علی اصغر کلانتری سال گذشته موفق شد همراه فجرسپاسی به عنوان تیم اول رقابت های لیگ آزادگان راهی لیگ برتر شود.
به گزارش طرفداری، علی اصغر کلانتری که حالا باید برای دومین بار مربیگری در بالاترین سطح فوتبال ایران را همراه فجرسپاسی تجربه کند، به استودیو طرفداری آمد و علاوه بر شرکت در پروژه تیم منتخب قرن، صحبت های جالبی را در خصوص مسائل مختلف بیان کرد.
علی اصغر کلانتری در مورد مشکلات تیم فجرسپاسی و برنامه های آینده این تیم گفت و در بخشی از صحبت هایش هم در خصوص حضور مربیان خارجی و دوران بازی خود صحبت هایی را بیان کرد.
دیدن گفتگوی ویژه سامان خدایی با علی اصغر کلانتری خالی از لطف نیست...
اگر خاطرتان باشد، هر هفته جمعه ها خاطره بازی با یکی از شرکت کنندگان در پروژه تیم منتخب قرن تقدیم شما می شود اما این هفته به جای خاطره بازی، با سرمربی فجرسپاسی شیراز گفتگو کرده ایم. علی اصغر کلانتری که او را اهالی فوتبال به نام علی کلانتری می شناسند، پیش از این هم یک بار فجرسپاسی را به لیگ برتر رساند و این برای بار دوم است که با دست خالی، نماینده شیراز را روانه لیگ برتر می کند.
سلام خدمت مخاطبین رسانه طرفداری. با برنامه تیم منتخب قرن در خدمت علی اصغر کلانتری بودیم که در حضور رقبای متمول، دست به کاری بزرگ زدند و فجرسپاسی را به لیگ برتر آوردند. از فرصت حضور ایشان استفاده کردیم تا سوالاتی بپرسیم.
آقای کلانتری مجددا سلام.
به نام خدا من هم خدمت شما و بینندگان تان سلام عرض می کنم.
قبل از شروع سوالات، صعودتان را به شما، مجموعه فجرسپاسی، مردم شیراز و استان فارس تبریک عرض می کنم. روزی که هدایت تیم را بر عهده گرفتید، فکر می کردید فجر را به لیگ برتر بیاورید؟
از شما خیلی ممنونم و باعث افتخار است در خدمتتان هستم. آمدن من به فجرسپاسی داستان داشت. قبلا هم گفته ام اگر بخواهم همه چیزها را بگویم، یک کتاب بزرگ می شود. چه مشکلات چه کارهای غیرممکن که ممکن شد، یک درس برای خودم و آیندگان بود. آمدن من به فجر آن هم در شرایطی که آقای مهابادی دو روز قبل از شروع مسابقات به تیم ملی جوانان پیوست، آن جا اعلام شد باید بیایی فجر را بگیری و در این شرایط حساس کار کنی. در این شرایط مخصوصا در استان ما وقتی وضعیت پیچیده می شود، فقط می خواهید با دل وارد شوید و دو دو تا چهار تا نکنید. من هم همین اتفاق برایم افتاد. وقتی گفتند بیا، پس از مذاکره اصلا بدون پیش شرط وارد شدیم. با وجود اینکه من مطالبات زیادی از فجرسپاسی از سال های قبل داشتم و وقتی هم رفتم، با ناراحتی رفتم اما می دانستم باشگاه به خاطر نام شهید سپاسی یک شکل دیگر است. به بازیکنانم زیاد گفتم که پس از مدتی می فهمند این باشگاه شرایط عادی ندارد و در محیط معنوی است. من هرچه جلویم گذاشتند را قبول کردم که کار می کنم. واقعیت را بگویم که فکر نمی کردم الان تیم صعود یا سقوط می کند. در همان زمان چند پیشکسوت فوتبال شیراز به من گفتند که نگران هستند چرا که من تیم را نبسته ام و نمی دانم شرایط آماده سازی چطور است. گفتند نرو و ریسک است و زندگی مربیگری ات در آنجا شاید نابود شود. من اصلا به این چیزها فکر نکردم و با دل و با تمام وجود وارد شدم. من با این فصل، حدود نه فصل سرمربی فجرسپاسی بودم. فکر می کنم یواش یواش دارم رکورد آقا غلام پیروانی را می زنم. باید حواسم باشد یک طور شود که با هم سرشاخ نشویم! (خنده) به هر حال پس از این همه سال رفتم و فضا را می شناختم. فضا خیلی خوب است اگر بدانید چه کاری انجام دهید. خیلی از مسئولان و هواداران فقط گفتند می خواهند این تیم فقط امسال بماند و اوت نشود. دو سال قبلش یک اتفاقاتی در فجرسپاسی افتاده بود که یک فصلش تیم داشت سقوط می کرد و یک فصل هم در مرز سقوط بود. فکر می کنم در نیم فصل دوم فقط دو برد داشت و به خاطر 30 امتیازی که نیم فصل اول گرفته بود، در لیگ یک ماند. خلاصه هواداران خیلی نگران بودند و فقط از من می خواستند تیم را در لیگ نگه دارم. ما هم گفتیم توکل به خدا، بگذارید کار کنیم ببینیم چه می شود. خلاصه لطف خداوند و تمام مجموعه تیم، منجر به صعود به لیگ برتر شد.
الان سال ها بود استان فارس تیمی در لیگ برتر نداشت. فکر می کنید با این تفاسیر، استان فارس ظرفیت حضور در لیگ برتر را دارد؟
همین الان که خدمت شما هستیم، فکر می کنم هنوز خیلی ها فکر نمی کنند تیم به لیگ برتر آمده است. برخی از ذهن ها آن قدر کوچک است که هنوز در لیگ یک سیر می کنند. یعنی هنوز زندگی لیگ یکی و آماتور دارند. واقعیت این است که 97-98 درصد مربیان، پیشکسوتان، هواداران و مسئولان در این فضای آماتور هستند که یک تیم بستیم و حالا در مسابقات برویم و ببینیم چه می شود. اگر داشتیم صعود می کردیم که خدا را شکر و اگر داشتیم اوت می شدیم، بجنگیم و بگوییم اوت نمی شویم. واقعا این اتفاق بین همه مربیان از جمله خودم شکل گرفته و هنوز ظرفیتش وجود ندارد که تیم صعود کرد و می خواهد در لیگ برتر شرکت کند و باید چه شکلی برویم. مثالی برایشان زدم. تراکتور 10 سال از لیگ برتر عقب افتاد و وقتی صعود کرد، اجازه ندادند دیگر تکان بخورد. یعنی اهداف شان این بود که تیم چند سال آسیا بود و بهترین شرایط را برایش فراهم کردند. به من هم گفتند بعد از صعود، آن آینده ای که می خواهی برای فجر متصور شوی چیست؟ من هم گفتم باید در 5 سال آینده آسیایی شویم. الان هم که خدمتتان هستم هنوز در ورزشگاه و چمن شیراز مانده ایم و هنوز معلوم نیست قرار است در شیراز بازی کنیم یا خیر.
یعنی مشخص نیست در حافظیه می توانید بازی کنید یا خیر؟
هنوز مشخص نیست. اداره ورزش و جوانان دارد کارهایی انجام می دهد. اول که استادیوم پارس که 50 هزار نفری بود درست شد و معلوم نیست در آذرماه به ما می رسد یا خیر. سپس گفتند قبل از اینکه به پارس برویم، در حافظیه بازی کنیم. زمین حافظیه تا یک سال پیش خاکی بود. چندین سال به این زمین نمی رسیدند و آن را به مدارس فوتبال اجاره داده بودند. الان یک خرده تمرینات تعطیل شده و آب و کود داده اند و چمن صاف شده است. معلوم نیست سازمان لیگ اجازه خواهد داد در این زمین بازی کنیم یا خیر. اگر این اتفاق نیفتد، حتما باید به خارج از استان برویم.
با این شرایط فکر می کنید حافظیه آماده می شود؟
اگر آماده سازی از نظر مسئولین استان ما باشد که آماده است! اما اگر از نظر اینکه فریبرز محمودزاده و سهیل مهدی آن را تایید کنند، خدا کند تایید کنند ولی من این را بعید می دانم.
شما سال ها در شیراز و فجرسپاسی مربیگری کرده اید. صادقانه بگویید بزرگترین مشکل فوتبال شیراز چیست؟
ذهن های کوچک. الان دارند می گویند ما در استان فارس صنایع نداریم و کسی کمک نمی کند و پول نیست. این حرف ها از ذهن های کوچک بیرون می آید. در صورتی که ما یک معدن در 50 کیلومتری شیراز داریم که می تواند تمام شهر شیراز را ساپورت کند. اصلا کارخانه و این ها را نمی خواهیم. این قدر برای اسپانسر و کمک به ورزش این قدر ظرفیت هست که نگفتنی است ولی خب چه کسی فکر آینده است؟ ما متاسفانه روزمرگی را طی می کنیم که امروزمان بگذرد ولی به فکر جلوتر نیستیم. مسئولین ما جلوتر را نگاه کنند. هیچ برنامه ای در استان فارس برای فوتبال نداریم. الان اگر می بینید فجرسپاسی صعود کرده، دو سه تا نکته داشته که این اتفاق افتاده. در غیرممکنی که ممکن شد. یکی لطف خداوند بود. دوم سردار بوعلی به عنوان کسی که ورزشی بود و فوتبال را دوست داشت و پس از یک سری فعل و انفعالات فرمانده شد و از امکانات سپاه و استان استفاده کرد و ما را حمایت کرد. امکانات آنچنانی در حد مس کرمان و بادران نبود ولی مثلا من مربی بودم و پول توجیبی به بازیکن می دادم ولی امسال این اتفاقات نیفتاد. مشکلات رفت و آمد و حتی پول تاکسی. حقوق ها و پاداش ها به موقع داده شد. این ها به دلیل ورود یک ذهن بزرگ به نام سردار بوعلی بود. حالا اگر مسئولین ما، استاندار، شهردار، اداره کل، هیات فوتبال و ... اگر بزرگتر فکر کنند، من صد در صد به شما قول می دهم، آسیایی شویم. الان همه نگران این هستند که نکند سقوط کنید در حالی که من در گوش بچه هایم خوانده ام که امسال باید پدیده لیگ شوید. مسئول می آید می گوید اوت نشوید و مربی و بازیکن جا می خورند که مگر قرار است اوت شویم. من در نقل و انتقالات نتوانستم شرکت کنم. مثلا گفتم فلان پست را می خواهم. سرباز آورده ام که سربازی کند. سرباز می گوید من 2-3 میلیارد می خواهم. می گویم بابا تو سرباز هستی. حتی آزاد هم نمی توانیم این مقدار را به تو بدهیم. مبالغ بازیکنان آزاد ما هم کم بوده. خاطرات آقا غلام پیروانی هم همیشه هست که در موردش مثال می زند زیرا فجر همیشه همینطور بوده است. در همین شرایط هم کار سخت است. مثلا می دانی فلان بازیکن به کارت می آید و می توانی شکل بازی تیمت را عوض کنی. بازیکن را می دانی کجاست و آدرسش را می دانی ولی نمی توانی از او استفاده کنی زیرا یک مبالغی گفته می شود که در سطح ما نیست. ما با این مشکلات می سازیم و تیم را شکل می دهیم. حالا تیم جوان باشد. همیشه فجرسپاسی در کشور بازیکنان تراز اول معرفی کرده. ما این کار را می کنیم ولی باز هم توقع کمک داریم. مثلا دوتا کارخانه بگوید آقای کلانتری پول این دو بازیکن تو را ما می دهیم. دو تا کارخانه دیگر و شهردار می گویند دو بازیکن دیگر. اما نه، می گویند استعدادیابی کن. استعدادیابی کنم؟ شما نمی خواهید پول بدهید این را به من می گویید که در لیگ برتر استعدادیابی کنم؟ بوده که من 10 بازیکن امید را وارد تیم لیگ یکی کنم و بازی هم کردند. تیم هم چهارم کشور شد. با همین جوانان امید. اما آنجا لیگ یک بود. الان لیگ برتر است. فقط 4 بازیکن اینطوری باید داشته باشی. تیم باید طوری باشد که شکل بگیرد. من تیمم الان لیگ یکی است. باید بازیکن لیگ برتری هم داشته باشم که ترکیب این ها بالانس شود و دیگر از سقوط و این مسائل نترسیم. ذهن ها خیلی جالب نبود. شش ماه پیش مصاحبه کردم. من یک خرده زبانم تند است و خیلی مسئولان ناراحت می شوند. شش ماه پیش گفتم که تیم اگر لیگ برتر رفت، 90 درصد نمی توانید در شیراز بازی کنید. الان هم همان روز رسید و نشد.
از همین الان هم مشخص است شرایط سخت است. اما اگر به قبل تر برگردیم، خوب سال ها فجر و برق در لیگ برتر بودند اما به یکباره افت کردند. دلیل این افت چه بود؟
برق شیراز همیشه در لیگ برتر آقایی می کرد. فجر هم از سال 67-68 یواش یواش بالا آمد. ما یک حمایت کننده به نام برق منطقه ای استان فارس داشتیم. بودجه ای می آمد و از این بودجه به ما کمک می شد. باز هم بودجه با مبالغ کم بود. آقای خلیل صالحی که هرکجا هستند سلامت باشند، با همان بودجه کم تیم را می گرداند. همیشه هم سرآمد بودیم و بهترین امکانات را داشتیم. یک اتفاق در کشور افتاد و اصل 44 برای خصوصی سازی وارد کشور شد. اولین جایی که اصل را در فوتبال پیاده کردند، برق شیراز بود. الان هنوز ذوب آهن، سپاهان و تیم های صنعتی دارند از دولت استفاده می کنند ولی کمک به ما را همان جا قطع کردند. در صورتی بودجه را قطع می کنید که آن تیم به یک مرکز اقتصادی وصل شده باشد. بدون اینکه چیزی را برای برق در نظر بگیرند، بودجه قطع کردند و چه می شود؟ تیم نابود می شود. خدا خیرشان ندهد که این استارت را برای برق زدند. سپس دیدند وضع خراب است و بدون مطالعه آن را به بخش خصوصی دادند. اصلا نگفتند بخش خصوصی کجا بوده، کدام تیم را داشته و چه فعالیتی کرده. برق شیراز 70 ساله را می خواهید بگیرید چه ضمانتی دارید؟ با ارتباطات استاندار و رئیس اداره کل که درحال حاضر در زندان است، آمدند تیم را بستند و دیدند که الان نمی تواند حتی در دسته سه و چهار نیز تیمداری کند. برق به خاطر قرض و بدهکاری هایش نمی تواند تیمداری کند. ما در شیراز مطالبه گر نیستیم. وقتی اینطور نباشی، به هیچ چیز نمی رسید. اگر در کاری نیستیم، بگذاریم هر چه می خواهد رخ دهد. همین چند روز پیش یک اتفاقی می خواست در فوتبال شیراز بیفتد و یک تیم می خواست بیاید و در بخش خصوصی فعالیت کند. من حس می کردم اتفاق بدی می خواهد رخ دهد. با مالکش تماس گرفتم و گفتم به همه بگو که کلانتری گفته این راهی که تو داری می روی، راه درستی نیست و باید راهت را عوض کنی و اگر می خواهی به فوتبال شیراز کمک کنی و پولی که آورده ای را هدر ندهی. آن مالک هم قوی بود و فکرش را کرد و ان شاءالله راهی که می رود به فوتبال شیراز کمک کند. خلاصه مطالبه گر نیستیم و این اتفاقات برایمان می افتد.
فجر دست به کار بزرگی زد و با شما به لیگ برتر صعود کرد؛ آن هم در شرایطی که در اول فصل مدعی سقوط بود نه صعود. به هر حال این کار بزرگ انجام شد. پیش بینی شما در فصل جاری از جایگاه فجرسپاسی چیست؟
حدود 6 بازی در لیگ یک باقی مانده بود. آنجا یک مصاحبه با برنامه لیگ یک داشتیم. آنجا محکم گفتم صعود می کنیم. حتی آن موقع پایین بودیم. گفتند چطور می گویی؟ خیلی ها فکر می کردند ما بلوف می زنیم تا بازیکنان روحیه بگیرند و مردم شاد شوند. گفتم چون از درون متوجه می شوم چه خبر است. الان هم خدمتتان گفتم به بچه هایم نیز گفته ام که باید جزو پدیده های لیگ باشیم. عیب ندارد شاید در برخی پست ها نتوانستیم بازیکنان میلیاردی جذب کنیم. سختی های زیادی داریم و مردم شهر ذهنیت لیگ برتر ندارند، استادیوم آن طور نداریم، پیشکسوتان و هواداران دنبال موج منفی سقوط هستند ولی من همین جا اعلام می کنم با این وضعیت مجموعه و باشگاه و تلاش بازیکنان و کادر فنی ان شاءالله حتما پدیده لیگ خواهیم شد. حالا اینکه چندم می شویم نمی دانم ولی قطعا این اتفاق رخ خواهد داد.
به هر حال تیم لیگ برتری شده و توقعات بالا رفته است. این نگرانی را ندارید اگر تیم چند بازی نتیجه نگرفت شما را کنار بگذارند؟
نه اصلا. مخصوصا برای فجرسپاسی اصلا در این فکرها نیستم. تنها چیزی که به آن فکر نمی کنم، رفتن است. چندین بار از فجر رفته ام. حتی در اوج قدرت و شرایط با آن کمبودها و بی بضاعت ها جزو مدعیان بوده ایم و باز مرا برداشته اند. در عین حال باز هم برگشته ام. واقعا مثل یک هوادار هستم. هر وقت از تیم رفته ام، خدا خودش شاهد است که دلم برای فجر می تپیده که بازی و نتیجه اش چه شد. از این آدم ها نبوده ام که ول کنم و بروم. فکر رفتن نیستم. فکر این هستم که اگر مربی این تیم باشم، تا 5 سال دیگر آسیایی شویم. فکر 4 تا باخت نیستم. در لیگ یک هم سه باخت پشت سر هم آوردیم. حدود 8 امتیاز با مس کرمان نیز فاصله داشتیم. می گفتند تمام است. همان موقع هم گفتم بچه ها قول می دهم روزی می رسد که مس کرمان 4-5 پله پایین تر از شماست و بابت این سه باخت ناراحت نباشید. شاید زمزمه عوض کردن من هم بود. تیمی که می گفتند سقوط نکند حالا وقتی دیدند بالا رفته و سه باخت آوردیم، زمزمه هایی بود ولی سردار و باشگاه پای من ایستادند و اعتماد کردند و همین اعتماد و البته خدا کمک کرد تا این اتفاق افتاد.
دهه قبل تقریبا 50 درصد تیم ها مربی بومی داشتند. مثلا یک تیم مشهدی، مربی مشهدی داشت، تیم شیرازی با مربی شیرازی و ... ولی در فصل جاری لیگ برتر فقط شما، رضا مهاجری، عبدالله ویسی و تا حدودی محرم نویدکیا که اصالتا اصفهانی نیست ولی خوب سپاهانی محسوب می شود. چرا این اتفاق افتاده که مربیان دیگر بومی نیستند؟ مدیران غریبه آمده و اینطور شده یا اینکه نه، فوتبال دیگر بومی و غیربومی ندارد؟
اصلا ما روز به روز تغییر می کنیم و باید آن را بپذیریم. دیگر نباید الان دنبال این صحبت ها مثل مربی و بازیکن بومی و ... باشیم. شما یک یا دو دهه قبل را می دیدید این اتفاقات می افتاد. اصلا فوتبال این شکلی بود. هر کسی بازیکنان شهرش را جمع می کرد. خیلی دنبال این نبودند بازیکن غیربومی بیاورند. مربیان هم بادانش بودند و تیم های استان خود را جمع می کردند ولی به مرور این اتفاقات و تغییرات رخ داد و این فقط مختص ایران نیست. شما در لیگ انگلیس ببینید تیمی 10 بازیکن دارد که ملیت هایش فرق می کند. این تغییرات را باید پذیرفت و نباید به عقب برگشت. از نظر فنی مثلا سیستم 2-5-3 بیست سال پیش با همین سیستم حال حاضر از نظر شرح وظایف خیلی فرق می کند. ما باید دنبال کیفیت، رفتار و اخلاق باشیم. حالا شیرازی، برود آبادان. آبادانی است، برود شیراز. کیفیت مهم است. من اصلا ناراحت نمی شوم در شیراز بازیکن یا مربی غیربومی بیاید. من خوشحال می شوم اگر مربی غیربومی وارد استانم شود و کیفیت داشته باشد تا این کیفیت به مربیان، بازیکنان و فوتبال ما اضافه کند. شما ببینید آقای یاوری به عنوان یک مربی باکلاس و صاحب سبک وقتی وارد فوتبال شیراز شد، آقای احمدزاده و ... وارد فوتبال شیراز شدند، خیلی تاثیر گذاشتند. علاوه بر اینکه آقایان صالحی، پیروانی و مربیان دیگر شیرازی ما خیلی زحمت کشیدند، ولی آن ها آمدند و فوتبال شیراز را عوض کردند ولی الان اگر فوتبال کشور را نگاه کنیم، می بینیم اینطوری نیست. اعتقاد خود من به پایه ها و بچه های بومی است ولی در شرایط دیگر نه.
شما سال ها با زنده یاد محمود یاوری، استاد حسن حبیبی، اصغر شرفی، غلام پیروانی، فریدون عسکرزاده و ... کار کرده اید. از همه بیشتر از کدام الگو گرفتید؟
در بازیگری من خدمت این اساتید بودم و خیلی باعث افتخارم بود و از نظر کیفیت و ارتقای فنی و اخلاقی به من کمک کردند و ممنون شان هستم. آقای صالحی که مربی و مدیرعامل برق بودند و در سن 16 سالگی مرا به تیم دسته اول شیراز آوردند. غلام پیروانی هم چند سال در خدمتشان بودم. محمود یاوری نیز واقعا کمک کرد. در دو مقطع یعنی بازیگری و مربیگری در خدمت پیروانی و یاوری بودم. در مربیگری دستیار پیروانی نبودم ولی دستیار یاوری و احمدزاده بودم. با احترام به تمامی مربیان، این دو نفر خیلی به من کمک کردند و باعث ارتقای کیفی من از نظر فنی و اخلاقی شدند. در دوران بازی ام هم خلیل صالحی، محمود یاوری و غلام پیروانی خیلی تاثیر گذاشتند.
سقف آرزوی شما در مربیگری چیست؟ هدف بعدی شما پس از صعود به لیگ برتر چیست؟
من ده سال پیش برای اولین بار با فجرسپاسی به لیگ برتر صعود کردم. در واقع خیلی زود به لیگ برتر رسیدم. خیلی از بزرگان هم گفتند شاید زود انتخاب کردی. ما با فجر سپاسی 90-91 به لیگ برتر صعود کردیم. در واقع دو سال پس از شروع سرمربیگری به لیگ برتر رسیدم. شاید در آن مقطع اگر چند سال دیگر لیگ یک کار می کردم، تجربه ام بیشتر می شد ولی همان سال که در لیگ برتر شروع کردم، بازیکنان جوانی گرفتیم و با تیمی کاملا لیگ یکی وارد لیگ برتر شدیم به جز رجب زاده و حیدری. بقیه هه بچه های خودمان بودند. مانند سروش رفیعی، خالد شفیعی، رضا حقیقی، ایوب کلانتری، مهرداد کریمیان و ... بازیکنانی که تازه راه افتاده بودند. من وارد شدم و با باشگاه هم صحبت کرده بودم که باید یک نیم فصل به من زمان دهید تا این جوانان را به وضعیت لیگ برتر عادت دهم. یادم است خالد شفیعی در ورزشگاه آزادی بودیم می گفت تا دقیقه 85 نمی دانستم کجا هستم چون در آن سطح بازی نکرده بود. از باشگاه خواستم به من فرصت دهد ولی اجازه ندادند و مرا برکنار کردند. فکر می کنم هفته هشتم، نهم بود. من کنار رفتم. اگر به من اجازه داده بودند کار کنم، می توانستم تیم را نگه دارم. اگر هم نگاه کنید همین بازیکنان بهترین بازیکنان کشور شدند. صدایش در نیامد ولی دو مقطع هم برای تیم ملی مذاکره کردم. یک مقطع برای تیم نوجوانان قبل از حسین عبدی بود. برنامه ام را هم دادم ولی مورد قبول قرار نگرفت. باز هنوز دوست دارم در رده ملی در رده امیدها کار کنم چون همیشه با این رده کار کرده ام و می دانم شرایطشان چیست. دلم هم می خواهد در آسیا هم با این تیم حضور داشته باشم و مربیگری کنم. ما همیشه خودمان را به روز می کنیم و سقف آرزوهایمان پایین نیست اما باید اندازه خودمان را بدانیم و می دانیم کی و کجا باید وارد شویم.
در زمان بازی شما معمولا 95-100 درصد تیم ها بومی بودند الان 10-15 درصد. به نظرتان آن موقع بهتر بود یا الان؟
در زمان ما یک تعداد جابجا می شدند ولی واقعیت این است ما در لوتی گری گیر می کردیم. مثلا خبر می آمد از برق می خواهم بروم. همه می گفتند وای مگر می خواهی بروی؟ تیم خودت و شهرتان و ... این مسائل بود. البته ما شهرستانی ها کمی می ترسیدیم از شهرستان به تهران بیاییم. من خودم از ذوب آهن، استقلال و کشاورز پیشنهاد داشتم. در اولین سالم در برق شیراز از استقلال پیشنهاد داشتم. یک مربی روسی هم داشتند. آن زمان که استقلال به دسته سه رفته و بالا آمده بود. خلاصه ما جزو لیست آن مربی بودیم. حتی رابط شان در شیراز نیز با من صحبت کرد که گفتم نه در این مقطع از برق جدا نمی شوم چون مثلا امیر قلعه نویی را بیرون می گذارند و مرا بازی می دهند؟ این طور فکر می کردم. بزرگ هم فکر نمی کردم که مثلا آنجا زحمت بکشم. من و جمال نداف را می خواستند که به جمال گفتم تو برو من نمی آیم. ذوب آهن هم مرا می خواست. همه کارهایم هم انجام شد ولی خلیل صالحی، مربی سابق خودم شد مدیرعامل برق و رویم نشد به او بگویم می خواهم از برق بروم اصفهان و ذوب آهن. صبح می خواستم رضایتنامه ام را از باشگاه از مدیرعامل قبلی بگیرم که دیدم خلیل صالحی آمده و رویم نشد و فقط به او تبریک گفتم و خداحافظی کردم. کشاورز نیز یک قرارداد دو ساله خیلی خوب با من می خواست ببندد که پولش خیلی خوب بود. زنده یاد سیروس قایقران خیلی مرا دوست داشت. مثلا در مصاحبه ای گفته بود بهترین بازیکن لیگ علی کلانتری است. دو سال مرا می خواستند ولی خلیل صالحی که می گفت نه، ما هم می گفتیم نه. دیگر رویمان نشد. ولی یواش یواش این یخ آب شد و باید همین طور شود. بازیکنانی که در فجر بودند، پس از اتمام سربازی چهره می شدند و فضایی برایشان باز می شود و می روند.
به عنوان سوال پایانی، حضور مربی خارجی در فوتبال کشورمان را ایده آل می دانید یا نه؟
صد در صد. کیفیت مطرح است. چه مربی چه بازیکن خارجی. یک مربی فقط به اسم خارجی می آید خوب نیست. رزومه ها را نگاه کنیم و ببینیم به درد کیفیت و فوتبال ما می خورند یا خیر. مثلا برانکو آمده و بالاخره خیلی کمک کرد. وقتی دستیار بلاژوویچ شد به او پروفسور می گفتند. ما می گفتیم چرا؟ حتما یک چیزی است و بعدا فهمیدیم چطور است. همیشه هم کار ایشان را دوست داشتم. مربیان خارجی زیادی داشته ایم که خوب هم نبوده اند. مثلا یک تیم در یک فصل سه مربی خارجی داشته که رفته اند. این نشان دهنده عدم شناخت است که کسانی برای ورود این مربی فشار می آورند. یا مثلا بازیکن خارجی مصدوم قرارداد 200 هزار دلاری بسته. اصلا بازی نکرده ولی قرارداد بسته و حالا شکایت می کند. کمیته فنی هر باشگاهی می تواند به این مسئله کمک کند. اگر بخواهیم خارجی وارد کنیم، باید مرجعی در فدراسیون مانند کمیته فنی باشد که صلاحیت خارجی را تایید کند. چه اشکال دارد؟
آقای کلانتری خیلی ممنون از این گفتگو. اگر صحبت پایانی است در خدمتتان هستیم.
اول که خیلی ممنون از شما که چندین سال است کنار فوتبال و ورزش خالصانه و مخلصانه هستید. آرزوی موفقیت و پیشرفت روز افزون برایتان داریم. ان شاءالله شما نیز به سقف آرزوهایتان برسید. فقط می خواهم از مردم استان و شهر شیراز و همه دست اندرکاران بخواهم که کمی واقع بین باشند. شبکه های مجازی راه افتاده و می توانیم هرچه خواستیم آنجا بگوییم و قضاوت کنیم اما خب کمی واقع بین باشیم و با کمک همدیگر کار کنیم. تا کنار هم نباشیم، کار بزرگی صورت نمی گیرد. حتما این اتفاق خواهد افتاد که یک فجر خوب خواهید دید. این تیم را همه ایران دوست دارند. هرکجا می رویم همه خوشحالند که این تیم به لیگ آمده و کمک بزرگی به فوتبال خواهد کرد. ان شاءالله بتوانیم کنار هم یک فجر سرافراز داشته باشیم.