به گزارش طرفداری، احمد احمدی در گفتگو با فارس، درباره اتفاقات و مشکلات پیش آمده برای حضور در مسابقات کسب سهمیه المپیک توکیو، نداشتن پول برای سفر و بازگشت به ایران، عدم حمایت کافی از سوی فدراسیون قایقرانی و ... صحبتهایی را مطرح کرد که متن آن را کامل در زیر می خوانید:
پول قرض کردم تا بتوانم سهمیه المپیک بگیرم
من بیش از یکسال در اسپانیا با جدیدترین قایق ها تمرین می کردم، در مسابقات مختلف نتایج خوبی هم داشتم. تلاش من این بود که بتوانیم سهمیه المپیک توکیو را کسب کنم. پول قرض گرفتم، وام گرفتم، تمرین کردم تا سهمیه را بگیرم. از یک سال قبل از شروع مسابقات ابوظبی برای فدراسیون برنامه هایم را به صورت pdf ارسال کردم که البته مسابقات لغو شد. بعد از آن مسابقات عمان را داشتیم که از سه ماه قبل برنامه را فرستادم و گفتم مربی می خواهم. همه نیاز هایم را با ریز قیمت نوشتم اما به من گفتند نمیتوانیم پول مربی بدهیم. گفتم چگونه بدون مربی به عمان بروم حداقل برای تهیه قایق به من کمک کنید.
گفتند بعد از سهمیه پول تو را میدهیم
یک ماه قبل از مسابقات عمان فدراسیون به من گفت ما پول نداریم خودت حساب کن، قرض کن، هر زمان سهمیه را گرفتی همه پولها را به تو می دهیم اما این حرف مانند این است که من با ماشین بدون بنزین یا با بنزین کم به شهر دیگری بروم و وقتی به آنجا برسم به من پول بنزین بدهند در حالی که وقتی بنزین ندارم چگونه می توانم به مسافرت بروم؟
از کشورهای دیگر قرض گرفتم تا به انتخابی بروم
قبل از عمان مسابقات کلاس جهانی لیزر بود اما باید فدراسیون حق عضویت را میداد تا میتوانستم در این کلاس شرکت کنم. به من گفتند چون حق عضویت نداده ای نمی توانی در کلاس شرکت کنی. من بارها با آنها صحبت کردم تا اجازه دهند در کلاس شرکت کنم، قبول کردند البته به همین راحتی نبود. قبل از اعزام به مسابقات عمان برای کسب سهمیه المپیک به فدراسیون گفتم چون وسایل زیاد دارم از والنسیا برایم بلیت بگیرید اما آنها از مادرید به دوحه و از دوحه به مسقط بلیت گرفتند. در این شرایط بی پولی باید برای رفتن به مادرید هم تست کرونا میدادم هم مجوز سفر می گرفتم. فدراسیون هم به من پول نداده بود به همین دلیل از کشورهای دیگر قرض گرفتم تا به انتخابی بروم.
وزیر ورزش عمان برایم ویزا گرفت
سوار قطار شدم و به مادرید رفتم. با این همه وسایل دوباره از مادرید سوار قطار شدم تا به فرودگاه بروم اما در آنجا از من بیمه کرونا خواستند. به مربی ام زنگ زدم و گفتم یا برایم پول بفرست یا بیمه کرونا را بگیر. او مربی بسیار بزرگی است، چند مدال جهانی و المپیک دارد در حالی که من حتی پول تمرین را هم به او نداده بودم. برایم بیمه کرونا گرفت. در فرودگاه از من ویزا هم میخواستند، گفتم عمان ویزا نمی خواهد اما گفتند چون تو بیش از ۱۰ روز در آنجا می مانی باید ویزا بگیری. با فدراسیون تماس گرفتم گفتم در فرودگاه ماندهام و ویزا ندارم. شخص مربوطه به من گفت خودت زرنگ هستی. من بیرون هستم و شب به تو زنگ میزنم! در حالی که در فرودگاه مانده بودم. در نهایت به مسئول برگزاری مسابقات زنگ زدم، او با وزیر ورزش عمان صحبت کرد و در یک ساعت توانست نامهای بزند تا من بدون ویزا به عمان بروم.
یک شب در فرودگاه خوابیدم
زمانی که خواستم بارهایم را تحویل بدهم به من گفتند تو اضافه بار داری و از مادرید به دوحه بیش از ۲۰ کیلو نمی توانی بار با خود ببری این در حالی است که وزن وسایل من بسیار زیاد است. برای اضافه بار باید ۷۰۰ تا ۸۰۰ یورو پرداخت میکردم. دوباره به فدراسیون زنگ زدم، بعد از بارها تماس بالاخره جواب دادند اما من به پرواز نرسیدم و شب در فرودگاه خوابیدم.
قایق نشتی تحویل گرفتم
فردای همان روز پرواز دیگری بود که میتوانستم بارهایی را که دارم بدون پرداخت پول با خودم به عمان ببرم. ۱۸۰ یورو برای تغییر بلیت پرداخت کردم، این در حالی بود که من حتی یک ریال هم نداشتم به همین دلیل به یکی از دوستانم زنگ زدم و ۲۰۰ یورو قرض کردم. وقتی به عمان رسیدم همه کارها را خودم کردم. به قرنطینه رفتم. ۹-۱۰ روز در قرنطینه بودم، تست کرونا دادم و همه هزینهها را پرداخت کردم. زمانی که رفتم قایق را تحویل بگیرم دیدم قایق نشت دارد.
به مرز خودکشی رسیدم
مسئولان فدراسیون به من گفته بودند با رئیس فدراسیون عمان صحبت کنم تا بتوانم رفاقتی و بدون هزینه قایق بگیرم. من ورزشکاری بودم که جزو ستارگان جهانی بودم، تحقیر شدم، باید قایق مجانی میگرفتم و شب در فرودگاه میخوابیدم. به حدی رسیده بودم که به خودکشی فکر میکردم. همه میگویند احمدی در مسابقات کسب سهمیه المپیک آخر شد اما کسی چه میدانست من چه وضع بدی داشتم و حداقلها را در اختیار نداشتم.
مشکوک به کرونا بودم
بعد از پایان قرنطینه در عمان یک روز برای تمرین به بیرون میرفتم که رئیس فدراسیون عراق به من زنگ زد تا او را ببینم. مدتی با او صحبت کردم و او به من گفت برای تیم عراق مربیگری کنم چون پول خوبی می دادند اما من اهداف خودم را داشتم. بعد از ظهر همان روز فهمیدم تست کرونای عراقیها مثبت شده است، خودم را معرفی کردم و دوباره به قرنطینه رفتم. در یک روز سه بار تست کرونا دادم اما چون من مشکوک به کرونا بودم باید نفر آخر به آب می رفتم و کسی نمی توانست به من کمک کند. بارها با خودم میگفتم اگر کرونا بگیرم و در غربت بمیرم کسی نیست که به من کمک کند.
پول بازگشت به ایران را هم نداشتم
در مدت ۲۱ روز ۱۱ بار تست کرونا دادم و ۸۰۰ دلار پرداخت کردم. همه این پول ها را هم قرض کردم. فدراسیون در آن مدت ۳۹۰۰ یورو داد اما در مقایسه با خرج هایی که من داشتم حتی نیم درصد هم نبود. هزینه هتل من فقط تا ۴۶۵۰ دلار بود. هزینه تاکسی، غذا، دریا و ... همه را خودم پرداخت کردم. حتی پول نداشتم به اسپانیا برگردم. بارها در مدت چند روز به فدراسیون پیام دادم و زنگ زدم تا برایم بلیت بگیرند که به تهران برگردم اما کسی جواب نداد. به مادرم هم دروغ میگفتم. مانند گداها از چند ورزشکار خارجی پول قرض کردم تا به ایران برگردم. هیچ کس نمیداند بر من چه گذشت.
کاری با من کردند که از جام ستارگان انصراف دادم
من این شرایط را در چند مسابقه انتخابی داشتم. کارهایی با من کردند که مجبور شدم از جام ستارگان بادبانی انصراف دهم. دو هفته پیش نامه استعفایم را نوشتم در حالیکه این جام می توانست آینده بادبانی ایران را تکان دهد. من هنوز بدهکارم و آشفتگی ذهنی دارم اما مجبور شدم با وجود علاقه ای که داشتم از جام ستارگان انصراف دهم.