سابقه ی رقابت بین دو غول فوتبال ایتالیا یعنی یوونتوس و اینتر بر کسی پوشیده نیست.
این رقابت در دهه 2000 و به طور خاص سال 2006 جنبه ی جدیدی پیدا کرد و کار را به دشمنی بین دو باشگاه رساند جایی که یوونتوس به اتهام تبانی و دست بردن در نتایج طی حکم دادگاه به سری ب تبعید شد.
در این یادداشت کوتاه قصد صحبت در مورد آن ماجراها را ندارم .یادداشت من سویه ی شخصی نظر و عقیده من راجب این دشمنی و هر نوع دشمنی ورزشی ست که به تنفر بین هواداران انجامیده است.
به عنوان یک یوونتوسی عاشق و به تفسیر شخصی خودم،متعصب،در اینجا می نویسم.البته تعصب در اصطلاح مورد کاربرد من،چشم و گوش بستن به روی حرف و نظر و سلیقه ی مخالف نیست اتفاقا برعکس چه در زندگی شخصی و عملی و چه به عنوان تز و تئوریک(در فکر و عقیده) معتقدم و باور دارم تنوع عقیده نه تنها لازم که زیباست.تعصب من روی یوونتوس به معنای لذت بردن هر چه تمام تر از هویت یووه است و لاغیر.
اما بعد
شاید عجیب باشد که منه یووه ای پارسال در فینال لیگ اروپا خواهان برد اینتر بودم.بله دوست داشتم اینتر دشمن درجه یک یوونتوس جام را ببرد.برای منه یووه ای اینتر تیمی جذاب تر نسبت به سویا بود.موفقیت تیم جذاب،لذت بخش است به شرطی که رقیب شما در آن بازی و آن رقابت نباشد.
البته اشتباه نکنید،اینتر دشمن ابدی یوونتوس خواهد بود.خاطرات 2006 هیچوقت از ذهن یک یووه ای پاک نخواهند شد حتی اگر خودش آن زمان هوادار جدی فوتبال نبوده باشد. دشمنی بین دو باشگاه ثابت است. اما دشمنی و اهانت بین هواداران دو باشگاه را نمی توانم بپذیرم.
دشمنی بین هواداران هیچ دو باشگاه رقیبی برایم حل شدنی نیست.
عزیزان،برادران،خواهران
فوتبال یک سرگرمی ست که در عین اینکه ذاتش رقابت است و الگویی ناقص از زندگی ست اما همچنان یک سرگرمی ست،یک پوسته است ،برای "زندگی" برای "زیستن تمام تر".
اگر بد،فهم و برداشت کردید از معنایی که فوتبال و ورزش برای شما دارد،سمی ایجاد کردید که مانند هاله ای به مرور خود زندگی را هم از شما می پوشاند و زندگی تان می شود "ترکیبی سمی".
توضیح اضافه خواهد بود اگر مصداق های این دشمنی های معمول را هم بسط دهم اما محض اشاره؛انواع حملات شخصی با ادبیات سخیف،استفاده از خود ادبیات زشت به عنوان ابزار تحقیر،لحن های متکبرانه و تحقیرگر،ادبیات و ذهنیت جنسیت زده،حمله به شخصیت های ورزشی،انواع مغالطه های منطقی و و و... تمام اینها که می شود از شرحشان یک مقاله نوشت در زیر مقوله ی تعبیر بد و اشتباه از معنای فوتبال برای ما هستند که ابزارهای دشمنی شدند.دشمن جای دیگر و چیز دگر است عزیزان...
پی نوشت 1:هیچوقت به اینتری های عزیز بابت قهرمانی و قهرمانی هایشان تبریک نخواهم گفت.این را خطاب به آن یوونتوسی هایی می گویم که 10 هفته مانده به پایان لیگ،ندای مبارک و تبریک سر دادند.به قول معروف؛اشتباه نزنید دوستان.تیم شایسته تر همیشه قهرمان می شود اما تایید این واقعیت این تبریکات را توجیه نمی کند. لازم نیست تبریک بگویید .به جای آن سعی کنید در نظرات و ادبیاتتان همه جوره ملاحظه ی اخلاق و عقلانیت را بکنید.
پی نوشت 2:دوست دارم و کاش جنبشی در همین طرفداری شروع می شد و دشمنی ها را کم کم حذف می کردیم."دومینو"ی تغییر هم از خودمان شروع می شود.یعنی "من" به عنوان یک "فرد" و من به عنوان عضوی از "هواداران یوونتوس" احساس مسئولیت دارم. بعدتر می شود نمایندگانی از جانب هواداران همه ی تیم ها جمع کرد که ناظر بر اجرای اصل احترام برای همه باشند. مطمئن باشید همانطور که بد شدن جو و وضعیت،آغازی دارد که به مرور بحرانی تر می شود،خوب شدن اوضاع هم آغازی دارد که به مرور به بهبود هر چه بیشتر می انجامد.در این بین زمانی خواهد رسید که "غیرنرمال ها" آشکارتر می شوند و می توان راحت تر تشخیص داد.
پوزش می خواهم اگر یادداشت کمی طولانی تر شد.روز و روزگار به خیر