در این بخش از شاعران خواسته شد در مورد یکی از تصاویر داده شده شعری ارسال کنند.
KIAN⭐ MOLTAFET
دیدمت ای گل من ، سرو خرامان شده ای
عاشقت گشتم و در دیده بدخشان شده ای
سایه ام در ره تبریز ملاقاتت کرد
طی الارض کردی و صائب کاشان شده ای
.
خودم از دیدن روی چو گلت محرومم
در خیالم تو شدی لیلی و من مجنونم
شده است سایه من با دل تو هم پیمان
من از این دوری و دلدادگیت مسرورم
.
منم آگاه به سختی ره عاشقیت
دانم این را که ندادی تو به کس راه دلت
منتظر تا که دهی رخصت دیدار رخت
تا که شاهد شوم و نعت کنم روی گلت
ARASH 🏹 📖:
الان این سهتا دوبیتی هست؟
چون همه باهم یه قالب نمیشه. حتی چهارپاره هم نیست.
پس شما سهتا شعر گفتی.
«در دیده بدخشان شدهای» رو والا اصلا نفهمیدم. بدخشان تا اونجایی که میدونم اسم سرزمینیه.
«سایهام در ره تبریز ملاقاتت کرد» به به تبریزی هم که هست.
طی الارض کردی و صائب کاشان شده ای» کلا نابود کرد وزن شعر رو این مصرع :/
ولی یه چیزایی دستگیرم شده انگار 😂 یه رابطه لانگدیستنس با یه دختر تبریزی داری و خودت هم کاشانی هستی.
ایشالا که بهم برسید. از اونجایی که اون نمیتونه طی الارض کنه، تو بیشتر تلاش کن. کاشااان تا تبریز.اووووه صبر ایوب میخواد خدایی.
«من از این دوری و دلدادگیت مسرورم« مسروری؟؟ 😂😂 داری پاره میشی. کجا مسروری 😂 قانعی ولی مسرور نیستی. فکر و خیالت با یار تبریزیه و به همین هم قانعی و ادامه میدی ولی از این اتفاق مسرور نیستی. یکم ادا حالبدا رو در بیار 😂
بخش سوم هم که مشخصه. امیدوارم این رابطه هم شورتدیستنس بشه و به مراد دلت بری.
درمورد بخش۲. محروم و مجنون و مسرور کجاشون همقافیهست؟ :///
بخش سوم هم همینطور. اصلا قافیه نداره. عاشق و دل و گل اصلا قافیه نیستن که.
ارتباط شعر با عکس هم والا خیلی زیاد نبود.
وزن هم متوسط رو به پایین.
نمره:2.25
|
MASTER⭐NEGAN:شعر خوبی بود. همون اول با وزن مناسبی شروع کرد ولی یه اشتباه وزنی و اتخاذ مصراع نادرست از لحاظ وزنی کمی کار رو تو همون بیت ۲ خراب کرد. از "فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن" یدفعه خروجی زد به سبب مصراع دوم بیت دوم به "فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن" و همون مصراع دوم بیت دوم ضربه بدی زد به کل شعر. ولی خب برگشت به همون وزن اولیه و تا آخر تقریبا حفظش کرد. مفهوم موجود در عکس رو هم با تخیل خوبی که داشته گسترش داده و به نوعی عکس حال حاضر رو ما با دیدن شعر این دوست عزیزمون میتونیم بریم و تو قرن ۷ تصور کنیم.
اما یه اشکال بزرگ و عجیب دیگه
اگر این شعر ارسالی ۳ شعر متفاوت نباشه و یک شعر یکپارچه باشه که احتمالا هم یه شعر یکپارچهست ، قالب هدف شاعر چیه؟؟
دو بیت اول رفته سراغ قالب غزل و با قافیه مشخص
دو بیت بعدی همون غزل رو رفته ولی کلا نظم قافیه در قالب غزل رو به هم زده. هدفش دو بیتی های جداگانه بوده؟نه! چون مفهوم شعر نشون میده کاملا به هم مرتبط هستن.
دو بیت آخر رو هم رفته تو فاز مثنوی.
حداقل من یه همچین قالبی رو ندیدم!
همون اول هم گفتم، شعر از لحاظ وزن، مفهوم و آرایه سطح خوبی داره ولی این موضوع قالب بندی ناموفق بوده.
نمره:5.5 |
محمد طغانی:متشکرم از شاعر نازنین،سطح نوشته بسیار بالا و حرفه ای بود همانند بقیه عزیزان،اوزان بسیار رعایت شده و منظم،حداقل به دید حقیر،نه از ده |
مجموع نمره داوران:16.75 از 30
نمره کاربران: 6.75 از 10
مجموع نمرات : 23.5 از 40
|
Reza Forlán
دلم با تو هوای شادی و دیوانگی دارد
ز آرامش ملول است و سر آوارگی دارد
• • •
غرور اما به بی رحمی گرفته راه قلبم را
که دانسته دل ساده سر دلدادگی دارد
• • •
نه امکان بیان حس نه امکان فراموشی
که در این لحظه انسان غصه ی بیچارگی دارد
• • •
نمی دانم که مهرم لانه کرده بر دلش یا نه
همین نادانی ام حس بد درماندگی دارد
• • •
چو شمع روشنی هستی میان محفل عشاق
اگر رخصت دهی قلبم سر پروانگی دارد
ARASH 🏹 📖:قالب غزل.
از نظر قافیه متوسطه.
دیوانه +
آواره #
دلداده
بیچاره #
درمانده
پروانه +
اونهایی که علامتشون مثل همه، همقافیهن. دلداده و درمانده هم که اصلا هیچ همقافیهای در شعر ندارن.
مصرع دوم میگه «ز آرامش ملول است». من اینو درک نمیکنم اصلا.
چرا از آرامش غمگین است؟ مگه کسی از آرامش هم بدش میاد؟ نکته اینجاست که حدس میزنم میخواستی بگی میخوای دلتو به دریا بزنی(سر آوارگی داری) و راز دل رو به ممدوح بگی و از آرامش نسبی الانت خارج شی. منتها عزیز دل، چه تو بهش بگی، چه نگی، آرامش نخواهی داشت. همچنان که خودت در ادامه میگی «نه امکان بیان حس نه امکان فراموشی». درنتیجه کلا آرامش نداری. اگه حست رو نگی هم آرامشی نداری.
«نمیدانم که مهرم لانه کرده بر دلش یا نه
همین نادانیام حس بد درماندگی دارد»
بهترین بیت این غزل، همین بیت بالا بود. بهراستی زیباست. آرایه و مفهوم زیبا.
«چو شمع روشنی هستی میان محفل عشاق
اگر رخصت دهی قلبم سر پروانگی دارد»
این بیت هم زیبا بود ولی خب از اونجایی که شمع جمع و پروانه شدن بسیار پرتکرار بوده در اشعار کهن، به تقلید از اونها نوشتی و من به اندازه بیت قبل خوشم نیومد. ولی بیت زیباییه. ترکیب شمع جمع و پروانه زیبا بود.
از نظر ارتباط با عکس خیلی خوبه. واقعا خوشم اومد. خیلی خوب تونستی ربطش بدی.
نمره خوبی میگیری با وجود اینکه قافیهها مشکل داشتن. اگه رضا فورلان هستی باید بگم شعر قبلیت هم مشکل ردیف داشت و خب یکم رو این قضیه کار کن. شعر قبلیتو بیشتر دوست داشتم.
نمره: ۵.۷۵
|
MASTER⭐NEGAN:یه غزل مطلوب ، عاشقانه ، منظم ، تقریبا منطبق با عکس که میتونست منطبق تر هم باشه.
قشنگ موفق شده تو فاز هزج مثمن سالم(همون ۴تا مفاعیلن) خودش رو حفظ کنه و ریتم شعر رو عالی درِآورده. اتخاذ لغتش هم برای شخص من خواننده مطلوب بود. یعنی اون عاطفهی شعری ای که باید از طریق ترکیب لغات و آهنگ و ریتم شعر به مخاطب القا بشه کاملا انجام شد و آفرین میگم به دوست شرکت کننده.
نمره: 9.5 |
محمد طغانی: ممنونم از شاعر گرام،مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن،بسیار زیبا و حرفه ای،تبريک به ایشون ده از ده |
مجموع نمره داوران:25.25 از 30
نمره کاربران : 8.5 از 10
مجموع نمرات : 33.75 از 40
|
Master⭐Shayea
زاد مامی بچه ای ناز و رشید
حاصل عشق پریسا و حمید
--
مادرش در فکر شغل آن پسر
فکر دامادی او فکر پدر
--
از طفولیت گذشت و شد جوان
شد تلف اهداف او در این جهان
--
بی کس و بی کار و بی مقصود بود
در جوانی این پسر فرتوت بود
--
روزهای عمر او رفت و گذشت
رفته رفته سن او هشتاد گشت
--
پیر شد در آرزوی زندگی
اندکی آزادگی در بندگی
--
تپه ی امیال او این روز ها
گشته کوه کاش ها افسوس ها
ARASH 🏹 📖:قالبش که مثنویه
از نظر قافیه متوسط بود.
مقصود و فرتوت؟
روز و افسوس؟
خب اینها قافیه نیستن باهم. جز اینکه تکست رپ داده باشی 😂
وزنش هم خوب میشه گفت.
ایکاش بهجای مامی میگفتی مادر، چون بقیهی شعر حالت جدیتر داره کسی که مامی رو میخونه فکر میکنه شعر طنزه.
مفهوم و هدف شعر خوب بود و خوشم اومد.
اونجا که میگه تپهی امیالش تبدیل به کوه کاشها شد، نکتهی درخشانیه.
«فکر دامادی او فکر پدر» یکم تو ذوق میزنه. «ظن دامادی او فکر پدر» شاید اندکی بهتر بود و از تکرار فکر جلوگیری میکرد. هرچند چیزای بهتری هم قطعا میشه پیدا کرد و الان من اصلا مغزم کار نمیکنه متاسفانه. ولی خب ظن به معنای شک و گمان و تردیده دیگه. یعنی پدر از ازدواج این پسر هم تردید داره(که بتونه پولشو جور کنه یا نه)
ارتباط شعر به عکس خوب بود. تونستی ربطش بدی.
پیروز باشی
نمره:3
|
MASTER⭐NEGAN:شعر، تو همون خوانش اول نشون میده که تقریبا منظم و در وزن "فاعلاتن فاعلاتن فاعلن" هست و میاد و تداعی گر بخشی از شعر حافظ میشه که میفرماید: "روز وصل دوستداران یاد باد /
یاد باد آن روزگاران یاد باد"
در کل از لحاظ وزنی و ریتم ، وضعیت خوبی داشت شعر ولی خب بهره گیری از اختیارات شاعری در وزن کاملا در برخی مصراع ها خودش رو نشون میده مثل بیت دوم(مصراع سوپ و چهارم) که حدود ۴تا اختیار شاعری استفاده شده. ولی در کل راضی کننده و قابل قبول بود.
از لحاظ مفهومی هم تونست خودش رو به مفهوم عکس نزدیک کنه و تراژدی لازم رو فراهم کنه. میتونست از قالب غزل بهره بگیره توی این نوع شعر ولی خب تو همون قالب مثنوی هم خوب ، حق مطلب رو ادا کرد.
نمره:8 |
محمد طغانی:شعر اول: ممنون از نویسنده،خلاقیت بطور کاملا مشهودی پیداست،دوس داشتنی و قابل تحسین هفت و نیم از ده |
مجموع نمره داوران:18.5 از 30
نمره کاربران : 7 از 10
مجموع نمرات : 25.5 از 40
|
یحیی محمدی
رد شدم از کنارَت / مست از بوی بهارت
آن چشمان خمارَت / جلوه ی ماندگارت
نغمه ی ناز دارت / خنده ی نا به کارت
عشوه ی غمزه دارت / آن شرم خنده دارت
عاشق به یک اشارت / قلبم را کردی غارت
خواهم کنم جسارت / آیم به یک زیارت
بد شده ام خمارت / رخصت بده به یارت
ARASH 🏹 📖:اینو باید بدی عمو حسن تو آهنگش بخونه😂😂
ولی اون فتحهی اول کار که گذاشتی مثلا خیلی ادبی کنی، کار رو خراب کرد. اتفاقا خوشگلی این شعر به همینه که عامیانه باشه.
میخوام تغییر بدم شعرتو عموحسنپسندتر بشه.
رد شدم از کنارِت / مست از بوی بهارت
اون چشمون خمارِت / جلوه ی موندگارت
نغمهی نازدارت / خندهی نابهکارت
عشوهی غمزهدارت / اون شرم خندهدارت
عاشق به یک اشارت / قلبمو کردی غارت
میخوام کنم جسارت / میام به یک زیارت
بد شدهام خمارت / رخصت بده به یارت
خواستی کلا برای همه مصرعها قافیه بذاری😂 ولی خب خیلیهاش اصلا قافیه نیست.
ما همون در قالب غزل در نظر میگیریمش ولی بازم قافیهها خوب در نمیان خیلی.
بهار و موندگار و نابهکار و خندهدار و یار همقافیهان
زیارت و غارت هم یه قافیههای دیگهن و ربطی به اونها ندارن.
مفهوم هم که والا در حد همون آهنگای عموحسنه.
ربطش به عکس هم بد نبود.
خسته نباشی.
نمره:۱.۵
|
MASTER⭐NEGAN:شعر قویای نبود. اولا که خب خواسته قالب رو مثنوی کنه از طرف دیگه تو ریتم، فاز ترانه به شعر داده. هر چند، اگر شما هدفت ترانه عاشقانهی مفهومی مطابق یا عکسه که دوست گرامی، من بیشتر با ریتم و آهنگ شعر شما رفتم تو فاز عمو نوروز!!!
قصد یک شعر رسمی و قالب سنتی داشتی، ولی قشنگ شعرت داره داد میزنه من رسمی نیستم!
خو لازم نبود مثلا اینقدر رسمی توی این ریتمی که ایجاد کردی بگی:
"آن چشمان خمارَت"
خو میرفتی تو همون حالت به قول خودمون محاوره ای و میگفتی:
"اون چشمون خمارت"
که حداقل اینطوری اون ریتمی که به خودی خود تو ذهن خواننده با شعرت ایجاد میکنی، با متنت هم مطابق می بود.
ولی الحق و الانصاف تو همین شعر کاربرد آرایه خوبی داشت و از این نمیشه گذشت و نمره رو مدیون آرایه های نسبتا خوبشه.
نمره:4.5 |
محمد طغانی: خلاقانه و قابل تحسین،ممنونم از ایشون،میتونستن بهتر هم باشن قطعا هفت و نیم از ده |
مجموع نمره داوران:13.5 از 30
نمره کاربران : 5.25 از 10
مجموع نمرات : 18.75 از 40
|
محمد حسین JUST Real
وقتی امید پَر ز دلهایمان کشیده است
وقتی نسیمِ نحس به دشتمان وزیده است
وقتی کویر خشک، وطنم را به بر گرفت
وقتی که زهرِ حرص به خونمان تنیده است
وقتی که نان شام به سفره گران بوَد
وقتی جوان، درون سطل خزیده است
وقتی که پیر ،توانش به سر رسید
وقتی ز خرج و غم ملول و تَکیده است
وقتی که جور و ظلم همه را فرا گرفت
وقتی رفیق پشت رفیق ،دریده است
وقتی که دزد، ز درگاه دخول کند
وقتی به تخت حکم ،ظالمی لمیده است
وقتی که او زمام را به کف گرفت
وقتی ببینی سرِ هر کس بریده است
وقتی که تیر به نقش قاضی در آمده
وقتی زمین ز خون جمع نَمیده است
وقتی مرض زمینه ساز مرگ شده
وقتی که زهر، جای دوا خریده است
وقتی نبودِ آب، جنوب را تشنه کرد
وقتی به جای آب ،ماشه ها چکیده است
دیگر بس است زندگیِ اين چنین
دردی که درمان ندارد،کس شنیده است؟
دیگر نباید این چنین به جا نشست
اینک که افعی ظلم همه را گزیده است
وقتی سکون به دلیل فردای بهتر است
فردای بی اعتبار، که کس ندیده است
عمری که بی خبر ناگهان به ته رسد
وقتی که زندگی ز دستت سُریده است
وقتی خداوند، فلک را به رویت گشود
بینی که دیگر ،طنابت بریده است😔
دیروزِ خود را فدای امروز کرده ای
امروزِ تو حسرت فردای نا رسیده است
اینک زمان آن رسیده تا قیام کنیم
تقدیرمان حال، به سمتمان دویده است
حسرت به دل نمانیم و پیکار ستم رَویم
تا گو کنند ، بزرگی درون گور کپیده است
ARASH 🏹 📖:قالبش که قصیدهست.
وزنش آنچنان قوی نیست حقیقتا. وزن گیرایی نداره.
مفهوم و هدف زیبا و قدرتمندی داشت. و خب نقطهی قوت شعر معنا و آرایههاشه که وزن بدش رو میپوشونه.
تقریبا میشه گفت تمام بیتها یک آرایهی خوب داره.
به نظر من اگر شاعر گرامی(من تا پیش از کار کردن پست نمیدونم شاعر چه کسیه) شعر نو بگه یا دست کم با وزن بهتری در قالب کهن بگه، چیز خوبی از شعرهاش در میاد.
وزن خوبی نداشت ولی به دلیل بخشهای دیگر شعر که درخشان و دغدغهمند بود میخوام نمره خوبی بدم. ولی یکم نمرهم کم میشه به خاطر ارتباط کمش با تصویر (نسبت به شاعران دیگه).
قافیهها هم باید بهتر باشه.
پیروز باشی
نمره:۴.۵
|
MASTER⭐NEGAN:خب، وضعیت وزن و ریتم شعر حالت تقریبا متعادلی داره و به غیر از بیت سوم که از "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" خروج داشته به "مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن" وضعیت پایداره به قولی(:
هر چند همون خروج هم زیاد ریتم شعر رو بهم نمیریزه. از لحاظ مفهومی شعر ۹۰٪ درگیر توصیف و انتقاد غیر مستقیم اجتماعی بود و واقعا نمیشه گفت ارتباط کامل با عکس مورد نظر داشت. کاملا بی ربط هم نبود ولی خو اصلا بعضی جاها انگار موضوع اصلی رو ول کرده رفته سراغ تیغ تیز انتقاد. یعنی شاید تنها جایی که خیلی به مفهوم تونست نزدیک شه این مصراع "بینی که دیگر ،طنابت بریده است" بود. در کل شعر انتقادی و توصیفی خوبی بود از لحاظ مفهوم و کیفیت کلی ولی اینی که از عکس فاصله گرفت باعث میشه یکم تعادل بهم بخوره. بهره گیری از آرایه هم سطح مطلوبی داره برای ابلاغ برخی مفاهیم.
نمره:7
|
محمد طغانی:تشكر میکنم از نگارنده شعر،نوشته بسیار مورد پسند و نقاط قوت آن واژگان مناسب و اساس و بنیان مستحکم است،ایرادات وزنی هم مشهود میباشد هشت از ده |
مجموع نمره داوران:19.5 از 30
نمره کاربران: 7 از 10
مجموع نمرات : 26.5 از 40
|
تذکر مهم از آرش داور محترم مسابقه در مورد نمره دهی این مرحله :این نمرات رو با نمرات مرحله قبل مقایسه نکنید. هر مرحله معیار متفاوتی با توجه به سطح شعرها و سختی مرحله داره. پس ممکنه شعری در این مرحله از مرحله قبل بهتر باشه ولی نمره کمتری بگیره.
حال از شما می خواهیم به این پنج شعر نمره مورد نظر خود را بدهید( 1 تا 10) لطفا در دادن نمره رفاقت را در نظر نگیرید. تا فردا ساعت 9 برای اعلام نمره خود فرصت دارید.