در این مطلب قرار است در مورد انتخاب رانگنیک به عنوان سرمربی موقت یونایتد صحبت کنیم...
به گزارش طرفداری، قبل از صحبت در مورد هر موضوعی باید به این نکته اشاره کنیم، شخصیت هایی مثل رالف رانگنیک را نباید با تعداد جام ها و کمد افتخاراتشان بسنجیم، انسان هایی مثل رانگنیک چیزی فراتر از این ها به فوتبال اعطا کرده اند و برای ارزش گذاری روی عملکرد آن ها باید عینک خود را عوض کنیم و از زاویه ای مناسب به قضیه نگاه کنیم. در خصوص مربیان مولف و ایده آل گرا تاکنون در مطالب مختلف توضیحات بسیاری داده ایم. شکستن یک ساختار و ایجاد موج فکری جدید در دنیای فوتبال دقیقا همان کاری است که رالف رانگنیک انجام داده و با همین ذهنیت پروژه های بزرگی همچون پروژه شرکت لایپزیش را مدیریت کرده است و با حضور در دوره های مختلف و باشگاه هایی همچون هافنهایم خط فکری مربیانی همچون توماس توخل را ایجاد کرده است. یورگن کلوپ، یولیان ناگلزمان و توماس توخل این روزها از سردمداران ارائه بازی با پرس سنگین و مدرن هستند که هر کدام از آن ها در یک مقطع مشخصی از رانگنیک تاثیر پذیر بوده اند. از روزی که خبر آمدن رانگنیک به یونایتد حالتی جدی به خود گرفت، نشریه های مختلف در مورد این قضیه مقالات فنی زیادی منتشر کردند و از سبک بازی این مربی گفتند اما حالا مهم ترین نکته این است که سرمربی آلمانی که با برچسب موقت راهی شهر منچستر شده، قرار است چه چیزی به باشگاه منچستر اضافه کند و این انتخاب روی چه متر و معیارهایی رخ داده است...
- ایجاد انقلاب در سبک بازی تیم؟
رانگنیک قطعا در همان ابتدای حضورش به دنبال پیاده کردن سبک بازی خودش که مبتنی بر پرسینگ بالا، بازی طولی و با سرعت بالا است، خواهد بود و این فلسفه با سبک بازی قبلی تیم از جهات مختلفی تفاوت دارد و بازیکنانی در این تیم حضور دارند که شاید به دنبال ارائه چنین بازی ای نباشند اما اگر یونایتد هدفش از انتخاب رانگنیک تغییر در ذهنیت و فلسفه بازی باشد، باید ابتدا برچسب موقت را از روی رانگنیک بردارد که همین قضیه هم مستلزم توافقی دو طرفه است چرا که خود رالف هم علاقه زیادی برای حضور در باشگاه به عنوان مدیر ورزشی دارد و حتی اگر رانگنیک قصد داشته باشد فقط مدیر ورزشی باشد، باشگاه باید فردی مناسب در راستای افکار تاکتیکی این سرمربی پیدا کند تا همین خط فکری را دنبال کنند.
به دنیای روز فوتبال دنیا نگاهی بیاندازید، آینده از آن باشگاه هایی است که با مربی های خود یک جریان فکری تاکتیکی راه انداخته اند. شما شاید از لحاظ فنی تیمی صاحب سبک و کامل نداشته باشید و بتوانید چند جام هم کسب کنید اما دوره موفقیت شما برابر تیم هایی که دارای خط فکر مشخص فوتبالی هستند قطعا کوتاه خواهد بود. از نمونه های آن می توانیم به رئال زیدان اشاره کنیم، آن مجموعه قطعا از بزرگترین و بهترین تیم های تاریخ فوتبال بود و همه آن ها را، با شخصیت های حاضر در تیم و جام هایی که بردند به یاد می آورند و چندین سال بعد کسی حتی یادش نمی آید که آن رئال مادرید با چه سبک بازی و توجیه تاکتیکی سه لیگ قهرمانان پیاپی را کسب کرد و نکته جالب هم این جا بود پس از این که از آن تیم شخصیتی مثل رونالدو گرفته شد با بازگشت زیدان هم چیزی درست نشد و رئال حتی به تکرار عملکرد قبلی خود هم نزدیک نشد و هنوز هم که هنوز است رئال در شوک اتفاقات چند فصل اخیر جایی در بین تیم هایی مثل لیورپول، چلسی و منچسترسیتی ندارد، در نقطه مقابل رئال بارسلونای پپ گواردیولا را به یاد بیاورید و دوران موفقیت های آن تیم را با تیم زیدان مقایسه کنید اولین برتری ای که تیم گواردیولا داشت حاکمیت او در لیگ اسپانیا بود، هر وقت خواستید در مورد سبک بازی یک تیم نظر بدهید، ابتدا عملکرد آن تیم با سرمربی اش را در لیگ ببنید چرا که از لحاظ بسیاری حفظ یک روند خوب 38 هفته ای و تقابل با تیم های مدعی دیگر گاها می تواند سخت تر از فتح لیگ قهرمانان باشد، لیگ قهرمانان یک تورنمنت حذفی است که موفقیت در آن علاوه بر کیفیت نیاز به تعداد زیادی واحد شانس دارد، علاوه بر این ها ما آن بارسا را با سبک بازی موسوم به بازی پوزشنال و مالکانه به یاد می آوریم یعنی پیش از نام بردن از هر جامی آن بارسا سبک بازی مشخصی داشت که معرف آن نسلش است...
قصد از مقایسه بالا تنها و تنها یک چیز بود و آن هم این که در مجموع، این روزها موفقیت های مداوم از آن تیم هایی است که برای خود یک خط فکر مشخص تاکتیکی دارند و حتی اگر در میانه راه هم دچار مشکلاتی شوند باز هم به سوی یک هدف مشخص حرکت می کنند، برای درک این قضیه روند صعودی یورگن کلوپ و افت های مقطعی او با لیورپول را در نظر بگیرید...
منچستریونایتد در این سال ها روندی برعکس تیم هایی مثل چلسی، لیورپول و منچسترسیتی را طی کرده و بیش از این که توجهش به مربیان صاحب سبک باشد به دنبال کاراکترهای بزرگ از لحاظ کسب جام و سابقه بازی رفته و این دقیقا همان جایی است که منچستر در آن راه را اشتباه رفته و حالا که یونایتدی ها به خود آمده اند و می بینند فرسنگ ها با تیم هایی مثل سیتی، چلسی و لیورپول فاصله دارند و حداقل فعلا در دنیای فوتبال مدرن حرفی برای گفتن ندارند، حالا به یک جمله از رالف رانگنیک می رسیم که در مورد سبک بازی می گوید:
باید بدانید به دنبال ارائه چه نوع فوتبالی هستید. یعنی نباید مقداری این طور و مقداری آن طور کار کرد. مقداری پرس یعنی چه؟ اصلا چنین چیزی چه معنایی دارد؟ مقداری پرس کردن شبیه این است که بگوییم فلانی نیمه باردار است! یک خانم بالاخره یا باردار است یا نیست. پس اینجا هم باید تصمیم گرفت که به دنبال پرس کردن هستید یا نه؟ ولی لطفا دیگر از «مقداری پرس کردن» صحبت نکنید.
این دقیقا همان چیزی است که مجموعه یونایتد برای بازگشت به آن نیاز دارد، حرکت به سوی یک فلسفه بازی مشخص و خریدهایی مشخص مناسب همان سبک بازی....
منچستر دقیقا شبیه همان مثال انسان نیمه باردار رالف بوده که در سال های اخیر نتوانسته سبک بازی مشخص و کاملی را ارائه دهد و از هرچیزی بخشی از آن را داشته است. انتخاب رانگنیک اتفاق بسیار خوبی برای منچستر است اما سابقه مدیران منچستر سیاست های آن ها و پیشکسوتان این تیم به هیچ عنوان سیگنال های مثبتی را به ما نمی دهند. آیا مدیران و پیشکسوتان یونایتد برچسب موقت را از روی این سرمربی بر می دارند؟ یا اصلا خود رانگنیک که دارای اخلاقی بسیار سختگیرانه تر نسبت به شاگردانش است، در این مجموعه دوام می آورد؟ رانگنیک باید خودش مستقیما روی برخی تصمیمات خارج از زمین هم مدیریت داشته باشد و این فضا بعید است در منچستر به این سرمربی داده شود. اما هیچ کدام از این مشکلات راه حل منچستر برای برگشت به روزهای اوجش را تغییر نمی دهد، این تیم باید خط فکری بازی اش را پیدا کند و در راستای آن قدم بردارد....
- منچستر قرار است چه نوع فوتبالی را ارائه بدهد؟
اگر تمام مشکلات بالا و برچسب موقت را کنار بگذاریم به سبک بازی ای که قرار است تیم رانگنیک بازی کند می پردازیم. پس از انتصاب این سرمربی، مطالب ترجمه شده، گنگ و پراکنده ای از سبک بازی تیم های رانگنیک منتشر شده اما اگر بخواهیم به زبان ساده در مورد این قضیه صحبت کنیم باید به موارد زیر اشاره کنیم؛
تیم های رانگنیک بازی ای مبتنی بر فشار و پرس بالا به همراه حملات سریع را ارائه می دهند. سرعت در حملات یکی از مهمترین ویژگی بازی تیم های این پروفسور آلمانی است و این دقیقا نقطه مقابل تفکرات تیم دیگر شهر منچستر یعنی سیتیزن ها زیر نظر پپ گواردیولا است و جدال بازی عرضی سیتیزن ها مقابل بازی در طول یونایتد رانگنیک یکی از بهترین نمایش های فوتبال اروپا خواهد بود....
یکی از مورد علاقه ترین تمرین های رانگنیک هم که برای بازیکنان هجومی اش در نظر می گیرد با یک کورنومتر انجام می شود و شرایطی را مهیا می کند و معتقد است تیمش باید زیر 10 ثانیه توپ را به دروازه حریف برساند.
پرس از بالا، حملات سریع، ایجاد برتری عددی در نیم فضاها و بازی پرفشار، کلید واژه هایی است که در بازی تیم های این سرمربی دیده می شود و قطعا زمان مشخصی فرصت نیاز است تا بازیکنان یونایتد با این تفکرات سازگار شوند.
بعید نیست برای ارائه چنین بازی ای رانگنیک برخی از بازیکنان یونایتد را پس بزند و به دنبال مهره های جایگزین باشد که همین قضیه هم مستلزم بستن یک قرارداد حداقل میان مدت با باشگاه است البته اگر رانگنیک به عنوان مدیرورزشی در باشگاه فعالیتی کند سرمربی تیم هم در راستای همین سبک بازی باشد...