1- یاغی آستوریایی؛ از برنابئو تا نیوکمپ
در 2 ژانویه 1991، لوئیز انریکه 21 ساله، به عنوان عنوان خرید خرید به هواداران رئال مادرید معرفی شد. مبلغ انتقال از اسپورتینگ خیخون 250 میلیون پزوتا بود و مادرید یکی از جوانان مستعد فوتبال اسپانیا را به خدمت گرفت تا زیر نظر رادومیر آنتیچ صرب دوران تازه ای از فوتبال خود را آغاز کند. در اوایل کار اوضاع چندان خوب پیش نرفت و آنتیچ گرچه به او اعتقاد داشت اما اغلب از او در پست های تدافعی بازی می گرفت. آنتیچ در میانه فصل و پس از شکست مقابل والنسیا و بورخوس، از کار برکنار شد. لئو بین هاکر هلندی پس از چندین سال، به برنابئو بازگشت تا جانشین آنتیچ شود. با ورود بین هاکر هم اوضاع چندان برای جوان آستوریایی مساعد به نظر نمی رسید، گرچه انریکه فصل را با انجام 41 بازی و البته بدون رسید به جام، به پایان رساند. در آغاز فصل 1992-93، بنیتو فلورو جایگزین بین هاکر شد و لوئیز انریکه پس از درخشش و کسب مدال طلای المپیک با اسپانیا در المپیک 1992، امید داشت در مادرید هم به ثبات دلخواه خود برسد. با ورود فلورو، انریکه گهگاه به میانه های زمین هم سرک می کشید، با این وجود در اندیشه های تهاجمی فلورو نقش چندانی نداشت. دو فصل به همین منوال گذشت و خورخه والدانو، مهاجم آرژانتینی قدیمی مادرید و قهرمان جام جهانی 1986، در بهار 1994 به عنوان سرمربی به لوس بلانکوس بازگشت. ورود والدانو شروع مشکلات تازه تر بود، هرچند که انریکه کماکان جایی در ترکیب داشت اما شکاف ها در دوران والدانو به اوج رسید. والدانو معمولا از او در جناح راست بازی می گرفت و دور بودن مداوم از دروازه، به اعتراض منجر می شد. با همه مشکلات، فصل خوبی برای مادرید و لوچو در راه بود و مادرید پس از 5 سال به قهرمانی لیگ دست پیدا کرد و بارسلونای یوهان کرایف را به زیر کشید. لوئیز انریکه در این راه، نقشی کلیدی را عهده دار بود و زمانی که در ال کلاسیکوی ژانویه 1995 و در پیروزی 5-0، گل چهارم بازی را به ثمر رساند، محبوبیتش بین مادریدسمو به اوج رسید.
با آغاز فصل 1995-96، والدانو باز هم به همان شکل گذشته از لوئیز انریکه استفاده کرد و برای مدتی هم او را دور از ترکیب نگه داشت که سرانجام مورد اعتراض علنی انریکه قرار بگیرد. در اکتبر 1995، والدانو نام انریکه را از لیست بازی با آلباسته خط زد و لوئیز انریکه خطاب به خبرنگاران گفت:
من باز هم بازی نمی کنم و به همین دلیل برای من مشخص است که آینده ام چگونه رقم خواهد خورد. من با مدیر برنامه هایم در این خصوص صحبت خواهم کرد.
قرارداد 5 ساله رو به اتمام بود و با این وجود لوئیز انریکه تلاش می کرد قراردادش با دستمزد بیشتر تمدید شود. پایان ماجراجویی در سانتیاگو برنابئو نزدیک بود و هر چه زمان می گذشت، تلاش برای پیدا کردن جایگاهی دلخواه، سخت و سخت تر می شد. والدانو پس از شکست خانگی مقابل رایووایه کانو در ژانویه 1996، اخراج شد و جای خود را به آرسنیو ایگلسیاس داد. با نزدیک تر شدن به پایان فصل لوئیز انریکه دیگر تمایلی به تمدید قرارداد و ماندن در برنابئو نشون نداد و تصمیم خود را گرفته بود. یک طوفان بزرگ از راه رسید و رسانه ها افشا کردند که او پیش قراردادی را با بارسلونا امضا کرده است. او در پایان فصل بازیکن آزاد بود و هیچ مانعی بر سر راهش وجود نداشت. سرانجام لوئیز انریکه پس از 5 سال بازی برای رئال مادرید و با انجام 213 بازی با پیراهن سفید، به صورت آزاد جدا و به جمع آبی اناری ها ملحق شد. فاش شد که لوئیز انریکه علی رغم پیشنهادات مختلف از ایتالیا و...مایل بود تنها به بارسلونا بپیوندد. لورنزو سانز، ریاست وقت رئال مادرید برافروخته شد و ادعا کرد او برای تمدید قرارداد 300 میلیون پزوتا تقاضا کرده است. اظهار نظری که با تکذیب و واکنش تندی از سوی لوئیز انریکه مواجه شد. انریکه گفت که روزی جواب قاطعی به لورنزو سانز خواهد داد. همه این اتفاقات منجر به محبوبیت فراوان لوئیز انریکه از همان ابتدا نزد هواداران بارسلونا شد. انریکه اعلام کرد که حالا در پیراهن آبی اناری احساس بهتری دارد و زمانی که سال ها بعد گفت: ارزش های مادرید؟ من از پیکه رادیکال تر هستم و بهتر است صحبتی نکنم! عناد و گذشته را می توان از رفتارش تشخیص داد.
2- آچار فرانسه ای در تمام نقاط زمین
لوئیز انریکه در تابستان 1996 و همزمان با ورود رونالدو نازاریو و بازگشت هریستو استویچکوف، در اثنای ورود سِر بابی رابسون به بارسلونا ملحق شد. لوئیز فیگو هم که یک سال قبل از اسپورتینگ لیسبون، به نیوکمپ آمده بود هم بود و این بدین معنا بود که خط حمله فوق العاده زهرداری تشکیل می شد. رابسون، به لوئیز انریکه اعتقاد داشت و در پازل اندیشه های هجومی خود، نقشی تعیین کننده را در کنار رونالدو، فیگو و استویچکوف به او داد. دروازه ها در طول فصل یکی پس از دیگری توسط آنها گشوده می شد و انریکه در همان فصل اول با بارسلونا 3 جام را فتح کرد و در این راه 51 بازی انجام داد. بر خلاف دوران مادرید، او حالا خوشحال به نظر می رسید. فابیو کاپلو، سرمربی جدید رئال مادرید اعلام کرد از جدایی آزاد او خشمگین است و حرف های کاپلو ارزش زیادی برای لوئیز انریکه داشت. به مرور نقش انریکه در ترکیب بارسلونا فراتر رفت و کلیدی تر شد و چه در مرکز خط حمله و چه در کناره ها، قابلیت های خود را بیش از پیش به اثبات رساند. بارسلونا پس از دو فصل ناکام از 1994 تا 1996، دوباره طعم موفقیت را می چشید و در این میان نقش لوئیز انریکه برای رابسون و سپس لویی فن خال، حائز اهمیت بود.
در 1 نوامبر 1997، بارسلونا در برنابئو به مصاف رئال مادرید رفت و 3-2 برنده شد. گل دوم بارسلونا را لوئیز انریکه با ضربه ای زیبا به ثمر رساند و با حرکات دست، واکنش هواداران مادریدی را برانگیخت. او به آرم لوگو بارسلونا هم بوسه زد و بدین شکل انتقام خود را از رفتارهایی که در مادرید با او شده بود، گرفت که بخشی از آن به لورنزو سانز بر می گشت. سانز معترض شد و او در جواب گفت:
وقتی دوباره به تیمت گل زدم، اگر خواستی گریه کن!
لوئیز انریکه در طول 3 سال اول حضور خود در بارسلونا، به 7 جام مختلف داخلی و اروپایی رسید و پس از جدایی جنجالی فن خال و آغاز افول بارسلونا در آغاز قرن بیست و یکم، به مهره قابل اتکا تری برای عبور از دورانی سخت مبدل شد.
3- ستاره سال های بی فروغ بارسلونا
پس از جدایی لوئیز فیگو در سال 2000 و ورود بارسلونا به هزاره سوم، روزهای تاریک بلوگرانای رو به افول، پدیدار شدند. در سال 2001، پپ گواردیولا، آخرین بازمانده حقیقی بارسلونای یوهان کرایف، با بارسلونا وداع کرد و بازوبند کاپیتانی را به لوئیز انریکه سپرد تا مسئولیت او بیش از گذشته باشد. یک سال بعد، ریوالدو هم جدا شد و کاپیتان شماره 21، تنهاتر از گذشته شد تا بار مسئولیت سنگینی روی دوشش حس شود. در اکتبر 2000 مادرید به نیوکمپ آمد. این اولین ال کلاسیکوی فیگو در بازگشت به نیوکمپ با پیراهن رئال مادرید بود. لوئیز انریکه روی کاشته زیبای ژاوی، با ضربه سر، گل اول بازی را به ثمر رساند تا بارسلونا 2-0 پیروز شود. در آوریل 2003 و این بار در برنابئوی تا بن دندان مسلح از ستاره های کهکشانی، لوئیز انریکه برای پنجمین و آخرین بار دروازه رئال مادرید را باز کرد. قبل از بازی و مانند چند صباح گذشته کمتر کسی در پیروزی رئال مادرید شک و تردیدی داشت و در روزی که رونالدوی برزیلی در دقیقه 15، اولین گل خود را به عنوان بازیکن رئال مادرید در ال کلاسیکو به ثمر می رساند، لوئیز انریکه در دقیقه 31 و روی یک ریباند در مقابل دروازه کاسیاس، گل تساوی را زد و همان شادی گل سال 97 را با نشان دادن پیراهن بارسلونا به هواداران رئال مادرید نشان داد، تا زخم های سربسته گذشته دوباره باز شوند.
نتایج آن مقطع، نمی توانست باب میل هواداران بارسلونا باشد، اما تکیه گاهی مثل کاپیتان لوئیز انریکه در آن سال های تاریک، دلگرمی بزرگی برای اهالی نیوکمپ بود و او نقشی خاص در به دوش کشیدن آن بارسلونای زمین خورده داشت. فصل 2003-04 و با روی کار آمدن خوان لاپورتا و فرانک رایکارد و آغاز دوران نوینی از تاریخ بارسلونا، لوئیز انریکه آخرین فصل خود را در بارسلونا و به طور کلی روی چمن سبز فوتبال می گذراند. او اعلام کرد که در پایان فصل بازنشسته خواهد شد و قاعدتا نمی توانست سهمی از عصر جدید بارسلونا داشته باشد. در 16 مه 2004، لوئیز انریکه برای آخرین بار پیراهن بارسلونا را مقابل راسینگ سانتاندر پوشید و به طور رسمی با فوتبال حرفه ای وداع کرد.
هزاران "کوله" در دقیقه 59 و زمانی که با مارک اوورمارس تعویض شد، ایستاده او را تشویق کردند و پس از بازی گفت:
جزئیاتی که هرگز فراموش نمی کنم.
این سیصدمین بازی او برای بارسلونا و چهارصدمین بازی او در لالیگا بود و در طی 8 سال بازی برای بارسلونا، 108 گل به ثمر رساند و 7 جام رنگارنگ را به همراه بلوگرانا بالای سر برد. پس از خداحافظی، جانشین خود را هم تعیین کرد:
پویول سال ها کاپیتان خواهد بود. او از من ویژگی های بیشتری دارد.
او سال های طلایی بارسلونای اوج گرفته قرن جدید را ندید، اما به سهم خود دین خود را در سال های تاریک و خشکسالی های آن دوران ادا کرد.
4- فداکاری برای سرمربیگری پپ گواردیولا در بارسلونا B
در بهار 2007، کیکه کوستاس، از هدایت تیم دوم بارسلونا کنار رفت و لوئیز انریکه پس از سه سال از خداحافظی با فوتبال، شانس بزرگی را برای بازگشت به خانه به دست آورد. چیکی بگیریستاین، مدیر وقت بارسلونا به هیئت مدیره اطمینان داد که لوئیز انریکه می تواند یک گزینه ایده آل باشد و هیئیت مدیره رای کافی را صادر کرد. در عین حال تغییراتی در بارسلونا در شرف وقوع بود و همزمان به پپ گواردیولا که به تازگی از فوتبال خداحافظی کرده و مدرک مربیگری خود را اخذ کرده بود، پیشنهاد مدیریت تیم جوانان داده شد.
پپ 36 ساله اما آماده هدایت تیم در هر سطوحی به گفته خود بود:
من می خواهم مربی باشم و تمرین بدهم. اجازه بدهید با هر تیمی و در هر سطحی کار کنم. برایم مهم نیست تیم نوجوانان باشد یا تیم خردسالان!
بگیریستاین اما به پپ اعلام کرد هیچ جای خالی در حال حاضر وجود ندارد. نه در تیم بی و نه حتی به عنوان دستیار رایکارد. پپ تسلیم نشد و اعلام کرد برنامه وسیعی برای طراحی یک تیم ایده آل در هر سطحی دارد و حتی برنامه های تمرینی و غذایی خود را هم ارائه داد. چیکی، مجذوب ایده های پپ شد، گرچه در ابتدا ایده از دست رفتن یک سمبل باشگاه را برای کار در سطح سوم مناسب نمی دانست. در این میان مانعی به نام لوئیز انریکه وجود داشت که توافقات اولیه هم با او انجام شده بود و همه روی او نظر مساعدی داشتند. در نهایت تصمیم نهایی در فضایی دوستانه تغییر کرد و پپ گواردیولا در 21 ژوئن 2007 رسما کار خود را در بارسلونای بی آغاز کرد. شروع راهی که در نهایت به یک دوران طلایی مبدل شد. یک سال بعد پپ، پس از کنار رفتن فرانک رایکارد، هدایت تیم اصلی بارسلونا را بر عهده گرفت و لوئیز انریکه با یک سال تاخیر، در سال 2008 هدایت بارسلونای بی را عهده دار شد.
همان طور که پپ گواردیولا در یک سال مربیگری در تیم بی موفق بود و توانست با قهرمانی سطح سوم فوتبال اسپانیا، بارسلونای بی را به سطح دوم فوتبال اسپانیا بازگرداند، لوئیز انریکه هم به خوبی توانست راه او را ادامه دهد و پس از 2 سال، موفق به جواز حضور در سگوندا ویژن (لیگ دسته اول فوتبال اسپانیا) شد و در سال سوم حتی بارسلونای بی را به مقام سوم دسته اول رساند، که تنها قوانینی که مانع از حضور دو تیم از یک باشگاه در لالیگا می شد، مانع آن شد که طعم حضور در لالیگا را با جوانان بارسلونا بچشد.
5- بازگشت در قامت سرمربی و دیزنی لند طلایی
ورود به بارسلونا، مشابه قدم زدن در دیزنی لند است! جمله ای بود که چند ماه پس از گرفتن سکان هدایت بارسلونا در سال 2014 از زبان لوئیز انریکه جاری شد. در مه 2014 و پس از یک فصل ناامید کننده و بدون افتخار با تاتا مارتینو، لوئیز انریکه رسما به عنوان سرمربی بارسلونا آغاز به کار کرد و 10 سال پس از وداع به عنوان بازیکن، به آرزوی خود رسید و روی نیمکت بلوگرانا نشست. او ماموریت خود را در سلتاویگو به تازگی و به خوبی انجام داده بود و در اواخر فصل 2013-14 در بالایدوس مادرید را 2-0 مغلوب کرد و عملا مادرید را در کورس قهرمانی لیگ عقب انداخت. آن پیروزی زمزمه های رسیدن او به نیمکت بارسلونا را قوت بخشید. گرچه شروع کار با دشواری های فراوانی همراه بود، اما به تدریج توانست بارسلونا را از سکون به دوره جدیدی سوق دهد. سنگ های ابتدای راه، او را پای نینداختند و زمانی که پس از شکست در سن سباستین مقابل سوسیه داد، زیر بار تیغ انتقادات رفت و شایعه مشکلاتش با ستارگان تیم به بیرون درز کرد، به خوبی توانست شرایط را به شکلی تحسین برانگیز تغییر دهد. بارسلونا به تدریج اوج گرفت و یکی از دلایل مهم اش وجود لوئیز انریکه و حس همبستگی و اتحادی بود که او در رختکن به وجود آورده بود. بارسلونا در فصل اول به سه گانه رسید، کاری که قبلا دوست صمیمی اش پپ گواردیولا انجام داده بود. 4 جام دیگر در دو فصل آتی ثمره دوران 3 ساله و موفقیت آمیز لوچو روی نیمکت بارسلونا بود. در این بین خاطرات بسیاری هم از جمله ریمونتادا، در ذهن هواداران بارسلونا به یادگار ماند. وقتی مرد آستوریایی در اوایل مارس 2017 اعلام جدایی کرد، تکه ای فراموش نشدنی از بدنه بارسلونا جدا شد، اما نام لوئیز انریکه همواره در تاریخ بارسلونا، پررنگ و خاطره انگیز ثبت خواهد شد.