حتی اگر چشم روی همه مشکلات و ایرادهای آنچه تحت عنوان سریال و در قالب معجون بی نمکی مثل «#نیسان_آبی» در حال پخش است، ببندیم، اما نمی توان معضل اصلی آنرا بی خیال شد.
معضلی به نام نخنداندن برای سریالی که داعیه طنز دارد، یعنی انتحار کامل! با گذشت سه قسمت از سریال جدید #منوچهر_هادی، به جرأت باید گفت «نیسان آبی» محصول یک کارنابلدی محض است. از فیلمنامه گرفته تا کارگردانی و حتی گروه بازیگری، اسیر همین نابلدی سیستماتیک شده اند. پلتفرمی در ابعاد #فیلیمو که فریفته یک ایده لوس و نچسب شده و گروهی را به مدیریت کارگردانی سرهم کرده که مدتهاست ساخته هایش شکست می خورند و از سوی عمده تماشاگران پس زده می شوند. حال آنکه پیشتر با «#کارگر_ساده_نیازمندیم» توانمندی اش را ثابت کرده بود.
در این سِیر مردود و مبتذل، حتی کمدین باتجربه ای همچون #مهران_غفوریان عاجز از ایجاد و پرورش کوچکترین موقعیت کمیک است و چرخش ژانریک ارزشمند در انتخابهای اخیرش را هم خراب می کند. یا پیشکسوتی مانند #جمشید_هاشم_پور، کارنامه سالها هنرنمایی آبرومند در سینمای بدنه و البته شأنیت فیلمهای فاخرش، «#پرده_آخر» یا «#مادر» را به تاراج می گذارد!
سکانس ها و مناسبات کاراکترها، مشابه آنچه در نزارترین تئاترهای آزاد می گذرد یا در خوش بینانه ترین حالت، شبیه کمدی های تاریخ مصرف گذشته تلویزیون است.
قصه ای در کار نیست و مواردی مثل عشق به نیسان آبی و جمشید هاشم پور، آویخته به نخ تسبیح فرسوده ای مملو از دیالوگ های باری به هر جهت، به ضرب و زور مثلاً روایت میسازند.
شیوه غش کردنهای تأسف بار و آماتوری بازیگری در جایگاه #حسین_یاری، جیغ و دادهای الکی #بهناز_جعفری با رزومه قابل دفاعش در کنار شوخی های لفظی دِمُده مثل مورد جمشید خرمالو یا عشق های آبکی در یک نگاه و آن طراحی گریم تابلو و آماتوری به محتوای فیلمفارسی ها یک سور زده اند. جالب آنکه تقلید از رویکرد فیلم «#نهنگ_عنبر» که قرار بوده در شوخی با وجه معتبر سینمای ایران از جمله «#من_ترانه_۱۵_سال_دارم»، «#ابد_و_یک_روز»، «#قیصر» سطح «نیسان آبی» را بالا بکشد، در واقع کلک سریال را کنده اند!
در چنین فضایی، عجیب نیست که حال جسمی وخیم غفوریان هم ملعبه و قربانی بازی تبلیغاتی و مارکتینگ سریال می شود تا همه چیز این پروژه نازل به همه چیزش بیاید.
در این بلبشوی فرمی و متنی، بی شک تجارت و سودجویی مالی، حرف اول و آخر را می زند.
«نیسان آبی» در یک کلام، مقتل سلیقه، شعور و فرهنگ مخاطبی است که فریبِ ویترین به ظاهر کمدی یک پروژه شلخته و بی مزه را خورده است.
🖊احسان جابری
#سینمانت