رالف رانگنیک یکی از مشهورترین سرمربیان سطح اول فوتبال آلمان است. از کار رانگنیک به عنوان سرمربی به عنوان یک انقلاب در فوتبال آلمان یاد می شود زیرا او یکی از اولین افرادی بود که سیستم چهار دفاعه را در بوندسلیگا باب کرد.
طرفداری | مکس برگمان در تحلیل تاکتیکی خود در وب سایت Total Football Analysis، به بررسی دوران سرمربیگری رانگنیک در هوفنهایم و لایپزیش پرداخته چرا که کار او در بوندسلیگا به عنوان سرمربی بیشتر در این دو باشگاه بوده است. در این مطلب تحلیلی، برخی از اصول رانگنیک در فاز حمله و فاز دفاع را مرور می کنیم. علاوه بر این برگمان توضیح می دهد که این سرمربی آلمانی چگونه توانست تفکر درباره تاکتیک ها و فازهای انتقال را در بوندسلیگا، تغییر دهد.
سیستم هایی که رانگنیک آن ها را ترجیح میدهد
رانگنیک در هوفنهایم معمولا از سیستم 3-3-4 استفاده می کرد. با دیدن کل دوران سرمربیگری رانگنیک، می توان دریافت که او بیشتر از سیستم 2-4-4 استفاده می کند که به سیستم 2-2-2-4 تبدیل می شود. این را می توانید در نمودار زیر نیز ببینید. دیگر سیستمی که او استفاده می کند، سیستم 2-4-4 لوزی است که شباهت های زیادی به سیستم 2-2-2-4 او دارد؛ این دو سیستم رانگنیک بیشتر روی کانال های مرکزی متمرکز هستند.
رانگنیک در لایپزیش در کنار این دو سیستم محبوب خود، از سیستم 2-5-3 هم استفاده می کرد. با وجود تغییر سیستم ها، اصول رانگنیک دست نخورده می ماند. تیم او در حالی که با دو مهاجم بازی می کرد، یک هافبک اضافه در خط هافبک خود داشت. این موضوع باعث می شود دو نفر از هافبک ها این امکان را داشته باشند تا در قسمت بالایی زمین پرس کنند و یکی از آن ها فضای مقابل خط دفاعی را پوشش دهد. این که آن ها چگونه این برنامه ها را پیاده می کنند، موضوع اصلی بند زیر است.
تاکتیک های پرس تیم رانگنیک
رانگنیک، میلان آریگو ساکی را تماشا می کرد و برخی از اصول او چون شیوه های دفاع فضا محور و توپ محور را به کار برد. آریگو ساکی، کسی بود که بازی بر پایه پرسینگ را ابداع کرد و رانگنیک با به کار گیری این سبک از بازی، به یکی از پیشگامان در انقلاب فوتبالی بوندسلیگا تبدیل شد. او یکی از اولین سرمربی هایی بود که سیستم سه دفاعه سنتی با سوئیپر را به سیستم چهار دفاعه تغییر داد. تیم های رانگنیک زمانی که توپ را در اختیار نداشته باشند، به حریف فشار می آورند تا خیلی سریع بتوانند توپ را در یک سوم تهاجمی خود پس بگیرند. این حرکت به آن ها اجازه می دهد سریعا وارد انتقال تهاجمی شوند، از بی نظمی بازیکنان حریف استفاده کنند و تا حد امکان به دروازه حریف نزدیک شوند. در خصوص پرسینگ، رانگنیک خودش گفته بود می خواهد بازیکن صاحب توپ را با حداقل دو بازیکن پرس کند. برای آماده سازی این هدف، تیم های رانگنیک از تله های خاصی استفاده می کنند تا تیم حریف به داخل آن کشیده شود. یکی از روش های رایج پرسینگ در هوفنهایمِ رانگنیک، پرس کردن یک هافبک آزاد حریف توسط چندین بازیکن بود.
هوفنهایم از سیستم 3-3-4 استفاده می کرد تا مطمئن شود از هافبک های لازم برای پرس کردن حریف در میانه میدان برخوردار است، این در حالی است که جایگیری عریض وینگرها، حریف را مجبور می کند تا وارد تله پرس تیم رانگنیک شوند.
با این حال در کنار تله های پرسینگی که تیم رانگنیک در مرکز زمین می سازد، آن ها معمولا از جناحین هم پرس می کنند. با مشاهده مکانیزم های پرسینگ هوفنهایم، می توانیم شباهت هایی را با لیورپولِ کنونی کلوپ ببینیم. گردش پاس در خط دفاعی تیم حریف باعث می شود آن ها با وینگرهای خود، مدافعان مرکزی حریف را پرس کنند و این باعث می شود تیم حریف دوباره به عقب برگردد.
دیگر وینگر هوفنهایم نیز آن یکی مدافع وسط حریف را پرس می کند؛ تیم حریف در چنین شرایطی، مجبور می شود یک پاس کم دقت رو به جلو ارسال کند که توپ ممکن است توسط هافبک های فشرده هوفنهایم قطع شود. علاوه بر این فولبک نزدیک به توپ، بالاتر از پست خود قرار می گیرد تا بتواند در صورت لو رفتن توپ یا پاس اشتباه، پرس تیمی را حمایت کند. تفاوت اصلی میان پرس هوفنهایم و پرس لایپزیش، این است که هوفنهایم ترجیح می داد به جای پرس تیم حریف در زمین خودش، یک میدبلاک در میانه زمین تشکیل دهد.
رانگنیک با پیاده کردن سیستم 2-2-4 در لایپزیش، از طرح های ساده پرس سپس حرکت جمعی به سوی فولبک صاحب توپ استفاده می کرد. تنها با اشغال یک چهارم از زمین، آن ها با پرس کردن یار صاحب توپ، تمام گزینه های پاس حریف را خنثی می کنند. با شدت بالای پرس، آن ها مانع حریف می شوند تا منطقه بازی را عوض کنند و از فضای خالی موجود در دیگر سمت زمین بهره ببرند. آن ها در خطوط چهارگانه خود با حرکات متناوب مورب، یکدیگر را پوشش می دهند تا حریف نتواند علیه آن ها برتری عددی ایجاد کند. هافبک مرکزی که با توپ فاصله زیادی دارد، فضای جلوی خط دفاعی را پوشش می دهد، در حالی که مدافع میانی دورتر از توپ، فضای پشت خط دفاعی را پوشش می دهد. هنگامی که رانگنیک به تازگی خط دفاع چهار نفره را به بوندسلیگا معرفی کرد، در برنامه ZDF گفت:
ما سوئیپر را کنار نمی گذاریم، فقط به شرایط بستگی دارد که سوئیپر ما چه کسی باشد.
مشابه اکثر تیم های تهاجمی، رانگنیک از تیم هایش می خواهد حین پرس، ساختار مثلثی تشکیل دهند؛ این باعث می شود آن ها فضای بیشتری را پوشش دهند و فضای حرکتی حریف محدود شود. این ساختار پرسینگ رانگنیک، یک آماده سازی برای ضدحملات خطرناک آن هاست که در بند پایین، آن ها را مرور می کنیم.
فازهای انتقال؛ ضدحمله و کانتر پرس
اصول فازهای انتقال یکی از ویژگی های کلیدی فلسفه فوتبالی رانگنیک است. او در طول دوران حضورش در هوفنهایم، به خاطر ضدحملات سریع تیمش شناخته می شد. در حالی که پاس های طولی به هوفنهایم این امکان را می داد تا سریعا به سوی دروازه حریف برسند، پاس های عرضی نیز برای شاگردان او ممنوع بود چرا که رانگنیک معتقد است پاس عرضی فقط زمان ارزشمند برای حمله کردن را تلف می کند. این سرمربی آلمانی می خواهد تیمش زیر ده ثانیه بتواند ضدحمله را تمام کند زیرا در چنین مدت زمانی، شانس گلزنی بسیار بالاتر است. برای تمرین جهت بازی انتقالی، او از کرنومتر استفاده می کند تا بازیکنانش بتوانند شمارش معکوس را بشنوند. شوت زنی پس از ده ثانیه، یک قانون برای رانگنیک است.
پس از تصاحب دوباره مالکیت، تیم های رانگنیک فورا به دنبال تهاجمی ترین بازیکن در دسترس خود می گردند. وینگرها خیلی سریع بازیکن صاحب توپ را از طرف دویدن های عمقی حمایت می کنند. با این حال آن ها عرض تیم را هم تا حداکثر ممکن زیاد می کنند زیرا چنین کاری رسیدن به دروازه حریف را کوتاه تر می کند. در عکس زیر می توانیم یک مثال از ضدحمله هوفنهایم را ببینیم که آن ها پس از تصاحب توپ، فقط با چهار پاس از نیمه زمین خود به محوطه جریمه بایرن مونیخ رسیدند.
پس از پاس پنجم و نهایی، وداد ایبیشویچ، مهاجم هوفنهایم، تیمش را از بایرن مونیخ پیش می اندازد. مشابه انتقال از دفاع به حمله، رانگنیک انتقال حمله به دفاع را هم به عنوان یک عنصر حیاتی در مدل بازی تیمش می بیند. در مقایسه با انتقال از دفاع به حمله، بازیکنان تیم رانگنیک وقت کم تری در اختیار دارند. تیم رانگنیک در انتقال تهاجمی باید در ده ثانیه ضدحمله را تمام کند اما در انتقال از حمله به دفاع، آن ها فقط هشت ثانیه فرصت دارند تا توپ را از حریف بگیرند و باید زمانی این کار را تمام کنند که تیم حریف سازمان خود را باز نیافته باشد. خیلی ها می گویند یورگن کلوپ مبتکر گگن پرسینگ است اما در واقع رانگنیک را می توان پدرخوانده کانتر پرس دانست.
ساختار فشرده تیم های رانگنیک در دفاع باعث می شود آن ها خیلی سریع مسافت را طی کنند. در نتیجه بازیکن می تواند پس از لو دادن توپ، خیلی سریع به سوی بازیکن مالک توپ فشار بیاورد و حمله حریف را در نطفه خفه کند.
علاوه بر این ها، بازپس گیری توپ در حال یک اقدام کانترپرس، فرصت ضدحمله زدن هم برای تیم رانگنیک پیش می آید.
اصول تهاجمی
تاکتیک های تهاجمی تیم رانگنیک بر پایه پاس های طولی سریع استوار است. حتی در طول حملات مالکیتی، تیم رانگنیک تلاش می کند به سریع ترین شکل ممکن به دروازه حریف برسد. وظیفه محور دوگانه خط هافبک که جلوتر از خط دفاعی قرار دارد، اطمینان حاصل کردن از پوشش فضای فاز تهاجمی در صورت از دست رفتن توپ است زیرا سرمربی سابق لایپزیش از قبل احتمال از دست رفتن توپ را در ذهن خود برنامه ریزی کرده است. به جای یک بازی مالکانه، تیم های رانگنیک ترجیح می دهند که در زمین، به خصوص در نیم فضاها برتری عددی ایجاد کنند. از طریق تشکیل ساختارهای مثلثی و لوزی، آن ها می توانند با لمس کم توپ و سرعت بالا، حرکات ترکیبی انجام دهند.
تیم های رانگنیک معمولا با یک زوج در خط حمله بازی می کنند و وینگرهای آن ها به مرکز می زنند و گاهی اوقات هم به عنوان بازیساز پشت دو مهاجم ظاهر می شوند. وینگرها در صورت تبدیل شدند به بازیساز، باعث می شوند محور دوگانه خط هافبک لزوما در مرکز میدان باقی بمانند زیرا در این صورت همواره گزینه های کافی برای پاس در مرکز زمین وجود خواهد داشت. هافبک های محور دوگانه در چنین شرایطی می توانند در مناطق عریض تری قرار گیرند و باعث شوند فولبک ها بتوانند در مناطق بالاتر و تهاجمی تری در زمین حاضر شوند.
هافبک های دفاعی همیشه فضاهای همیشگی را اشغال نمی کنند و چنین انعطافی باعث می شود تیم حریف در پیش بینی نحوه بیلدآپ تیم رانگنیک در حمله به مشکل بخورد. این حرکات داخل به خارج و خارج به داخل باعث می شود خط هافبک حریف در پوشش تمام خطوط پاس، با مشکل روبرو شود. در نتیجه، این باعث می شود تیم رانگنیک بتواند از طریق نیم فضاها همواره رو به جلو حرکت کند. با جایگیری مهاجمان در مناطق مرکزی، آن ها در صورت دریافت پاس مورب یا طولی می توانند خیلی سریع به عمق دفاع حریف نفوذ کنند.
آن ها در فضای مقابل خط دفاعی حریف برتری عددی پیدا می کنند و به شکلی رایج، خط دفاعی حریف در این دو راهی قرار می گیرد که آیا از موقعیت خود خارج شود و شکاف در خط دفاعی ایجاد شود و یا این که در دفاع بماند و یکی از بازیکنان تهاجمی تیم رانگنیک بتواند توپ را دریافت کند و بچرخد.
با داشتن تعداد زیادی از بازیکنان در جلوی زمین یعنی حداقل دو مهاجم و دو بازیساز پشت آن ها، تیم رانگنیک دارای ساختاری است که می تواند حرکاتِ ضد موثر تیم حریف را خنثی کند. اگر یک بازیکن خنثی شود، بازیکن دیگر آماده است با حرکت مدافع پیش روی خود، از فضای باز شده استفاده کند.
ساختار فشرده تهاجمی تیم های لایپزیش حریف را مجبور می کند تا آن ها هم به شکلی فشرده دفاع کنند تا تمام خطوط پاس در فضای میانه میدان و نیم فضاها را ببندند. در نتیجه، فضا در جناحین باز می شود و این جاست که فولبک ها وارد بازی می شوند. پس از بازی در عرض، تیم های رانگنیک می توانند یا توپ را دوباره به نیم فضا برسانند یا روی دروازه سانتر انجام دهند. با تعداد بالای بازیکنان در یک سوم تهاجمی، تیم های رانگنیک می توانند کار را برای حریف جهت یارگیری در محوطه جریمه سخت کنند.
نتیجه گیری
تیم های رانگنیک مالکیت را صرفا محض داشتن آن حفظ نمی کنند. تیم های رانگنیک بلاک دفاعی خود را در عقب زمین تشکیل نمی دهند و منتظر نمی مانند تا فرصتی برای بازپس گیری توپ پیدا کنند. در عوض آن ها به شکلی فعال، دام های پرس را در میانه میدان پهن می کنند و با ایجاد برتری عددی در مناطق مختلف زمین به دنبال بازپس گیری هر چه سریع تر توپ هستند. به محض دریافت توپ، آن ها می خواهد به سریع ترین شکل ممکن به دروازه حریف برسند. در فاز حمله، آن ها به دنبال یافتن تهاجمی ترین مهره خود برای تهدید حریف هستند و با پاسی طولی او را صاحب توپ می کنند. ایده ای که پشت همه این اصول ها نهفته است، تصاحب سریع مالکیت توپ جهت بهره برداری از به هم خوردگی سازمان دفاعی حریف در حمله و کاهش خطرات از دست دادن توپ با یک سازمان تهاجمی عریض و آسیب پذیر است.
سبک بازی تیم رانگنیک، نیازمند دوندگی زیاد، شدت و قدرت بدنی بالاست. به همین خاطر رانگنیک ترجیح می دهد از یک ترکیب جوان استفاده کند چرا که با داشتن بازیکنان جوان، تیم های او خیلی سریع تر می توانند ریکاوری کنند و شدت بالای خود در تمرینات و مسابقات را در کل یک فصل حفظ کنند. رانگنیک یکی از جذاب ترین سرمربیان در دسترس بود که منچستریونایتد با آن توافق کرده و به خاطر تجربه بالا و تفکرات نوآورانه، این سرمربی آلمانی می تواند یک تجربه موفق در منچستریونایتد داشته باشد.