سرالکس فرگوسن، سرمربی پرافتخار اسبق منچستریونایتد در حالی وارد نهمین دهه زندگیاش میشود که همچنان با صلابت و باشخصیت است.
طرفداری | سرالکس فرگوسن امروز در آخرین روز سال 2021 میلادی، 80 ساله شد. فرگوسن چند هفته پس از خونریزی مغزی در سال 2018، تمام بازیکنان سابق خود را شناسایی کرد و به درمانگرهایش اطمینان داد هنوز از نظر عقلی سالم است. او گفت: «تقویم تعیین نمیکند که یک فرد چه اندازه هوشیار یا قدرتمند است». دوران نقاهت فرگوسن به یک آزمایش ذهنی دیگر تبدیل شد. او در پاسخ به پرسش پسرش جیسون که گفته بود اولین گلزن منچستریونایتد تو چه کسی بود، بیدرنگ گفت: «جان سیوبیک». فرگوسن با وجود روحیه مبارزهطلبیاش همیشه میتواند با شرایط خودش را وفق دهد. سرالکس مدعی بود از بازنشستگی میترسد چون همسرش کتی نمیتواند خیلی او را در خانه تحمل کند اما در طول سه ماه قرنطینه او یک بار هم پایش را از خانه بیرون نگذاشت. با وجود بالا رفتن سن فرگوسن، او همچنان صلابت و شخصیت باورنکردنیاش را دارد. هر بار که او در قسمت مدیران اولدترافورد مینشیند، همه نگاهها به سوی او دوخته میشود. چهره اخمآلود فرگوسن در جریان شکست 5-0 منچستریونایتد مقابل لیورپول کافی بود تا یک عذاب برای اوله گونار سولشایر در راه باشد.
کاریزمای فرگوسن همیشه چیزی است که او طی دوران مربیگریاش از آن برخوردار بوده است. در سال 1986 سر بابی چارلتون به دنبال یافتن سرمربی جدیدی برای منچستریونایتد بود و او الکس فرگوسن، سرمربی وقت اسکاتلند را به عنوان گزینهای مناسب تشخیص داد. با وجود این که اسکاتلندِ فرگوسن نتوانست از مرحله گروهی صعود کند، چارلتون در مکزیک معتقد بود همه بازیکنان هر کاری که فرگوسن میگفت را انجام میدادند و تمام توجهشان معطوف او بود. فرگوسن در خصوص اهمیت ذهنیت و شخصیت همواره به بازیکنانش میگفت:
شخصیت شما همیشه باید قویتر از بقیه باشد. پیش از آمدن به منچستریونایتد به خودم گفتم به هیچ کس اجازه نخواهم داد که قویتر از من باشد.
برای 26 سال، فرگوسن از این باور به بهترین شکل ممکن بهره برد. حتی بهترین بازیکنان فرگوسن در اطاعت از سرمربی خود هیچ تردیدی نداشتند و این استفاده صحیح از قدرت و اختیارات، به همکاران او هم انتقال یافت. در عصر فرگوسن، سرنوشت بازیها توسط مربیان با کاریزمای لب خط تعیین میشد و تاکتیکها و سیستمهای درون زمین، در آن زمان به نسبت الان نقش کمرنگتری داشت.
در کتاب زندگینامه فرگوسن که در سال 2013 منتشر شد، اختصاص یافتن دو فصل مجزا به دو سرمربی که فرگوسن آنها را شایستهترین رقبای خود میداند، قابل توجه به نظر میرسد. اولی ژوزه مورینیویی بود، مثل یک فرگوسن جوان. فرگوسن از طریق کارلوس کی روش، دستیار خود متوجه شد که مورینیو درخشانترین استعداد سرمربیگری پرتغال و یک شخصیت پیچیده است. انتظار میرفت رابطه آنها سمی و خصمانه باشد؛ مورینیو یک تازهکار مغرور بود که انتظار میرفت فرگوسن اصلا او را به حساب نیاورد اما به خاطر احترام سرمربی پرتغالی به سرمربی افسانهای منچستریونایتد، روابط آنها با تحسین متقابل پیش رفت.
از طرف دیگر رابطه او با آرسن ونگر خصمانه بود و فوتبال انگلیس در تقابل ونگر و فرگوسن به مرز انفجار میرسید. مخالفت و دشمنی آنها به حدی بود که یک بار در تونل اولدترافورد، یک پیتزا به صورت فرگوسن پرتاب شد و لباس او را کثیف کرد. ونگر که به خاطر پایان روند 49 بازی بدون شکست به دست منچستریونایتد خشمگین بود، به رود فن نیستلروی حمله لفظی کرد و این فرگوسن را ناراحت کرد. ناگهان یک پیتزا به فرگوسن خورد و «نبرد بوفه» شکل گرفت.
گاهی اوقات گفته میشود در عصر کنونی لیگ برتر که نابغههای تاکتیکی چون پپ گواردیولا و یورگن کلوپ به آن سلطه دارند، فرگوسن میتوانست به مشکل بخورد. این فرضیه با توجه به سرمربیگری فرگوسن در منچستریونایتد در چهار دهه مختلف و تطبیق با هر دوره، بحث برانگیز به نظر میرسد اما میتوانیم مطمئن باشیم فرگوسن در خصوص اظهارات کلوپ درباره تقویم شلوغ بازیها نمیتوانست خیلی صبوری به خرج دهد. وقتی که ونگر از ناگویا گرامپوس ژاپن به آرسنال آمد، 55 بازی در طول فصل را خیلی زیاد توصیف کرد و فرگوسن در کنایه به او گفت: «او تازه از ژاپن آمده است، درباره لیگ برتر چه چیزی میداند؟» با گذشت 25 سال از آن روز، حال تقابل گواردیولا و کلوپ را داریم؛ رقابتهایی جذاب اما تضاد شدید در فلسفههای فوتبالی. فرگوسن و ونگر هم همین بودند؛ جنگجوی اسکاتلندی در برابر حرفهای فرانسوی. تنها نقطه اشتراک آنها، تنفر از شکست بود.
هر روزنامهنگاری نمیتواند اسیر نوستالژی فرگوسن شود. حملات لفظی و ممنوعیت ورود به محل تمرین هنوز هم برای برخی از خبرنگارانی که اینها را تجربه کردند، آزاردهنده است اما هرگز نمیتوان منکر این شد که او در کنفرانسهای خبریاش همیشه وضعیت را به سود خودش رقم میزد. فرگوسن الان در حالی وارد نهمین دهه زندگیاش میشود که این سوال مطرح میشود؛ آیا ویژگیهای گرانبهای سرمربیگری او در حال محو شدن هستند؟ شاید فرگوسن مثل یک حاکم ظالم بود اما در این عصر که دادههای پیچیده و پارامترهای آماری ما را احاطه کردهاند، فقدان کاریزمای بینظیر فرگوسن کاملا در فوتبال حس میشود.
به قلم اولیور براون از تلگراف