کودی رودزژاوی ! تكرار غريبانه ي روزهايت چگونه گذشت
وقتي روشني کودهایت
در پشت پرده هاي مه آلود چمن های آزادی پنهان بود؟
با من بگو از لحظه لحظه هاي مبهم موز بردنت
از تنهايي معصومانه ات در آغوش رمال های قطریت
آيا مي داني كه در هجوم حسرت ها و غم هايت
و در گير و دار ملال آور دوران کوددِهیَت
حقيقت چون زلالي در کنار جام لیگ اروپا نهفته بود؟
ژاوی !
اكنون آمده ام تا دستهايت را
به دستمالی ابریمشی برای مالیدن هابیت بسپاري
و در سبز بيكران چمن نیوکمپ به کود دادن درآيي
و اينك ژاوی، شكفتن و سبز شدن در انتظار توست... وقتی مملو از کودهای فراوانی...