کدام بخش از یک ترانه را دوست دارید؟ کدام بخش است که در ذهن شما جا خوش می کند و برای شما نماد آن ترانه می شود؟ انتخاب اکثر ما برای اکثر ترانه ها بخشی است که دائما تکرار می شود. عنصر تکرار در بسیاری از ترانه ها شنیده می شود. چه ترانه های محلی، چه ترانه های پاپ قرن بیست و یکم. در واقع انسان از تکرار موسیقی بسیار لذت می برد. ساختار های موسیقی پاپ و راک عمدتا بر روی تکرار استوار بوده اند. به بخش های مختلف یک آهنگ ساختار موسیقی می گویند. با شنیدن آهنگ Come Together از The Beatles به بخش های مختلف یک آهنگ نگاهی می اندازیم :
اینترو(Intro) : به بخش ابتدایی یک آهنگ اینترو می گویند. (اینترو Come Together)
ورس(Verse) : جایی است که موسیقی داستان خود را آغاز می کند. ورس همان بیتِ خودمان است. ورس ها چندین بار در طول یک آهنگ تکرار می شوند ولی شعر(Lyrics) در هر قسمت آن متفاوت است. (یکی از ورس های Come Together)
کورس(Chorus) : بخشی از آهنگ که ایده اصلی اثر را در آن می شنویم. در کورس ها هم موسیقی و هم شعر تکرار می شوند. کورس همان تکراری است که درموردش صحبت کردیم. به یاد ماندنی ترین بخش یک آهنگ همین است در اکثر آثار پاپ، قبل از کورس، پری کورس(Pre Chorus) می آید. پری کورس در آهنگ های راک خیلی کم استفاده می شود. (کورس آهنگ Come Together)
بریج(Bridge) : بریج قسمتی از آهنگ است که در پاپ معمولا بین کورس دوم و سوم و در راک بین کورس دوم و ورس سوم قرار دارد. در بریج ها با تغییر محسوسی در موسیقی مواجه می شویم. در بریج های پاپ ممکن است خواننده دومی که همان فیت(Feat) است ظاهر شود. اما در بریج های راک این قسمت را معمولا تکنوازی گیتار پر می کند. (بریج یا سولو آهنگ Come Together)
اوترو(Outro) : این قسمت نوید بخش اتمام آهنگ است؛ نقطه مقابل اینترو.
به طور کلی، توالی این عناصر در ترانه های پاپ معمولا به این شکل است :
Intro + Verse + Pre Chorus + Chorus + Verse + Pre Chorus + Chorus + Bridge + Chorus + Outro
اما برای راک نمیتوان یک قالب کلی را ترسیم کرد. هر چند که ساختار رایج در راک شباهت هایی با ساختار ذکر شده دارد ولی ممکن است در یک اثر راک بعد از ورس اول شما سولو را که در پاپ در بریج قرار دارد بشنوید. یا ممکن است اینترو که در پاپ معمولا چند ثانیه ای است در راک یک دقیقه زمان ببرد. پاپ، گامی فراتر از این ساختار برنداشته است و دهه هاست که در این ساختار گیر کرده و خلاقیت خود را در ساختار از دست داده است. به جرات می توانم بگویم هیچ اثر پاپ مشهوری در دو دهه اخیر پیدا نمی کنید، که این ساختار شاملش نشود. در این سالها پاپی نشنیده ام که بریج یا کورس نداشته باشد. اما راک آزاد است و خود را دربند نکرده است. به کرات پیش آمده که راک به تکرار و کورس هم بی اعتنایی کرده است.
استفاده نکردن از کورس سابقه قدیمی در موسیقی راک دارد. به آهنگ هایی که کورس ندارند Through Composed می گویند. می توان به Let It Rock از چاک بری اشاره کرد که در سال 1960 منتشر شد. All Along the Watchtower از باب دیلن هم نمونه ای از آهنگ های Through Composed می باشد. اما عده ای به این هم بسنده نکردند و ترانه هایی خلق کردند که در آن چندین ژانر بدون تکرار با هم ترکیب شدند. در White Album از The Beatles آهنگ کمتر شنیده شده ای قرار دارد که ساختار آن عجیب غریب و بدیع است. Happiness Is A Warm Gun از سه قسمت با ژانر های مختلف تشکیل شده است که جان لنون قسمت اول را پیرمرد کثیف، دوم را شیره ای و سومی را مرد مسلح توصیف می کند. یک سال بعد پل مک کارتنی، دیگر عضو بیتلز، تحت تاثیر آهنگ قبلی، You Never Give Me Your Money را نوشت. آهنگ با پیانو و صدای آرام خواننده آغاز می شود. سپس بوگی ووگی میشود و بعد دوباره این اثر تغییر سبک می دهد. پل مک کارتنی از گیتار سولو پلی می سازد که آهنگ را به مرحله بعدی که راک است می رساند و در نهایت مجددا شنونده را به قسمت سوم آهنگ باز می گرداند.
به سال 1971 می رسیم، در 8 نوامبر لد زپلین ترانه ای منتشر کرد که تعجب شنوندگانش را برانگیخت. این آهنگ Stairway To Heaven نام دارد که شنیده شده ترین آهنگ تاریخ راک لقب گرفته است. آهنگ با راک ملایمی آغاز می شود که با گیتار ریف آرامش بخش و فلوت سوزناکی همراه هست. تکنوازی گیتار آغاز می شود که نوید تغییر را می دهد. صدای خواننده، یعنی رابرت پلنت قوت می گیرد. ضرباهنگ بالا می رود. درامر شروع به کار می کند. قدم به قدم به سوی راک اند رول. شادی بیشتری در صدای رابرت پلنت شنیده می شود. و ثانیه ای موسیقی می ایستد! موتزارت درست می گوید، موسیقی در نت ها نیست، بلکه در سکوت بین آنهاست. سومین گیتار سولو آهنگ را می شنویم ولی این بار گیتار سرخوشانه تر می نوازد. حالا لدزپلین به همان همیشگیش می رسد؛ هارد راک ناب. اکنون صدای رابرت پلنت با آنچه که در اول آهنگ بود زمین تا آسمان است و در نهایت با بازگشت به جمله ابتدای آهنگ، موسیقی به اتمام می رسد. پلکانی به سوی بهشت، تمام قید و بند ها را شکست و تبدیل به خلاقانه ترین آهنگ تاریخ راک اند رول شد. تغییر در این آهنگ منطق دارد؛ و بر خلاف مواردی که در ادامه ذکر خواهیم کرد از یک شاخه به شاخه دیگر نپریده. موسیقی مرتبه به مرتبه و با ارامی از سافت راک به هارد راک رسیده است.
4 سال بعد گروه Queen معروف ترین ترانه اش، یعنی Bohemian Rhapsody را منتشر کرد. این آهنگ شاید درونی ترین و شخصی ترین آهنگ موسیقی عامه پسند باشد. حماسه کولی با آکاپلا آغاز می شود. سپس با تصنیفی که با پیانو همراه است ادامه می یابد. در این قسمت از آهنگ با قسمتی که یاداور کورس است برخورد می کنیم ولی نمیتوان آن را کورس حساب کرد چرا که در طول آهنگ به طور منظم پخش نمی شود. فردی مرکوری با تکنوازی گیتار این قسمت را به قسمت بعدی که ژانرش اپرایی است متصل می کند. در پایان این بخش که به طور واضحی ضرباهنگ بالا و بالاتر می رود به بخش هارد راک می رسیم. بعد از حدود یک دقیقه موسیقی به ملایم ترین لحظه و پایان خود می رسد. مشخص است که فردی مرکوری برای ساخت این آهنگ از موسیقی کلاسیک تاثیر پذیرفته است. هم ساختار و هم نوع استفاده از پیانو یاداور موسیقی قرن نوزدهم است. جالب است بدانید که این دو آهنگ ساختار شکن ترین و در عین حال معروف ترین، محبوب ترین و نمادین ترین آهنگ های تاریخ راک هستند. از آهنگ های بدون کورس دیگر می توان به بسیاری از آهنگ های آلبوم The Wall از Pink Floyd همچون The Trial اشاره کرد. Paranoid Android از گروه Radiohead هم در این دسته جای دارد. سخت نیست که هم خلاق بود هم محبوب! در واقع خلاقیت و محبوبیت با یکدیگر گره خورده اند. ولی متاسفانه ستاره های پاپ بر عکس فکر می کنند...