چرا خداوند، برنامهای را-که بهعنوان دین- به ما داده، بهصورت «دستوری» به ما داده است تا هر خلافی در این برنامه انجام بدهیم، بشود «خلاف دستور خدا»! یک پزشک، به بیمار خودش نسخه میدهد، اما وقتی ما بهعنوان بیمار، به نسخۀ پزشک عمل نمیکنیم، نیازی نیست که از پزشک، عذرخواهی کنیم؛ چون به ضررِ خودمان کار کردهایم نه به ضررِ او!
گناه چیست؟ آیا صرفاً کاری است که خدا را ناراحت میکند؟! یا اینکه گناه واقعاً چیز وحشتناکی است؟!
برای ما جا نیفتاده است که گناه اولاً یعنی ضربهزدن به خود! خیلیها فکر میکنند که گناه، یعنی زیر پا گذاشتنِ مقدسات و خلاف اعتقادات عمل کردن و یک رفتار غیرمؤمنانه انجام دادن! درحالیکه گناه، اولاً معنایش این نیست. گناه قبل از اینکه خلاف اعتقادات رفتارکردن باشد، یعنی خلاف منافع خودمان رفتار کردن!
ما خیلی تلقیِ صحیحی از گناه نداریم، فکر میکنیم که گناه به ضررمان نیست و فقط خدا را ناراحت کرده ایم! این تصور اشتباه است. عجیببودن گناه به این است که من به خودم ضربه زدهام ولی خدا اسمِ آنرا «گناه و نافرمانیِ خودش» میگذارد و از دست ما ناراحت میشود.
خیلیها تصور میکنند که گناه فینفسه کارِ بدی نیست و ضرری برایشان ندارد؛ فقط خدا را ناراحت کردهاند! این تلقیِ غلط از گناه است که باید تغییر کند. خیلیها هم فکر میکنند که افراد مؤمن و معتقد، با خدا یک قراری گذاشتهاند که او را نافرمانی نکنند، آنوقت اگر رفتار غلطی از آنها سر بزند، اسمش میشود «گناه!» ولی اگر ما خارج از دین باشیم، این رفتار فینفسه کارِ اشتباهی نیست و ضرری ندارد!
ما چه داخل دین باشیم چه نباشیم، اگر با چاقو یا ساتور، انگشت خودمان را قطع کنیم، این دیگر ربطی به دین و اعتقاد آدم ندارد و بالاخره انگشت ما جدا میشود و درد میکشیم. نباید تصور کنیم که گناه، به انتخاب ما دربارۀ اعتقادات ما بستگی دارد و اعتقادات هم یک امر سلیقهای و روحی هستند که برخی آن را انتخاب کردهاند و اگر دین را انتخاب نکرده بودند، از شرّ مفهومی بهنام گناه هم خلاص بودند!
گناه یعنی خطای بشر که به ضرر خودش است؛ چه دین داشته باشد، چه نداشته باشد!
امام علی(ع): اگر خدا از حرام نهی نکرده بود، عاقل باید خودش از حرام اجتناب میکرد (چون میدانست به ضرر خودش است)
پیامبر(ص): کسی که شرابخوردن را-نه به خاطر خدا- بلکه بهخاطر غیرخدا ترک کند (به هر دلیلی؛ مثلاً اینکه ضررش را فهمیده و میداند که برایش مضر است) خدا از نوشابههای بهشتی به او میدهد، چرا؟ چون خودش را حفظ کرده است و خدا هم خوشحال میشود که انسان خودش را از ضررها حفظ کند.
گناه آن کاری است که به ما لطمه میزند. خدا از انجام کاری که به ضرر ما باشد، ناراحت میشود و از انجام کاری که به نفع ما باشد، خوشحال میشود. ولی متأسفانه خدا اینگونه معرفی نشده است.
سؤال این است که چرا خداوند سرِ موضوع گناه، اینقدر خودش وسط آمده است و بهخاطر گناه، تهدید به عذاب میکند و اصرار میکند که ما گناه نکنیم. به حدّی که در یک تعبیر میتوان گفت: قرآن، چالش خدا با بندگانش سر موضوع گناه است! دغدغۀ خدا در قرآن کریم با بندگانش، سرِ گناهکردن یا گناهنکردن است. خداوند رسولان و ائمۀ و قرآن را فرستاده است برای این چالش مهم گناه که «ما کاری نکنیم که به ضرر خودمان تمام بشود!»
خداوند در زندگی ما، خودش را وسط آورده است و میگوید: اگر این اشتباهها را انجام بدهی، نافرمانیِ مرا کردهای! اگر به خودت لطمه بزنی، من از تو ناراحت میشوم! کارهایی که به نفع تو باشد، من به تو دستور میدهم! انگار خداوند دارد میگوید: بهخاطر من، این کارها (گناهان) را انجام نده!
اگر خدا به ما دستور هم ندهد، ما باید این کارها را انجام بدهیم(چون به نفع خودمان است) پس چرا خداوند این دستور خودش را وسط میآورد؟ آیا این بهخاطر شدتِ علاقۀ خدا به انسان نیست؟! چه فلسفۀ دیگری دارد؟! آیا این عجیبترین پدیدهای نیست که در فضای دین مشاهده میشود؟!
اینکه خداوند به ما دستور نماز و روزه میدهد، عجیب نیست، چون معلوم است که این کارها به نفع خودمان است؛ عجیب اینجاست که اگر این کارها را انجام ندهیم، نامش گناه و معصیتِ خدا میشود. یعنی وقتی من به خودم لطمه میزنم، خدا ناراحت میشود. موضِع پروردگار نسبت به این دستورها بهگونهای است که خودش وارد شده و برای این کارهایی که به نفعمان است، بهشت قرار داده و با جهنم، تهدید میکند؛ مثل مادری که از سرِ دلسوزی، کودک نادان خودش را تهدید میکند.
آیا مفهوم گناه و معصیت و جایگاه حساس آن در دین، محبت شدید خدا را نسبت به ما نمیرساند؟! اگر این نیست، چه معنای دیگری میتواند داشته باشد؟ آیا-نعوذبالله- میشود گفت که خداوند مثل یک سلطان ستمگری است که اگر به حرفش گوش ندهیم، ناراحت میشود و غضب میکند و حساب ما را میرسد؟! نه خداوند زور میگوید، نه بیرحم است و نه ستمگر! این فقط شدت محبت خدا را میرساند.
ادامه دارد..
از دوستان عزیزی که بابت مطالعه وقت گذاشتن ممنونم و امیدوارم براتون مفید بوده باشه.
ازشما درخواست میکنم بنا به تعصبات شخصی نظر ندید. دلیل اینکه به فکر افتادم همچین پستی بذارم این بود که شما کاربرای عزیز طرفداری با کامنت ها و پست های جالبتون اوقات خوشی رو برای من ساخته بودین و میخواستم به شما چیزی که باهاش به آرامش رسیدم رو معرفی کنم.
من تقریبا هر روز طرفداری رو دنبال میکنم و لذت میبرم اما فوتبال و خیلی از تفریح های دیگه برای آدم کافی نیست..
مطالبی که نوشته شده از نظر شما چه درست باشه و چه نادرست باید بدونید حداقل در مورد یک نفر جواب داده!
فقط میتونم بگم تقویت رابطه با خدا خیلی خیلی بیشتر از رفع تنهایی لذت هایی داره که نوشتنی نیست و باید هرکسی لذتش رو بچشه.
براتون با هر عقیده ای که دارین بهترین ها رو آرزو میکنم و امیدوارم زندگی خوبی داشته باشین.❤