حسن زیرک(متولد ۸ آذر ۱۳۰۰ در بوکان)یکی از بهترین خوانندگان کرد تاریخ محسوب می شود. او در طول فعالیتش،۱۰۰۰ ترانه و آواز برای آیندگان به یادگار گذاشت. حسن زیرک به زبان های کردی،لری،فارسی،عربی و ارمنی مسلط بود. زیرک،به بخشی از فرهنگ کرد ها تبدیل شده است. حالا به بررسی زندگی این مرد شگفت انگیز اما بدشانس می پردازیم:
حسن زیرک،در تاریخ ۸ آذر سال ۱۳۰۰ در محله قلعه سردار شهر بوکان در آذربایجان غربی متولد شد. پدر او عبدالله زله بوکانی(زل در زبان کردی به معنای بزرگ هیکل است) در سال های کودکی حسن فوت کرد و مادرش آمنه،به ناچار مجددا ازدواج کرد و فرزندانش از جمله حسن مجبور می شوند بجای رفتن به مدرسه برای امرار معاش به کارگری بپردازند.به گفته خود زیرک، مادرش خیلی با او مهربان نبود و به همین خاطر او از نوجوانی تنها و مستقل زندگی کرده است.
حسن از ۸،۷ سالگی به ترانه و خواندن علاقه زیادی داشت. در آن دوران افرادی خوش صدا در بوکان بودند که به صورت کوچه بازاری می خواندند.یکی از این افراد،خواننده ای یهودی به نام شنگه جو بود که زیرک ترانه هایش را می شنید و می پسندید. احتمالا نخستین معلم حسن،شنگه جو بوده است. علاقه فراوان حسن به خواندن باعث شده بود او با افراد محلی زیادی آشنا بشود که صدای خوبی داشته اند و از این افراد چیز هایی بیاموزد،برای مثال محمد حسین خاتون صفیه و شیخ جعفر زنبیل چیز هایی زیادی به او آموختند.
حسن در دوران جوانی و در حالی که شاگرد راننده خودرویی در مسیر سقز-بانه بوده است،در حالی که راننده نبوده به رانندگی می پردازد و از بخت بد با فردی تصادف می کند و او را می کشد. حسن پس از این حادثه مدتی پنهان می شود ولی نمی تواند به این پنهان کاری ادامه بدهد و در نهایت خودش را به پلیس معرفی می کند. پس از گذراندن دوران زندان،او به بغداد می رود تا به امرار معاش بپردازد.
سال ۱۳۲۶ او در مسافرخانه شمال در شهر بغداد شروع به کار کرد. زیرک ۴ سال در این مسافرخانه به کار پرداخت تا اینکه یک روز، در حالی که یکی از ترانه های مورد علاقه اش را زمزمه می کرد، به گوش علی مردان(خواننده سرشناس کرد که در حال سفر بود) رسید. مردان از او پرسید:ای جوان، تو کی هستی؟ زیرک گفت:من حسن هستم و از بوکان میآیم. علی مردان به او پیشنهاد داد که با هم به رادیو بغداد بروند و به او کمک کرد تا آنجا مشغول به کار شود. در نهایت حسن در سال ۱۳۳۲ در رادیو بغداد استخدام می شود. سال های شروع به کار حسن مصادف با اوایل دهه ۵۰ میلادی بوده است و او توانست با اساطیری مانند علی مردان، حسن و محمد عارف جزراوی، شمال صائب،طاهر توفیق،باکوری،الیاس فرهنگی و قادر دایان آشنا بشود.
در سال ۱۳۳۷،حسن از رادیو بغداد اجازه گرفت و مجددا به ایران و زادگاهش بوکان بازگشت. از بخت بد(یا خوب؟) حسن زمانی که او در ایران بوده،در کشور عراق کودتایی به رهبری عبدالکریم قاسم اتفاق می افتد و پادشاهی عراق به جمهوری تبدیل می شود. حسن که تصمیم به بازگشت به عراق گرفته بود، از تصمیم خود نگران می شود. چون زمانی که در رادیو بغداد مشغول بود،به مناسبت تاج گذاری ملک فیصل ترانه ای با این سربند اجرا کرده بود:
بکوبید،بکوبید بر طبل شادمانی تاج بر سر نهاد فیصل ثانی
تبلیغات و سخنرانی های گسترده بر ضد حکومت پیشین و تظاهرات و اعلامیه های پی در پی مردم اقشار مختلف عراق به ویژه کرد ها در تایید کودتا عبدالکریم قاسم، باعث شد تا حسن تصمیم بگیرد به اقامتش در ایران ادامه دهد.
با تاسیس رادیو کردی ایران، حسن به تهران رفت تا در رادیوی ایران کار کند. در شهر تهران برادران مفتی زاده،صدیق و عبدالرحمن از دست اندرکاران رادیو تهران بودند. مفتی زاده ها از احمد مفتی زاده دعوت به کار کردند و احمد و حسن زیرک با هم به تهران رفتند. حضور زیرک در رادیو تهران باعث شادی کارکنان شد و به این ترتیب حسن به راحتی در رادیو کردی ایران استخدام شد.
طبق تعهد نامه ای در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۳۷، محمد کیهان یکی از مسئولین تاسیس رادیو کردی به عنوان حق الزحمه مبلغ ۱۲ هزار ریال را برای اجرای ترانه های کردی به حسن پرداخت می کرد.
در مرداد سال ۱۳۴۱ که رادیو کردی تهران تعطیل شد، حسن و همکارانش به کرمانشاه رهسپار شدند...
ادامه ماجرای زندگی حسن زیرک را در قسمت دوم خواهید خواند.
با تشکر از شما که قسمت اول را مطالعه کردید.
![](https://s4.uupload.ir/files/masters_logo_085a_6bb8.jpg)