پروژه سوپرلیگ اروپا که می توانست مهمترین تحول فوتبال دنیا در یک دهه اخیر باشد، شکست خورد. پروژه ای که به گفته فلورنتینو پرز “برای نجات فوتبال” آمده بود و به گفته چفرین رئیس یوفا آب دهانی به صورت هواداران” بود. در روزهای اخیر دوقطبی بزرگی در این باره ایجاد شد و در نهایت فشار مخالفان جواب داد. امروز موافقان سوپرلیگ برنده شدند و طرح را زمین زدند اما اگر پیش بینی فلورنتینو پرز درست باشد شاید تا چند سال دیگر فوتبال نابود شود. اما آیا واقعا پروژه سوپرلیگ آن قدر که لینه کر، کرگر و … سایر عمله های رسانه ای یوفا موضع گرفتند، بد بود؟
1- از قدیم گفته اند که اگر می خواهی فردی را بشناسی در ابتدا با دوست هایش آشنا شو. در حال حاضر ناصر الخلیفی مدیر قطری پی اس جی یکی از نزدیک ترین افراد به چفرین رئیس یوفاست. الخلیفی با پرداخت 222 میلیون یورو برای جذب نیمار ساز و کار نقل و انتقالات را در فوتبال اروپا کاملا بر هم زد. از طرفی اولین تیمی که راه کناره گیری از سوپرلیگ را باز کرد، منچسترسیتی با مالکان اماراتی خود بود. تیمی که در حال حاضر برای خرید دروازه بان و مدافعانش نیز 70 میلیون یورو می پردازد آن هم در حالی که یک دهه پیش کاکا با یک توپ طلا با مبلغی کمتر از این به رئال مادرید آمد. نکته مضحک این جاست که منچسترسیتی یک سال پیش به خاطر رعایت نکردن فیرپلی مالی به دو سال محرومیت از حضور در چمپیونزلیگ محکوم شد اما با پرداخت جریمه (!) به یوفا از محرومیت رهایی پیدا کرد.آیا سازمانی که چنین رفقایی دارد، قابل اعتماد است؟
2- یوفا سالهاست که به صورت غیرشفاف اداره می شود. هیچ کس نمی داند که درآمدهای این سازمان از برگزاری تورنمنت های مختلف نظیر چمپیونزلیگ، یورو، لیگ ملت های اروپا ، سوپرجام اروپا و … چقدر است. یک شرکت آمریکایی حاضر می شود تا برای برگزاری تورنمنتی جدید در همین ابتدای کار چهار میلیارد یورو بپردازد و همین جاست که دم خروس بیرون می زند. اگر تورنمنتی که هنوز شروع نشده و حتی پیش بینی دقیقی در مورد مخاطبانش یا ایده های برگزاری آن وجود ندارد، می تواند در همان بدو شروع کار چهار میلیارد یورو درآمدزایی کند و بیش از 400 میلیون یورو به حساب باشگاه ها واریز کند، تورنمنتی نظیر جام باشگاه های اروپا با هفت دهه سابقه، بیش از نیم میلیارد بیننده برای فینال هایش و … چقدر درآمدزایی می کند که در بهترین حالت فقط کمی بیشتر از 100 میلیون یورو به باشگاه قهرمان می رسد؟ بقیه این پول ها کجا می رود؟ وقتی هواداران به خاطر تماشای ستارگان رئال مادرید، بارسلونا، یوونتوس و … پای تماشای فوتبال می نشینند چرا باید سهم این باشگاه ها به جیب مدیران یوفا یا باشگاه های ناشناخته برود؟
3- شاید تا قبل از بحران کرونا برگزاری تورنمنتی نظیر سوپرلیگ چندان هم ضروری به نظر نمی رسید چرا که اکثر باشگاه ها سلامت مالی داشتند. اما وقتی که باشگاهی نظیر بارسلونا بیش از یک میلیارد یورو بدهی دارد، رئال مادرید 300 میلیون یورو از درآمدهایش را از دست داده، چرا باید مخالفتی به این شدیدی با راهکاری برای نجات فوتبال وجود داشته باشد؟ باشگاه هایی نظیر منچسترسیتی، پی اس جی و چلسی که با میلیاردهای نفتی تکلیفشان مشخص است. مالکانشان به حدی پولدار هستند که چنین ضررهایی برایشان در حد از دست دادن ضرر کوچکی از یکی از شرکت های نفتی شان است. این باشگاه های مردمی نظیر رئال مادرید و بارسلونا هستند که پا به نابودی می گذارند. وقتی بارسلونا حتی پنج میلیون یورو هم برای خرید اریک گارسیا یا دیپای در زمستان ندارد، چیزی جز این است که در مسیر نابودی گام برمی دارد؟ باشگاهی که حتی در این بحران کرونا هم ده ها میلیون یورو خرج بازیکنان ناشناخته مثل ناتان آکه و روبن دیاز می کند، از مصائب باشگاه های مردمی چه می داند؟
4- می گویند سوپرلیگ علیه باشگاه های کوچک است. اما سوال این جاست: اگر باشگاه های بزرگ آهی در بساط نداشته باشند، چگونه باید پول خرید استعدادهای باشگاه های کوچک را بپردازند؟ وقتی رئال مادرید نتواند 50 میلیون یورو به رن برای خرید کاماوینگا بپردازد، این باشگاه فرانسوی نیز تا چند سال دیگر نابود می شود و درآمدی نخواهد داشت تا آکادمی خود را ارتقا ببخشد، کیفیتش را بالاتر ببرد و بتواند سهمیه حضور در تورنمنت های بزرگ را بگیرد. اگر باشگاه بزرگ مثل شرایط کنونی رئال مادرید نتواند ستاره ای بخرد و به بازیکنانی همچون ماریانو و یوویچ در خط حمله اش دل خوش کند، چند سال بعد همین تیم از نظر فنی و کیفی به حدی افت خواهد کرد که می توان گفت رئال مادریدی وجود نخواهد داشت که فلان باشگاه کوچک تلاش کند تا سهمیه چمپیونزلیگ احتمالی را بگیرد و مقابلش بازی کند. همان بلایی که سر میلان آمد سر رئال مادرید و بارسلونا می آید و چیزی جز باشگاه های نفتی برای فوتبال نمی مانند. بلایی که باشگاه های نفتی با حقوق های نجومی سر بزرگان فوتبال آورده اند، خیانتی غیرقابل جبران است. زمانی بازیکنان با عشق پیراهن به رئال مادرید، بارسلونا و میلان ملحق می شدند اما حالا وقتی ستاره ای نظیر هالند با دستمزدی چهار برابر بالاتر از دستمزد کنونی خود از جانب منچسترسیتی مواجه می شود، چرا باید به تیم های مورد علاقه دوران کودکی خود حتی فکر کند؟ وقتی می تواند خودش و چند نسل بعد از خودش را با همین حقوق بیمه کند.
5- اما برسیم به بحث شیرین شایستگی های ورزشی (!) که این روزها سوژه اصلی مخالفین سوپرلیگ است. اگر پورتوی 2004 (با ساختار فوق دفاعی و نوآورانه در آن زمان) را در نظر نگیریم، کدام تیم کوچک در این سالها توانسته کار بزرگی در لیگ قهرمانان اروپا انجام بدهد و بیش از یک جرقه باشد؟ آتالانتا که سال گذشته به لطف قرعه مناسب تا یک چهارم نهایی رسید، امسال هیچ حرفی در مقابل یکی از کم بنیه ترین رئال مادریدهای 20 سال اخیر نداشت. حضور سه تیم نفتی در مرحله نیمه نهایی چمپیونزلیگ بیش از هر چیزی ثابت می کند که این پول است که در فوتبال اروپا حرف اول را می زند. باشگاه هایی که در این سالها بدون رعایت کردن قانون دروغین فیرپلی مالی ترکیبشان را مملو از ستارگان کرده اند، به سادگی ضربه بزرگی به تیم های ریشه دار زده اند که به خاطر مشکلات مالی ترکیبشان تضعیف شده است. اگر بارسلونا مجبور است به دسته ای جوان گمنام اعتماد کند، به این خاطر نیست که عاشق چشم و ابرویشان است به این خاطر است که به خاطر مشکلات مالی گزینه دیگری ندارند. اگر رئال مادرید در پست دفاع راست مجبور به استفاده از لوکاس وازکز شده (که البته اتفاق مثبتی بود) به این خاطر است که مجبور است اشرف حکیمی را بفروشد تا حساب هایش را صاف کند. با این اوصاف و این مسیر باید هر سال شاهد حضور تیم های نفتی در نیمه نهایی یا فینال چمپیونزلیگ باشیم. تورنمنتی که حالا باید اسم آن را از چمپیونزلیگ به “Oil League” تغییر بدهیم.
6- چند سال پیش ویدیویی پخش شد که در آن پیرمردی طبسی به وزیر کشاورزی ایران می گوید:”خودتان دانید و مملکت خودتان.” حقیقت این است که تکلیف فلورنتینو پرز با سایر مدیران تیم های بزرگ باید همین باشد. در تاریخ دو دسته ادم وجود دارند: آنهایی که مغزهای خلاق دارند و نوآوری را می پذیرند و آنهایی که با نوآوری شدیدا مخالفت می کنند. انگلیسی های معترض به سوپرلیگ همان هایی بودند که چند ماه پیش قانون برگزیت را تصویب کردند که یکی از احمقانه ترین قوانین تاریخ سیاست است. فلورنتینو پرز دست در دست آنیلی مدیر یوونتوس دست به هر کاری که می توانستند، زدند تا فوتبال را نجات بدهند. شاید در مورد شکل ارائه این طرح اشتباهات فاحشی صورت گرفت و از قبل رسانه ها و افکار عمومی به درستی آماده نشدند اما زمان ثابت خواهد کرد که حق با چه کسی است و انهایی که جلوی نجات فوتبال را گرفتند، باید در مقابل تاریخ پاسخگو باشند چرا که توئیت ها ، پیام ها و توهین های زشت همگی آنها در حافظه تاریخ خواهد ماند. قطعا تاریخ آنها را نخواهد بخشید و مجازات سختی در انتظارشان است
منبع:مرجع خبری رئال مادرید