اگر در دنیایی زندگی می کردیم که قهرمان و ضد قهرمان؛ سیاه و سفید مشخص بود امروز می توانستیم خیلی راحت با یکی از سه ضلع مجیدی، مددی، فکری کنار بیایم |
در حال حاضر و شرایط کنونی استقلال نمی توان در میانه ی طرفین ایستاد و چیزی نگفت؛ مجبور هستید به سمت کسی تمایل پیدا کنید
خوب می دانیم جبهه بندی و طبقه بندی کردن ادم ها و اتفاقات انطباقی با واقعیت ندارد اما چاره چیست؟ نمی شود فقط نشست و نگریست!
همین الان اگر بدانیم مجیدی و مددی هر دو دروغ می گویند و پای منافع خودشان وسط است و حق با هیچکدام انها نیست؛ اخرش چه می شود؟
در اخر نتیجه باید به نفع استقلال باشد؛ نه مجیدی و مددی
اما ایا اخرش به نفع استقلال خواهد بود؟
اگر طرف مجیدی بایستی بهتر نتیجه می دهد یا اگر طرف مددی بایستی؟
اگر آن طور که محمود فکری می گوید مجیدی با زیر و رو کشیدن و تحریک بازیکنان و ارتش مجازی به نیمکت استقلال رسیده چه نتیجه ای میگیری؟
مددی و مجیدی و فکری به ما یاداور می شوند که انتخاب کردن چقدر می تواند هم سهل و هم دشوار باشد؛ به شرطی که بخواهی انتخاب کنی وگرنه انهایی که انتخاب نمی کنند و جایشان انتخاب می کنند در این دنیا زیاد است و چه بسا که انها موفق تر هستند چرا که در تردید ماندن به بی عملی منجر می شود و عملگرا ها کار را پیش می برند
شاید در همه ی این جبهه بندی های این روز های استقلال همین میل به عملگرایی نهفته باشد
این که کاری برای استقلال بکنید؛ قهرمان مان بکنید
سیاه و سفیدی تان مهم نیست!!