تیم ملی را یازده سال دیگر ادامه داد و در دهه ی سی کاپیتان ایران بود، هرچند در این مدت بازی ملی زیادی برگزار نشد. در حقیقت رکورد بیشترین زمان کاپیتانی پیش از انقلاب اسلامی در اختیار مرحوم امیرمسعود برومند است. برومند یکی از ستارگان بیمثال تاریخ فوتبال ایران است که بیشترین دوران بازیگری را نیز داشته و تا حوالی چهل سالگی هم در میادین فوتبال با قدرت ظاهر شده و بازی میکرده است.
رکورد برومند در بازی ھای رسمی ملی نیز بسیار جذاب بود. او در 12 بازی ملی طی 10 سال 9 گل زد. حال خوب است فرض کنیم که اگر او امروز فوتبال بازی می کرد و بازیکن ملی بود، در طول 10 سال دست کم 100 بازی ملی انجام می داد و پر واضح بود که توان ثبت حداقل 50 گل ملی را نیز داشت. به ھر حال برومند که کاپیتان شاهین بود، تا سال 1337 برای تیم ملی بازی کرد، سپس برای ادامه تحصیلات به آمریکا رفت و مدتی ھم در لبنان تحصیل و زندگی کرد.
برومند همچنین رکوردی دیگر دارد که نام وی را به معنای واقعی کلمه در تاریخ فوتبال جاودانه می کند: او اولین مردی بود که در تاریخ فوتبال کشورمان هت تریک کرد. حدود چهار ماه پیش از نخستین دوره بازی های آسیایی دهلی نو، در پنجم آبان ماه 1329، تیم ملی دیداری دوستانه را در برابر پاکستان در امجدیه برگزار کرد و با نتیجه 1-5 رقیب خود را در هم کوبید. نخستین هت تریک تاریخ فوتبال ایران دقیقاً در همین مسابقه و توسط دکتر برومند به ثبت رسید و نام وی را برای همیشه در تاریخ فوتبال ایران ماندگار کرد.
همان طور که در بالا تعریف کردیم، فرزندِ برومند ایران، در عنفوان جوانی بهعنوان اولین کاپیتان ایران در بازیهای آسیایی 1951 حضور یافت و به نایبقهرمانی هم رسید. هفت سال بعد، وی این حضور را یک بار دیگر و در بازیهای آسیایی 1958 توکیو تکرار کرد، هر چند که تیم ملی پیرِ ایران با کسب نتایجی بسیار ضعیف و دو شکست سنگین برابر کره جنوبی و اسرائیل، در همان دور اول حذف شد و بین 14 تیم به عنوان چهاردهم رسید!
نکته ی جالب زندگی ورزشی دکتر برومند به حضور سه سالهی وی در تیم ملی فوتبال لبنان برمیگردد. او که برای تحصیل در رشته ی مدیریت در دانشگاه آمریکایی بیروت در لبنان حضور داشت، برای تیم ملی فوتبال لبنان چند بازی انجام داد که مهمترین آن بازی دوستانه با یوگسلاوی بود؛ جایی که برومند در آن بازی دو گل لبنان را به ثمر رساند، هر چند لبنان 3 گل دریافت کرد و نهایتاً سه بر دو شکست خورد. برومند حتی کاپیتان آن تیم هم شد و در آن روزگار به عنوان شاهزادهی ایرانی (به عربی: أمیر الأیرانی) نیز خطاب میشد.
شایان ذکر است که پس از برومند باز هم بازوبند کاپیتانی تیم ملی کشورمان به یک شاهینی رسید. این بار زنده یاد امیر عراقی، مدافع و هافبک مقتدر شاهین و تیم ملی بود که کاپیتانی تیم ملی را تجربه میکرد. بازیهای خوب عراقی باعث شده بود که تا مدتها خط میانی تیم ملی بیمه باشد.
دکتر امیر مسعود برومند افتخارات زیادی را در دوران حرفه ای اش به دست آورد که در زیر می بینیم:
- 1329: نایبقهرمان بازیهای آسیایی ۱۹۵۱ با تیم ملی فوتبال ایران
- 1326: نایبقهرمان مسابقات لیگ تهران با شاهین تهران
- 1327: قهرمان جام حذفی با شاهین تهران
- 1328: قهرمان جام حذفی با شاهین تهران
- 1328: نایبقهرمان مسابقات لیگ تهران با شاهین تهران
- 1329: قهرمان جام حذفی با شاهین تهران
- 1330: قهرمان مسابقات لیگ تهران با شاهین تهران
- 1332: نایبقهرمان جام حذفی با شاهین تهران
- 1335: نایبقهرمان مسابقات لیگ تهران با شاهین تهران
- 1336: نایبقهرمان جام حذفی با شاهین تهران
- 1337: قهرمان مسابقات لیگ شرقی آمریکا و جام شرقی فوتبال آمریکا
امیر مسعود برومند یکی از بازیکنان کم نظیر تیم ملی ایران بود، باید تاکید کنیم نه فقط از بُعدِ فنی و تکنیکی، بلکه از لحاظ اخلاقی و سجایای نیکی که یک ورزشکار میتواند داشته باشد، همچون جوانمردی، انسانیت و آرامشی که ایشان در آن زمان از خود نشان میداد، شخصیتی فوق العاده داشت. او که تا زمان مرگ عضوی بلندپایه در هیئت امنای باشگاه شاهین بود، تحصیلات عالیه خود را تا حد دکترا ادامه داد و به مقامات عالی در مملکت رسید. او یکی از بازیکنان استثنایی در فوتبال ایران بود که این روزها کمتر کسی در فوتبال ایران با این خصوصیات دیده میشود. شخصیت کاریزماتیک و منحصر به فرد وی هرگز به هواداران رقیب اجازه نمی داد که توهینی نثارش کنند. دکتر برومند که سال ها معاونت هویدا و سرپرستی اداره امور اداری و استخدامی را هم برعهده داشت، شخصیتی علمی - سیاسی - ورزشی بود و مورد احترام همگان قرار داشت. از او به عنوان محترم ترین و محبوب ترین شاهینی و پرسپولیسی تاریخ در نزد تاجی ها نام برده می شود.
غروب
در شرایطی که در اسفند ماه سال 1389، نشریه «تماشاگر» درصدد تهیه یک مصاحبه-گزارش تاریخی از برومند بود، ناگهان خبر رسید که وی به رحمت ایزدی پیوسته است. در سه شنبه شب، هفدهم اسفند ماه 89 درست شصت سال پس از آن جاودانگی و آن روز که تیم ملی فوتبال کشورمان با گل خود برومند به فینال نخستین دوره بازی های آسیایی در دهلی نو صعود کرده بود، قلبِ شاهزاده ی فوتبال ایران که مدتی به سبب عفونت ریوی و التهاب عضله قلب در بیمارستان بستری شده بود، از حرکت ایستاد و دکتر امیر مسعود برومند جان به جان آفرین تسلیم کرد. مراسم تشییع پیکر وی سه روز بعد در ساعت 9 صبح جمعه 20 اسفند ماه آن سال از ورزشگاه شهید شیرودی (امجدیه سابق) که خشت خشت آن خاطرات زیادی از درخشش و افتخارآفرینی دکتر برومند داشت آغاز شد و سپس شاهزاده در بهشت زهرا آرام گرفت.
روحش شاد و یادش گرامی باد
همچنین بخوانید:
به یاد حمید برمکی؛ جادوگر فوتبال آبادان و ایران
به یاد بیوک جدیکار | افسانه ای به نام «چپ طلایی»
تقدیم به آقای القاب فوتبال ایران، غلامحسین مظلومی
مرثیه ای برای اکبر افتخاری | خداحافظ بچه!
در رثای منصور پورحیدری | به نام اخلاق، به نام ایثار، به نام پدر
به یاد ابراهیم آشتیانی، شاه ماهی طلایی فوتبال ایران
در رثای حمید شیرزادگان | پرونده ای برای "پاطلایی" فوتبال ایران در چهاردهمین سالگرد درگذشتش
عزت زیاد، آقای جانملکی | 22 سال از سفر زودهنگام عزت فوتبال ایران گذشت
برای محمدرضا خلعتبری بزرگ؛ مردی که در طول دوران ورزشی خود حتی یک کارت زرد هم نگرفت!
به یاد عقاب نیک اخلاق و تیزپرواز آذربایجان، دکتر علیرضا نیک مهر
روزی که عقاب از آشیانۀ کلاغ ها پرید
عزیز اصلی | هم هیچ در شمارم، هم «اصل» در حسابم؛ به یاد «عزیزِ» فوتبال ایران
به یاد افسانۀ بزرگ، نجیب و ساکت فوتبال ایران، فریبرز اسماعیلی
به یاد سید مظلوم پرسپولیس، کاظم سید علیخانی
به یاد نادر باقری مرد نقره ایِ پرسپولیس
قرمزی رنگ نیَنداخته بیهوده بر دیوار، پنج سال از واپسین پرواز سرطلایی گذشت