بهرام
عقل و احساس و همه حواس
همه به کار ای امان از این روزگار
که توو چنگش اسیرم
اسیرم اسیرم هی اسیرم…
فدایی
ملتفت پایهگذار رپ خیابونیه هنوز کف جیبا خونیه
از گرمی و جنس خوند وقتی تو حس بود برات فقط مزه شیرا رو سینه
رپ فارسو روسیه بگیر حاجیت هنوز بعد بیست سال پوتینه
از چپش تا راستش تو جیبه ولی بدخواه سگ نمیشناختش بوزینه
اگه ویدیو نداشتش همه میدونن اداست فیک
سیبیل سیلیکون، لباش ژل اما فدائی انگار جمع جوهراست
بهش میگن جواهر به خیابون متعهد، به جرم مرتکب
از هنر متنفر به جز ملتفت
چشمهای بدخواه که هنوز یه جفت ملتمس
روح و روان طبق معمول به کل ملتهب
اشکان شر داره ولی نمیگه شرمنده
سردستهی دردسراست ولی نمیگه سردرده
بدخواه از مغز پاره ولی نمیگه سر هنگه
اسیر قدرت تهش درکه ولی نمیگه در بنده
بهرام
خواب به چشامون حرومه بس که زیبا شده زشت
شب تو وجودمه، تومه دلم سیاهه به عشق
بذر ما خوب و گرونه ذهنتون قابل کشت
دست ما داس زمونه وقتشه یه فصل تازه نوشت
انگا داشتنم زوره نمیخواستنم خوبه
هلی کوپترم تو مه پی ریش سوخته شیخ
هنوز میچکه خون از دندون خفاشای غار بهشت
ولی ماییم حقیقت شورش جوری که ندیده کسی به چشم
ریگی ببینیم به کفشی که پاته یه چیزی میگیم بهت نمیره یادت
جوابش هرچی که میخوادم باشه سوالا بدجوری می کننت ساکت
نه میخوام تهدید کنم نه خواهش نه میخوام تغییر کنه نگاهت
ببینیم کسی رو تو راه مانع رسیدگی میشه سریع به حسابش
منم و تیغ صدام کسی نمی شینه جام
فرقی نمی کنه رویی یا زیر نقاب
یاغیا یار، ما تاریک تریم از سمت تیره ماه
می گیره پشتتو کی؟ می بینیم کلشو ریز
با سورنا سر قرار تو عمق فاجعه ساعت گرگ و میش
هیچکس
روشنفکرای خیابونی
بودیم گاهی حافظ، گاهی رومی
می و نی و حوری، صیقل روحی
گاهی فردوسی با چند تا خط خونی
بذار واست تصویر سازی کنم، مثلاً اینجوری
بعضی وقتا کسی کنه جیک جیک، می ریزه خون چیک چیک
ماشینا بیب بیب... خانوما جیغ جیغ...
مامورا می ریزن و میگ میگ...
میپیچن به بازی همه. می گیرن گل
میشینن، میپیچن، می بینن شوک
تیریپم جرم
چون جوری زندگی می کنم که انگار می میرم صبح
ظهر محشرم. جواهر رو ول کن من خود معدنم
حق کلی آدم گردنم. آویزه گوشم هرچی پیرا حرف زدن
یه چند باری هم بهم دستبند زدن
اینه تیریپ ما، باقی ول معطلن
سورنا
نه پشت کسی زدیم به راه نه کسیه پشتمون، بذار
ببینیم کیه طرف ما؟ نباشیم می ره این طرف به
تنهایی جفت کردی با تاجلای دیوارهای ریخته وسط خاک
پنجره رو نگه داشتی به زوربه اربابت میگی درم بذار
من خار دارم قد لب دار پارهام مرگ زیر چهار پایم زد
میکنم لای آرواره م دفنت به لی کشیدیم، طی کردیم راهو
میلی نموند بی رقیب انگار زد بهتون ت ت ت تریلی
از رو خون ما نرو سره تو لونت باش همون
تو خون و ماتم و غروب و دار دفن شدن همه خونه ها
سرو تو خم کردی روبه مزدورا عرت رو بزن با پالون جدید
د بگو نرخ فروش آدمو جمعتون کردن خونواده تون از کف خیابونا
از کف خیابونا کشیدیم حق خونواده رو
غرور ما برا فروش آدما تو سوز راه نبود
نبوغو کوبیدیم به جای همه ولی کسی بهرام و سورنا نشد
یاس
اَجی مَجی لا فَرَجی یه عده فعّالن و ما فلجیم
تو این وضعیت واقعا عجیبباس کلی دُم رو با قلم چید
این بحث رو نمیشه تعبیرش کرد می گن آینده رفته از این کشور خب
واسه جماعت گنجشک روزی آینده یعنی همین امشب
ولی جیک نزن درخواست نکن دیگه هیچ رقمه پرواز نکن
ساکت هیس نخند آواز نخون دیگه واسه هیچ نفر راه باز نکن
منظور اینه که به زور خواب باشی باس یادت بره که یه روز بال داشتی
دست بسته جلو قُلدُر مملکت گُل و قُلقُل
هر کی رسید پاپوش برید هر کی تونست از این چارگوش گریخت
حرفات رو نمی تونی باز گوش کنی پس مجبوری بشینی که باز، گوش کنی
لای جوونا صحبت وصیت و گریزونیم از لغت نصیحت
و محاسن روی صورته نه سیرت و نشستیم روی گسل حقیقت
اونا که شب ها تو ضیافتناز اون سر دنیا می گه ویوا وطن
با چند تا کلمه پی نیابتنفقط آدما هیزم سیاستن
فدایی
بایکوت کنید، کارمون کولاکه، بازم محبوبیم
بدیهیه با سم مسمومی
بدخواه فیک حتی موزاییکاش هم بد چوبی
نیازی نداریم به آفت معروفی
پشتمونن همه خوبای آدم معمولی
معمولاً کجام؟ معمولاً رو بام
اشکان معمولاً کجاست؟ معمولاً تو بانک
فدائی معمولاً کجاست؟ معمولاً رو کار
بدخواه معمولاً کجاست؟ معمولاً تو
معمولاً کجام؟ معمولاً رو بام
اشکان معمولاً کجاست؟ معمولاً تو بانک
فدائی معمولاً کجاست؟ معمولاً رو کار
بدخواه معمولاً کجاست؟ معمولاً تو
بدجنسم ولی هیچ وقت نبوده بد جنسم
بدفکر نه ولی راجع به آدما همیشه بده فکرم
بدشکلم مگه مهم باشه بیفته تو عکس بد شکلم؟
بدچهرهام تو بگو اصلاً، باشه، ولی بد چهرهام