مطلب ارسالی کاربران
بی آرزو چه میکنی ای دوست؟؟ شاملو
شنبه 25 اردیبهشت 1400 - 16:41
بیآرزو چه میکنی ای دوست؟
به ملال،
در خود به ملال
با یکی مُرده سخن میگویم.
شب، خامُش اِستاده هوا
وز آخرین هیاهوی پرندگانِ کوچ
دیرگاهها میگذرد.
اشکِ بیبهانهام آیا
تلخهی این تالاب نیست؟
از این گونه
بیاشک
به چه میگریی؟
مگر آن زمستانِ خاموشِ خشک
در من است.
به هر اندازه که بیگانهوار
به شانهبَرَت سَر نهم
سنگباری آشناست
سنگباری آشناست غم.
■
اکولالیا
/
احمد شاملو
شعر شبانه شاملو
از سایت رسمی شاملو