اختصاصی طرفداری - ژوزه مورینیو، سرمربی پرتغالی، کمی بعد از ناکامی و اخراج دوباره، به عنوان سرمربی رم ایتالیا منصوب شد تا نشان دهد علی رغم اخراج های اخیر، آن قدر نام بزرگی دارد که همچنان تیم های صاحب نام به او پیشنهاد دهند.
اما نام بزرگ ژوزه مورینیو به عنوان یکی از بهترین سرمربیان تاریخ هم نمی تواند باعث شود که حقیقت کتمان شود. لحظه هولناک حقیقت برای ژوزه مورینیو و بسیاری از علاقه مندانش در سراسر دنیا، ناکامی در ارائه فوتبالی در تاتنهام بود که می توانست دوران ژوزه مورینیو را در فوتبال مدرن حفظ کند و یا بار دیگر بر سر زبان ها بیندازد. اخراج از تاتنهام یک روی ماجرا است. روی اصلی زمانی بود که مشخص شد تفکرات ژوزه مورینیو در تاتنهام نیز تغییری نکرده و او همچنان علاقه مند است به شکلی فوتبال بازی کند که در گذشته بارها و بارها طعم موفقیت را با همان شکل چشیده است. مسئله اما همیشه قرار نیست به یک شکل حل شود.
در این یادداشت به طور ویژه و مفصل به بررسی عملکرد فنی ژوزه مورینیو در فصل جاری رقابت های لیگ برتر انگلیس همراه با تاتنهام می پردازیم و رویکرد فنی و تفکرات او را بررسی خواهیم کرد. در این یادداشت فنی خواهیم گفت که شکل فوتبال مورد علاقه ژوزه مورینیو چرا تغییری نکرده و چرا با این شکل فوتبال او نمی تواند در فوتبال مدرنِ این روزها همچون گذشته یک اَبَر سرمربی باشد. در این یادداشت رویکرد ژوزه مورینیو را به دو بخش تقسیم میکنیم: 1 - بازی بدون توپ. 2 - بازی حین مالکیت توپ.
برای مطالعه رویکرد فنی ژوزه مورینیو در تاتنهام، کار را از پرسینگ و رویکرد او حین بازی بدون توپ شروع می کنیم. بارها و بارها درباره پرسینگ و اهمیت آن در فوتبال مدرنِ این روزها صحبت کرده ام (اینجا و اینجا) و تاکید کرده ام که هیچ سرمربی نمی تواند بدون داشتن ایده و رویکردی مشخص در این زمینه به حیات حرفه ای خود ادامه دهد. مطالعه فنی تمامی تیم هایی که طی سالیان اخیر در لیگ های معتبر اروپایی به موفقیت رسیده اند و یا حتی در رقابت های اروپایی به توفیق دست پیدا کرده اند، به ما نشان می دهد که تمامی این تیم ها رویکرد، ایده و فلسفه مشخصی را در ارائه پرسینگ از جلو داشته اند. رویکردی که نه منفعلانه، بلکه کاملا تهاجمی بوده است.
برای مطالعه نحوه و رویکرد پرسینگ، داده های فنی پیشرفته بسیاری وجود دارند که می توانند از ابعاد مختلف نحوه، کیفیت و رویکرد تیم ها در پرسینگ را مورد بررسی قرار دهند. برای مطالعه عملکرد و رویکرد مورینیو در این زمینه ما در این یادداشت به مطالعه و بررسی دو داده فنی پیشرفته می پردازیم که در ابعاد مختلف می توانند به ما بگویند که ژوزه مورینیو در مورد پرسینگ از جلو چه فکر می کند و چه چیزی در سرش می گذرد.
داده پیشرفته «PPDA» یا (Passes Allowed Per Defensive Action) را در یادداشت هاى فنی پیشین معرفی کرده بودم (اینجا و اینجا). این داده فنی در واقع با تقسیم تعداد پاس های تیم شماره (1) در زمین خودش بر تعداد کنش تدافعی انجام شده توسط تیم شماره (2)، میانگین پاس های تیم شماره (1) تا پیش از رخ دادن اولین کنش تدافعی توسط تیم شماره (2) را در نیمه زمین تیم شماره (1) به ما ارائه می دهد. طبیعتا هر چه عدد به دست آمده کمتر باشد، میزان فشار و پرسینگ تیم شماره (2) با شدت بیشتری در زمین تیم شماره (1) جریان داشته است. (مجددا تاکید می کنیم که هر چه این عدد کمتر باشد، به معنای شدت بیشتر فشار یک تیم بر حریفش در زمین آن تیم است).
به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت تیم های حاضر در لیگ برتر انگلیس را از حیث این داده فنی پیشرفته نشان می دهد. می بینیم که چگونه لیورپول، لیدز و چلسی به ترتیب در رتبه های اول تا سوم از حیث این داده فنی پیشرفته قرار گرفته اند و دشوارترین «High-pressing» را در زمین حریفان به اجرا می گذارند. منچسترسیتی که تا حدی زیر نظر گواردیولا شکل بازی خود را در این فصل تغییر داده (توضیح مفصل فنی) از بین سه تیم برتر خارج شده و در رتبه ششم از لحاظ شدت پرسینگ قرار گرفته و نکته مهم وضعیت غم انگیز تاتنهام است. ژوزه مورینیو علی رغم پیش بینی ها باز هم تغییری در رویکردش ایجاد نکرده و ترجیح داده شکل بازی تیم هایش را عوض نکند. او در این فصل نیز اعتقادی به «High-pressing» از خود نشان نداد و تیمش از حیث شدت پرسینگ در نیمه زمین حریف با مقدار بسیار ضعیف 14.86 در رتبه سیزدهم میان تیم های حاضر در لیگ برتر انگلیس قرار گرفت. آن ها حتی از تیم هایی همچون فولام و برنلی نیز از این حیث ضعیف تر بوده اند. یعنی چه؟ به این معنی که حتی تیم های فولام و برنلی نیز نسبت به تاتنهامِ ژوزه مورینیو با شدت و شجاعت بیشتری حریفانشان را در نیمه زمین خودشان تحت فشار و پرس قرار می دهند! این یعنی ژوزه مورینیو هیچ تغییری نکرده است.
داده فنی پیشرفته دوم که در زمینه پرسینگ در این یادداشت روی آن بحث می کنیم، داده فنی پیشرفته «Pressure» است. داده ای که به ما می گوید بازیکنان یک تیم چند بار تلاش کرده اند زمانی که بازیکنان حریف توپ را حمل، دریافت و یا پاس می دهند، روی آن ها ایجاد فشار کنند. ایجاد فشاری که به منظور بازپس گیری توپ صورت می گیرد. ما در این یادداشت به طور خاص روی یک سوم تهاجمی متمرکز می شویم. یعنی جایی که می تواند به ما رویکرد یک تیم در ارائه «High-pressing» را نشان دهد. وضعیت دقیقا به شکلی معنادار همچون داده فنی پیشرفته قبلی است. لیورپول و لیدز اول و دوم هستند و بیش ترین مقدار «Pressure» را در یک سوم تهاجمی روی حریفان اعمال کرده اند. سیتی در رتبه چهارم قرار دارد و چلسی نیز رتبه پنجم را به خود اختصاص داده است. تاتنهام اما با مورینیو باز هم در رتبه سیزدهم قرار گرفته است، باز هم پایین تر از فولام و برنلی. باور نکردنی است که چنین تیم هایی باز هم بیشتر از ژوزه مورینیو تمایل دارند حریفانشان را در زمین خودشان تحت فشار قرار دهند. این به معنی رویکرد منفعلانه و عدم علاقه به داشتن ابتکار عمل است. ژوزه مورینیو همچنان علاقه ای ندارد ابتکار عمل را در بیشتر بازی هایش در اختیار داشته باشد.
حالا به مواردی مصداقی و جالب درون زمین مسابقه دقت کنید. مواردی که به طور عینی نیز نکات گفته شده را به شما درون زمین مسابقه نشان می دهد. تصاویر اول از دیدار تاتنهام مقابل آرسنال انتخاب شده است. دیداری که تاتنهام می توانست با پیروزی در آن امیدهایش را برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان افزایش دهد. بازی در دقیقه 43 در جریان است و تاتنهام با یک گل از حریف خود پیش است. مهم ترین نکته همین جا نهفته است. تاتنهام پیش است اما ژوزه مورینیو بر خلاف رویکرد فوتبال مدرن به دنبال زدن گل دوم و حفظ فشار بر روی حریفش نیست. او همواره ترجیح می دهد پس از یک گل برتری رویکرد محافظه کارانه تری را عهده دار شود. این مسئله در بازی مقابل تیم های قدرتمند تر، کاملا قطعی و صد درصدی است. بازی در جریان است و برند لنو از عقب زمین در حال بازیسازی است. نگاه کنید که خط جلو تاتنهام متشکل از کین، بیل، مورا و لاملا تا چه اندازه منفعل است. گابریل توپ را از لنو می گیرد و آزادانه در حالی که فاصله زیادی با خط جلو تاتنهام دارد، به بازیسازی از عقب زمین می پردازد. به رویکرد بازیکنان تاتنهام دقت کنید. زاویه بدن و نحوه حرکت کردنشان کاملا رو به عقب است و هیچ برنامه و رغبتی برای ایجاد فشار بر روی حریف وجود ندارد. گابریل آزادانه تا یک سوم میانی می آید و تازه در آن جا است که بیل تصمیم می گیرد به سمت او حرکت کند.
مثال بعدی پس از گل تساوی آرسنال است. در ابتدای نیمه دوم یعنی جایی که تاتنهامی ها می توانند با انرژی بیشتری روی حریف فشار بیاورند. اما بین دو نیمه نیز چیزی تغییر نکرده. لنو توپ را به گردش در می آورد، ژاکا با داوید لوئیس بازی می کند و خط جلو تاتنهام همچنان در حال رصد کردن شرایط است. این نمونه ای پر تکرار در بازی تاتنهامِ مورینیو مقابل آرسنال در امارات است. بازی که مورینیو می توانست با پیروزی در آن سرنوشت خودش را عوض کند اما باز هم رویکرد مورد علاقه اش، مانع از این شد که تاتنهام با انرژی و شدت بیشتری سعی در گرفتن ابتکار عمل داشته باشد.
نمونه بعدی از دیدار تاتنهام مقابل یونایتد انتخاب شده است. دیداری که هنوز هم فرصت برای مورینیو بود تا با پیروزی در آن به کورس سهمیه بازگردد اما در هنوز هم روی همان پاشنه می چرخید. هندرسون با آسودگی خاطر توپ را در اختیار لیندلوف قرار می دهد و مدافع سوئدی با آرامش بدون اینکه فشاری حس کند رو به جلو و در راستای بازیسازی از عقب زمین گام بر می دارد. باز هم به موقعیت خط جلوی تاتنهام دقت کنید. لوسلسو با سری رو به پایین در حال قدم زدن رو به عقب است، سون و اندومبله کاملا منفعل هستند و لوکاس مورا نیز با فاصله ای بسیار زیاد تقریبا روی دایره میانی ایستاده است. این طور می شود که مدافعان یونایتد حتی در دقیقه 20 بازی نیز که بازیکنان تاتنهام انرژی خوبی دارند، باز هم فشاری را حس نمی کنند.
تصویر بعدی نیز از 10 دقیقه بعد انتخاب شده است. رویکرد همان است که انتظار داریم. این بار مگوایر با آرامش توپ را می گیرد، خط جلو منفعل تاتنهام برنامه های برای «High-pressing» ندارد و علاقه ای هم ندارد که ابتکار عمل را در دست گیرد. خط جلو تاتنهام کاملا تماشاگر است تا مگوایر و لیندلوف با آرامش توپ را میان خود رد و بدل کنند. آن ها ابدا فشاری را حس نمی کنند. این دقیقا تفکرات مورینیو است که در ذهن بازیکنان تاتنهام قرار گرفته است. به همین دلیل است که گرت بیل یا هری کین می گویند که ما نباید این طور بازی کنیم و روش بازی تاتنهام این گونه نبوده است (آن ها روش بازیشان را با زمان پوچتینو مقایسه می کنند).
حالا به وضعیت ژوزه مورینیو و رویکرد او حین مالکیت توپ بپردازیم. گفتیم که تاتنهامِ او علاقه چندانی به بازپس گیری سریع توپ در نیمه زمین حریفان ندارد و ترجیح می دهد با رویکرد «Mid-block» و یا «Low Block» (توضیح مفصل فنی) به عقب بازگردد و در انتظار بازپس گیری توپ در زمین خودش باقی بماند. این مسئله وضعیت مالکیت توپ این تیم را نیز تحت تاثیر قرار داده است. به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت تیم های حاضر در لیگ برتر انگلیس را از لحاظ میانگین مالکیت توپ در فصل جاری نشان می دهد. مطابق انتظارات منچسترسیتی اول است و پس از این تیم به ترتیب لیورپول، چلسی و لیدز قرار دارند. دقیقا همان تیم هایی که بیشتر از بالا پرس می کنند، مالکیت توپ بیشتری را نیز عهده دار هستند و مطابق انتظار جایگاه تاتنهام کجای جدول است؟ یکی از تیم های تاپ سیکس با میانگین بسیار نازل 50.3 کمتر از تیم هایی همچون برایتون و ساوتهمپتون در رتبه دهم قرار گرفته است.
ژوزه مورینیو به شکلی معنادار و پیوسته رویکرد فنی اش را حاضر نشده تغییر دهد. او علی رغم داشتن مجموعه ای از بهترین بازیکنان تهاجمی موجود در بریتانیا، باز هم حاضر نشده که ابتکار عمل را درون زمین مسابقه در دست داشته باشد. حاضر نشده توپ را بگیرد، به گردش دربیاورد، فشار حداکثری را در زمین حریف با مالکیت توپ حفظ کند و به دنبال راهکارهای مختلفی جهت زدن ضربه نهایی به حریف در عین داشتن مالکیت توپ باشد. این دقیقا کاری است که بهترین تیم های لیگ برتر انگلیس با سرمربیانشان انجام می دهند. اما مورینیو به رسم گذشته، می خواهد همچنان بازیکنانش سریع به نیمه زمین خودی بازگردند، با آرامش منتظر گردش توپ حریف بمانند تا با استفاده از اشتباهات آن ها و سازماندهی درست در فازهای مختلف انتقال، توپ را سریع به گردش در بیاورند و به حریف با کمترین مالکیت توپ ضربه بزنند. بله، این کاری است که به عنوان مثال تیمی همچون وولوز انجام می دهد اما آیا در فوتبال مدرن امروز، با این راهکار می شود به موفقیت دائمی در یک لیگ 38 هفته ای رسید؟
به یک داده فنی پیشرفته دیگر در زمان مالکیت توپ توجه کنید که بیشتر عمق ماجرا را برای شما روشن کند. به نظر شما تاتنهام با داشتن بازیکنانی همچون هری کین، سون، لوکاس مورا، گرت بیل، اریک لاملا، دله آلی و دیگران چه مقدار توانسته توپ را به محوطه جریمه حریفانش برساند و لمس توپ داشته باشد؟ حالا حتما انتظار یک فاجعه دیگر را دارید و انتظارتان کاملا به جا است. طبیعی است وقتی در رویکرد یک مربی در فوتبال مدرن، «High-pressing» جایگاهی نداشته باشد و میل و رغبتی به باز پس گیری سریع توپ از بالا وجود نداشته باشد، مالکیت توپ این تیم افت می کند و آن ها ابتکار عمل را در دست ندارند و نتیجه این می شود که فرصت کمتری برای ایجاد موقعیت گل درون محوطه جریمه حریفان در اختیار دارند. به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت تیم های حاضر در لیگ برتر انگلیس را از حیث لمس توپ درون محوطه جریمه حریفانشان نشان می دهد. مطابق انتظارات، سیتی، لیورپول و چلسی اول تا سوم هستند، یونایتد پنجم است و لیدز نیز در رتبه هشتم قرار دارد. تاتنهام اما با مورینیو تنها 660 بار درون باکس حریفان توپ را لمس کرده است و از این حیث در رتبه نازل سیزدهم از بیست تیم جای گرفته است. این شالوده رویکرد ژوزه مورینیو است. جایی که او ترجیح می دهد با کمترین میزان حضور در باکس، به بهترین نتیجه ها برسد. مسئله ای که در فوتبال مدرن این روزها، برای تیمی که می خواهد برای قهرمانی بجنگد، محلی از اعراب ندارد.
پس از اینکه ژوزه مورینیو لیست کادر فنی اش را برای حضور در تاتنهام اعلام کرد و نام فردی همچون ژائو ساکرامنتو دیده می شد، بسیاری از اهالی فنی فوتبال اعتقاد داشتند که ساکرامنتو فردی است که قرار است در به روزرسانی ایده های مورینیو نقش مهمی را ایفا کند. در دوره های مربی گری و آنالیز مختلفی که شرکت کرده ام بارها درباره ساکرامنتو بحث شده و بسیاری از او به عنوان یکی از آینده دار ترین مربیان جوان فعلی دنیای فوتبال نام برده اند. به شخصه نیز بسیار امیدوار بودم که ساکرامنتو آن فردی باشد که بتواند به مورینیو کمک کند و ایده های او را تکامل بخشد. ساکرامنتو فردی است که در لیل فرانسه با بیلسا کار کرده و در کنار کریستوف گالتیه (سرمربی فعلی لیل) از معماران تیمی بود که هم اکنون در آستانه قهرمانی در لیگ فرانسه قرار دارد. با این حال ژوزه مورینیو نشان داد که دیگران قرار نیست او را عوض کنند بلکه این اوست که می تواند یکی از مستعدترین مربیان فعلی دنیای فوتبال را نیز شبیه خودش کند.
ژوزه مورینیو همین حالا حتی پس از ناکامی احتمالی در رم و اخراجی دوباره، باز هم کارنامه اش، عملکردش و تاثیرگذاریش آن قدر بوده که تا آخرین روزهای عمرش به عنوان یکی از بهترین سرمربیان تاریخ از او یاد شود، اما با ادامه این روند و اگر قرار باشد تغییری در افکار و رویکردش ایجاد نکند، بعید است بار دیگر در تیمی بتواند به آن شکوه، غرور و افتخار خاص گذشته اش بازگردد. لیگ ایتالیا البته شرایط متفاوت تری نسبت به لیگ برتر انگلیس دارد و شاید فضا برای افکار و رویکرد مورینیو فراهم تر باشد، اما باز هم ژوزه مورینیو باید تفکراتش و رویکردش را برای بازگشت به شکوه گذشته به روز کند. لحظه هولناک و تلخ حقیقت برای مورینیو و علاقه مندانش سپری شده است، حالا چشم ها احتمالا برای آخرین بار به مورینیو دوخته شده، آیا او می تواند راه نجاتش را این بار در رم ایتالیا پیدا کند یا آن قدر لجباز است که باز هم نمی خواهد تغییر کند؟
*تمامی داده های فنی پیشرفته از کمپانی مرجع StatsBomb استخراج شده است.