EDRIS Kavehخب چند تا هستن که خیلی دوسشون دارم
۱_جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم تو را
ور قصدِ آزارم کنی هرگز نیازارم تو را
۲_گرچه او هرگز نمیگیرد زحال ما خبر درد او هرشب خبر گیرد زسر تا پای ما
۳_چهها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم