اختصاصی طرفداری / به بهانه تولد 48 سالگی مهدی هاشمی نسب؛
یاغی، سرکش، شورشی، طغیانگر، عصیانگر، گردنکش و ...
روزگاری این کلمات واژه های بزرگی بودند؛ مثل یک بمب. تصور کنید در روزگاری که مردم عاشقانه فوتبال را می دیدند و حتی وسط هفته در بدترین زمان ممکن برای دیدن بازی تیم محبوب شان به ورزشگاه می آمدند، بازیکنی که عاشقش هستید به تیم رقیب برود!
این یک بمب است، برای این بمب باید از خیلی چیزها گذشت؛ باید آن روزها که هواداران نام تان را در ورزشگاه یک صدا فریاد می زدند را فراموش کنید، باید بخشی از خاطراتی که برایتان رخ داده را در صندوقی بگذارید و در آن را قفل کنید و البته باید آن قدر خوب باشید که هواداران تیم رقیب هم شما را بپذیرند. عامیانه بگوییم، باید یاغی باشید، یاغی مثل مهدی هاشمی نسب ...
مدافع آبادانی فوتبالش را از پارس خودرو شروع کرد و با پیراهن کپه داغ ترکمنستان اسم و رسمی به دست آورد و خیلی زود نگاه ها را در پرسپولیس به سمت خود جلب کرد. سرخ ها به سراغ مدافع جوان و بلند بالا رفتند که وقتی در دفاع او را می دیدید، خیالتان راحت بود.
جنس مهدی هاشمی نسب فرق می کرد، شجاع و بی پروا بود و از تجربه هیچ چیزی نمی ترسید، وقتی در دفاع نیاز بود، سرش را جلوی توپ می گذاشت و وقتی حس می کرد باید جلو برود، از دفاع جدا شده و در آسمان تیم حریف مثل یک پرنده به پرواز در می آمد تا به داد تیمش برسد.
مهدی هاشمی نسب سلطان دربی ها بود، به عنوان یک مدافع به طرز فوق العاده ای 4 گل به استقلال زده بود. دربی دیدار خاصی است، از قدیم می گفتند یک گل در دربی بزنید و به قلب هواداران بروید. یک گل هم کافی است، حالا تصور کنید یک مدافع مثل مهدی هاشمی نسب که پرسپولیسی ها دوستش داشتند، چهار گل در دربی بزند.
با این حال یاغی داستان ما 3 سال بعد از حضور در پرسپولیس، به استقلال کوچ کرد. آن زمان مثل امروز فضای مجازی وجود نداشت و مردم صبح به صبح به عشق آنکه بازیکن یا خبری از تیم محبوب شان ببینند، به سمت دکه می رفتند و روزنامه می خریدند... حالا تصور کنید تیتر یک روزنامه ها این باشد که هاشمی نسب به تیم رقیب رفته است. آن روز صبح با تمام روزها فرق داشت؛ روزی که خبرورزشی تیتر زد هاشمی نسب استقلالی شد، هم استقلالی ها و هم پرسپولیسی ها شوکه بودند. هیچ کس این خبر را باور نداشت تا این که یک روز بعد خود مهدی این تیتر را تایید کرد تا استقلالی ها تیتر بزنند هاشمی نسب رسما آبی پوش شد و پرسپولیسی ها هم که باور نداشتند او را از دست داده باشند، با برو به سلامت، با دلخوری بدرقه اش کنند.
خشم هواداران پرسپولیس از این انتقال آنقدر زیاد بود که حتی به روزنامه ها هم کشیده شد اما آنها هنوز شوکه بودند. بعدها مهدی هاشمی نسب در محافل دوستانه ادعا کرد او لحظه آخر هم ممکن بود از رفتن به استقلال منصرف شود و در پرسپولیس بماند اما پروین به عابدینی که اصلا راضی نبود او را از دست بدهد گفت؛ هاشمی نسب را نمی خواهد. هاشمی نسب تا همین امروز هم خیلی حرف ها را در دل خود نگه داشته است.
جالب اینکه مدتی بعد هاشمی نسب در مصاحبه ای جنجالی در مورد دلیل انتقالش به استقلال گفته بود:
حرف بزنم شهر بهم می ریزد!
هاشمی نسب رفت و در استقلال هم محبوب شد. هرچند وقتی در دربی پا به میدان گذاشت هواداران پرسپولیس اسکناس به دست از او استقبال کردند ولی این هم کافی نبود، او در دربی برای استقلال هم گل زد تا شادی گلش به یکی از جنجالی ترین صحنه های تاریخ دربی تبدیل شود.
به قول خودش با آن گل جواب خیلی ها را داد و از شدت فشاری که در آن مدت رویش بود، مقابل نیمکت پرسپولیس و علی پروین روی زمین افتاد و غش کرد، انگار بالاخره به آن چیزی که می خواست رسید.
مهدی هاشمی نسب سرکش بود، یاغی دقیقا صفتی بود که به او می آمد، اصلا انگار مهدی هاشمی نسب بود که به کلمه یاغی جلال و شکوه تازه ای داد.
امروز دیگر جابجایی بازیکن بین استقلال و پرسپولیس عادی شده ولی آن زمان خیلی جرات می خواست به رقیب بروی، گل بزنی و این چنین مقابل نیمکت حریف غش کنی! هفتم بهمن تولد مهدی هاشمی نسب بود، مردی از جنس مردان قدیم که با قلب شان بازی می کردند و با قلب شان هم تصمیم می گرفتند، تولدت مبارک یاغی بلند پرواز...
مهدی هاشمی نسب این روزها در بندرعباس دور از هیاهوی فوتبال، زندگی می کند و به میل خودش می خواهد از فوتبال دور باشد. فراموش نکنید او با بقیه فرق دارد؛ یک یاغی از نسل یاغی های اورجینال، نه از این یاغی های پلاستیکی و تقلبی!