علی پاکدامن یکی از ستاره های شمشیر بازی ایران است. او بعد از حضور در المپیک ریو، به رقابت های المپیک توکیو هم راه یافته بود، در این مسابقات با بدشانسی در رقابت های انفرادی و ناداوری در رقابت های تیمی، از دستیابی به مدال بازماند. مدالی که خودش می گوید جای خالی آن در ویترین افتخاراتش او را آزار می دهد.
علی پاکدامن که به استودیو طرفداری آمده بود، پاسخ سوالات یگانه عصاری را داد و ناگفته هایی را بیان کرد که شنیدن و خواندن آن ها خالی از لطف نیست. قرار است این مصاحبه ساعت 17 تقدیم تان شود. به شما توصیه می کنیم حتما این برنامه را ببینید.
اما بعد از مصاحبه با علی پاکدامن در خصوص شمشیر بازی، علیرضا ابراهیمی و علیرضا منوچهری به عکاسی از او پرداختند و علی پاکدامن هم در حالی که ژست های مختلفی را می گرفت، پاسخ سوالات منهای شمشیر بازی یگانه عصاری را داد و از علاقه اش نسبت به استقلال و ورزشگاه رفتن گفت.
پیش از انتشار مصاحبه اصلی علی پاکدامن، این بخش کوتاه و جذاب را حتما ببینید...
همانطوری که در حال عکس گرفتن هستید، جواب سوالات من را هم بدهید.
چشم
آن هایی که شما را از نزدیک می شناسند می دانند یکی از سرگرمی های شما رفتن به ورزشگاه و دیدن بازی های استقلال است. آخرین بار که به ورزشگاه رفتید کی بود؟
قبل از کرونا و بازی استقلال و پدیده با استراماچونی بود. چه بازی هم بود، چقدر خوب بازی کردیم.
هواداران شما را می شناسند؟
نه، نه، یک سری از لیدرهای استقلال را می شناسم و آن ها هم من را می شناسند.
در ورزشگاه شعار هم دادید؟
مگر می شود به ورزشگاه رفت و شعار نداد؟ 10 دقیقه اول می توانی در جو ورزشگاه نباشی، بعدش دیگه وارد جو آن می شوی.
شعارهای منشوری هم دادید؟
چیزی که از دستمان برآمده را گفتیم!
محبوب ترین بازیکن استقلال که روی سکوها تشویقش کردی چه کسی بوده است؟
وحید طالب لو. او خیلی برایم محبوب بود چون بدون حاشیه بود، کلا استقلالی هستم. خیلی با فرد کاری ندارم. مجتبی جباری را با وجود اینکه خیلی اعتراض می کرد و اعتراض هایش را دوست نداشتم اما به بازی و شخصیتش علاقه مند بودم. فرهاد مجیدی برایم خیلی محبوب بود. میلاد میداوودی را خیلی دوست داشتم. قبل تر محمد دیوید بکام (محمد نوازی) را خیلی دوست داشتم. علی نیکبخت خیلی محبوب بود.
علیرضا ابراهیمی: همانطور که در حال حرف زدن هستی، من هم عکس هایم را بگیرم (با خنده)
یگانه عصاری: با کسی از این بچه ها در تماس هستی؟
آقای رحمتی خیلی محبوب بود. با آقا مهدی در ارتباط هستم و ایشان خیلی به من لطف دارند و ایشان را خیلی دوست داشتم.
تا حالا با گریه ورزشگاه را ترک کردی؟
کلا آدمی نیستم که زیاد گریه کنم، آخرین باری هم که گریه کردم برای بازی خودم و بعد از باخت برابر ایتالیا بود. ولی با اعصاب خوردی تا دلتان بخواهد ورزشگاه را ترک کردم.
آخرین بار کی بوده؟
آخرین بار...
علیرضا ابراهیمی با اشاره به کلاه شمشیر بازی علی پاکدامن: این را به این شکل بگیر.
آهان چشم. آخرین بازی را یادم نیست. ولی یادم است زمان امیرخان قلعه نویی یک بازی آخر فصل با تراکتور داشتیم که سه بر یک باختیم و اگر اشتباه نکنم محمد نصرتی یک کاشته به ما زد. آن بازی خیلی اعصابم خورد شده بود.
دلتان می خواهد استقلال تیم شمشیر بازی داشته باشد؟
چرا که نه ولی پول نمی دهند، استقلال بیاد فقط اسمش است، اگر پول بدهند چرا که نه، پول ندهند هم برای استقلال بازی می کنم.
خیلی ممنون، از عکاسی لذت ببرید.
ببخشیدا.
علیرضا ابراهیمی: نه بابا
فقط دست را می خواهی بدزدی فکر کنم یک ذره... بگذار تمرین کنم.
علیرضا ابراهیمی: می خواهی دست را ول کن ولی چهره ات کامل من را نگاه کند و به دوربین او (علیرضا منوچهری) نگاه نکن. انگار آن دوربین واست مهم نیست.
روی چشمم.
علیرضا ابراهیمی: بریم؟ سه، دو، یک. بد شد، من بد گرفتم.
نه، من هم زود انداختم. بریم؟
علیرضا ابراهیمی: سه، دو، یک. ببین مثلا این خوب شد ولی دقیقا کلاه آمد جلوی صورتت.
آره آمد جلو صورتم.
علیرضا ابراهیمی: باید جوری بندازی که جلوی صورتت هم نیاید.
این هم باحال شد جلو صورتم آمد.
علیرضا ابراهیمی: آره باحال شد. اتفاقی بود ولی باحال شد. سه، دو یک.
وایسا وایسا یک بار دیگر، این را من بد انداختم. اوکیه؟
علیرضا ابراهیمی: آره، آره.
چاکرتیم
علیرضا ابراهیمی: سه، دو، یک.
این خوب شد. با ماسک دیگر کار ندارید؟ با شمشیر بگیریم؟
علیرضا ابراهیمی: آره یکم عقب تر بروید، من می خواهم بخوابم روی زمین، همینجوری بایستید، می خواهم از پایین بگیرم.
آقا خسته نباشید.
خسته نباشید.