𝐏𝐚𝐫𝐬𝐚 _𝐓𝐓چرا این بشیکتاش سازی را دوست نداریم ؟
بشیکتاش سازی امسال با ریخت و پاش بیسابقه مالک خود مهدی گانر تخت گاز در مسیر قهرمانی حرکت میکند حضور پرشور کلاغ های استانبول در ورزشگاه رنگ و لعاب خاصی به لیگ امسال بخشیده است اما......
همپای این فاکتور های دوست داشتنی سیاهه ی بلند بالایی از بهانه ها برای دوست نداشتن این تیم وجود دارد......
اولین مورد اذیت کننده درباره ی بشیکتاش سازی این است که این تیم به (( زبان فوتبال)) حرف نمیزند ..... عوامل تیم بشیکتاش سازی سعی دارند با مرزبندی های زشت و غیر فوتبالی بشیکتاش سازی را معادل (( شهر استانبول)) تفسیر کنند ..... این اتفاق در هیچ کجای دنیا اتفاق نمی افتد .... به عنوان مثال ما شاهد هستیم که طرفداران تیم بشیکتاش سازی جنبشی زشت و ناپسند و نکوهیده به نام (( همه چیز از گالا بزرگتره )) را راه انداختند .....
اینکه وسط بازی دربی فنر و بشیکتاش سازي شاهد شعار (( فرق المیر )) هستیم این خود بس جای تاسف دارد اینکه طرفداران فنرباغچه در بین طرفداران بشیکتاش سازی ذوب شوند ..... مگر تجارت است ؟!
آیا درست است تیم کونیا اسپور به خاطر نتایج ضعیف تیمشان یا اینکه تیم همشهری بهتر است بروند و طرفدار تیم همشهری شان گوزتپه بشوند ؟!
یکی از بهانه های که میتوان برای دوست نداشتن این تیم یافت این است که ((توهم مظلومیت )) دارند....
طرفداران بشیکتاش سازي سعی دارند خود را مظلوم و مورد ستم قرار گرفته نشان دهند در حالی که یادشان رفته که چگونه داور در سال ۱۹۹۶ با گل خود در اتفاقی تاریخی قهرمانی را برایشان رقم زد !!! طرفداران بشیکتاش سازي یادشان رفته که یکی از مجهزترین و بهترین استادیوم های ترکیه و حتی اروپا را دارند ..... استادیومی که رسما توسط رئیس جمهور ترکیه افتتاح شد !!! طرفداران بشیکتاش سازي یادشان رفته که در بهترین و مدرن ترین شهر منطقه ی پرآشوب خاورمیانه یعنی استانبول زندگی میکنند، آیا این افراد زندگی های فلاکت بار وسیاه مردم کرد تبار جنوب شرق ترکیه را دیده اند ؟! آیا این افراد زندگی سخت و طاقت فرسای مردم جنوب شهر آنکارا را دیده اند ؟! اگر اینها مظلومیت نیست پس چه چیزی مظلومیت است ؟!
همه ی ما اینک یقین داریم که این تیم هدف والا و بلند خود را گم کرده و در دامان گروه افراطی (( پان بشیکتاشیسم)) گیر افتاده است ..... قدیم ها بشیکتاش سازی و گوزتپه و کونیا اسپور مفرح حال مردم بودند .... یادش بخیر..... ای کاش راهی برای نجات دادن آن همه نجابت بود
نسرین جوادزاده