از زمان انتشار خبر تشکیل سوپر لیگ اروپا، ۱۲ باشگاه محبوب فوتبال برای خیلی ها (حتی عده ای از طرفداران خود) به موجودی پلید تبدیل شدند. از آن ها با لقب «حریص، خودخواه، ظالم، قاتل روح فوتبال و...» یاد می شود. اما بیایید لحظه ای خونسردی خودمان را حفظ کنیم و دوباره همه چیز را از دریچه عقل و منطق خود بگذرانیم. پیش از این در یادداشتی با عنوان «انقلاب بورژوازی در مستطیل سبز؛ مرگ فوتبال یا تبدیل آن به کالایی لوکس؟» به نقد تشکیل سوپر لیگ اروپا پرداختم و اینک قصد دارم این نقد را به یوفا بسط دهم.
چرا باشگاه های بزرگ اروپایی سراغ سوپر لیگ رفتند؟
اختصاصی طرفداری | مسئله تشکیل سوپر لیگ در فوتبال اروپا اصلا موضوع تازه ای نیست و قدمت آن حداقل به سال ۲۰۰۹ بر می گردد؛ زمانی که فلورنتینو پرز از نیاز به رقابتی صحبت کرد که در آن بهترین ها برابر بهترین ها قرار بگیرند. تنها چیزی که باعث شتاب گرفتن اجرای چنین طرح عظیمی شده است، مسئله بحران اقتصادی ناشی از همه گیری ویروس کرونا بود.
فلورنتینو پرز در جریان مصاحبه صبح امروز خود تاکید داشت که فوتبال در شرایط فعلی رو به زوال است و کم کم محبوبیت خود را از دست می دهد. او می گوید نسل جدید ترجیح می دهند شاهد رقابت بهترین های فوتبال برابر یکدیگر باشند تا این که بازی های یک طرفه ای را نظاره گر باشند. با نگاهی به بینندگان تلویزیونی فینال فصل ۱۹-۲۰۱۸ لیگ قهرمانان اروپا متوجه می شویم که تعداد آن ها از میانگین ۲ میلیارد نفر در فصول قبلی، در آن سال به ۱.۳ میلیارد نفر کاهش یافت. در واقع تحت سیستم فعلی، فینال لیگ قهرمانان اروپا ظرف یکسال با افت ۳۵ درصدی مخاطبانش مواجه شد. حتی شمار بینندگان فینال لیگ اروپا هم کاهشی ۱۷ درصدی را تجربه کرد.
بنابراین نگرانی مدیران باشگاه ها در مورد کاهش محبوبیت مسابقات اروپایی و به طبع درآمدهای آن ها، قابل درک است. راهی که برای حل این معضل پیش روی آن ها قرار داشت، کمک گرفتن از یوفا برای اعمال تغییراتی بود که هیجان دوباره ای را به رقابت های بین المللی در سطح باشگاهی تزریق کند. یوفا که در سالیان اخیر درگیر پروژه هایی همچون تاسیس لیگ ملت های اروپا بود تا اتحادیه های زیر مجموعه اش به جای گرایش به بازی های دوستانه، منبع درآمدی برای این نهاد باشند، خواسته بزرگان فوتبال را برای سال ها پشت گوش انداخت. تنها در ابتدای همین هفته بود که آن ها از طرح جدید خود برای لیگ قهرمانان اروپا رونمایی کردند (البته یک روز دیرتر از رسانه ای شدن خبر تشکیل سوپر لیگ). اما یوفا با لیگ قهرمانان چه کرد؟ ۴ تیم را به آن افزود و باز هم تعداد بازی تیم ها را که به اندازه کافی در طول فصل به خاطر تقویم شلوغ ملی و باشگاهی تحت فشار بودند را افزایش داد تا از این راه ذره ای درآمد بیشتر عاید آن ها شود.
اما حقیقت این است که اشتهای بزرگان فوتبال اروپا بیشتر از این ها بود. آن ها معتقد بودند این طرح یوفا فقط به کمیت مسابقات می افزاید و تاثیری روی کیفیت آن ندارد، در نتیجه لزوما موجب جذب مخاطب بیشتر نخواهد شد. بدین ترتیب بود که ایده سوپر لیگ اروپا بیش از هر زمانی برای باشگاه هایی که از یک طرف به خاطر ویروس کرونا ضررهای هنگفتی را متحمل شده بودند و از طرف دیگر آینده امید بخشی را نیز با سیستم فعلی پیش روی خود نمی دیدند، جذابیت پیدا کرد. در واقع انعطاف ناپذیری یوفا، عدم توجه آن ها به نیازهای باشگاه های عضو، پروژه شکست خورده فیر پلی مالی و به روز نشدن این نهاد همگام با رشد فوتبال، عللی بود که این کودتا را پایه ریزی کرد.
چه تهدیدی در کمین باشگاه های کم قدرت تر است؟
یک استدلال مخالفان با تاسیس سوپر لیگ این است که چنین سیستم بسته ای، منافع سایر باشگاه ها را نادیده می گیرد. به باور این دسته از افراد، اعضای سوپر لیگ همچون یک جارو برقی غول پیکر تمامی دارایی های باشگاه های کوچک تر را می بلعند و در واقع آن ها را برده خود می کنند. در اینجا دو جنبه باید از هم تفکیک شود: ۱- شانس موفقیت این باشگاه ها در کسب افتخارات ۲- توانایی آن ها در حفظ کردن ستاره های خود.
وقتی صحبت از افتخار آفرینی می شود، با نگاهی به قهرمانان چندین دوره اخیر لیگ قهرمانان اروپا می بینیم که این جام در انحصار اعضای سوپر لیگ قرار داشته است. در واقع در قرن بیست و یکم، به جز قهرمانی فصل ۴-۲۰۰۳ پورتو و البته بایرن مونیخ (که طبق هیچ معیاری جزو باشگاه های متوسط یا ضعیف محسوب نمیشود)، جام قهرمانی همیشه بین هفت باشگاه (که حالا عضو سوپر لیگ هستند) دست به دست شده است و نمی توان از رقابتی تر شدن مسابقات صحبت کرد. در این باره همین بس که روزگاری قهرمان سه دوره پیاپی لیگ قهرمانان به ترتیب استوا بخارست، پورتو و آیندهوون بودند ولی حالا تمام شوآف یوفا در این خلاصه شده است که پورتو و آژاکس می توانند خود را به مراحل پایانی لیگ قهرمانان برسانند و البته در نهایت توسط همین بزرگان کنار زده شوند. شاید در گذشته سیستمی که تا این حد بسته باشد در یوفا سابقه نداشته باشد ولی فراموش نکنید که این جدایی بهترین ها از مابقی همیشه وجود داشته است و این را می توان در دو گانه لیگ قهرمانان اروپا - لیگ اروپا و تفاوت درآمد حاصل از آن دو رقابت نیز به خوبی لمس کرد.
اما بیایید کمی در مورد جنبه دوم فکر کنیم. اساسا سیستم فعلی چقدر به باشگاه ها کمک کرده است تا ستاره های خود را از چنگ باشگاه های ثروتمند دور نگه دارند؟ با ذکر چند مثال دقیق تر متوجه حقایق خواهیم شد. ابتدا لسترسیتی را در نظر بگیرید؛ پس از قهرمانی معجزه آسای این تیم در فصل ۱۶-۲۰۱۵، چند تن از ستاره های تیم راهی تیم های بزرگ تر شدند؟ انگولو کانته، دنی درینک واتر و ریاض محرز در مقاطع مختلف این تیم را ترک کردند و باعث شدند تا این تیم در فصول بعدی دوباره خطر سقوط را احساس کند، تا این که در نهایت انتصاب یکسری مدیران شایسته آن ها را از آن وضعیت نجات داد.
همین وضعیت برای موناکو، قهرمان فصل ۱۷-۲۰۱۶ لیگ فرانسه هم پیش آمد و آن ها هم پس از فروختن فابینیو، ژائو موتینیو، برناردو سیلوا، تیمو باکایوکو، بنجامین مندی، رادامل فالکائو و کیلیان ام باپه در بازه های زمانی مختلف، تا مرز سقوط پیش رفتند. یا مثلا آژاکسی که در سال ۲۰۱۹ به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسید را به خاطر بیاورید؛ آن ها پس از جدایی ماتیاس ده لیخت، فرنکی دی یونگ، دونی فن ده بیک و حکیم زیاش، به تدریج روندی نزولی را طی کردند و به سطح لیگ اروپا افت کردند. حتی در مثالی جدیدتر می توان به دورتموند اشاره کرد؛ باشگاهی نامدار و شایسته احترام در بوندسلیگا که به خاطر یک افت مقطعی، در میانه های فصل باید خبر تقسیم شدن بازیکنانش بین قدرت های آماده فوتبال اروپا را بشنود؛ از همین حالا خیلی ها با وقاحت تمام، خود را صاحب جیدون سانچو و ارلینگ هالند می دانند!
بنابراین این که بگوییم سوپر لیگ اروپا سایر تیم های این قاره را خلع سلاح می کند، کمی بازی با احساسات مردم محسوب می شود. حقیقت این است که این اتفاق در گذشته رخ داده و همین حالا هم رخ می دهد؛ از زمانی که پای شرکت های بزرگ و قراردادهای تجاری به فوتبال باز شد، این واقعیتی بود که روز به روز بیشتر بر ما نمایان شد. بماند این که قطعا باشگاه های خارج از سوپر لیگ برای ستاره های خود رقم هنگفتی را از اعضای سوپر لیگ طلب خواهند کرد و ضمنا ظرفیت تیم های سوپر لیگ هم محدود است و آن ها در نهایت ۲۲ بازیکن در ترکیب خود خواهند داشت و همیشه ستاره هایی خارج از آن عرصه نیز وجود خواهد داشت.
چرا بروز تغییرات در لیگ های داخلی اجتناب ناپذیر است؟
اما مسئله ای که در اینجا مطرح می شود، کاسته شدن از جذابیت لیگ های داخلی است. اگر فلان باشگاه از حضور هر ساله خود در سوپر لیگ مطمئن باشد و در مقطعی از فصل، جام قهرمانی لیگ را دور از دسترس ببیند، چه انگیزه ای برای جدی گرفتن مسابقات لیگ خواهد داشت؟ به نظر می رسد اگر قرار بر برگزاری سوپر لیگ اروپا باشد، لیگ های داخلی ملزم به این خواهند بود که خود را با این تغییرات وفق بدهند و چاره ای برای حفظ جذابیت خود بیاندیشند. تاثیر گذاری لیگ داخلی روی سوپر لیگ، تقسیم درآمدها از حق پخش بر اساس جایگاه تیم ها در جدول رده بندی و نه بر اساس تقسیم برابر بین همه و یا هر روش دیگری... آنچه اهمیت دارد، بازسازی ساختار لیگ هاست.
چرا کودتای این ۱۲ باشگاه به همان اندازه که برای فوتبال خطرناک است، یک فرصت نیز محسوب می شود؟
فلورنتینو پرز در مصاحبه اش بارها تاکید کرد که آن ها به دنبال دستیابی به یک توافق با یوفا هستند. به نظر می رسد اگر یوفا بتواند در این جریان مقداری اعمال قدرت کند و از یک طرفه بودن این طرح بکاهد، حداقل می توان خوشبین بود که وضعیت نسبت به سیستم معیوب فعلی، بدتر نشود. یوفا برای حفظ منافع خود، چاره ای جز مذاکره با طرف مقابل ندارد اما می تواند هر چند کم، امتیازاتی از طرف مقابل نیز بگیرد.
اما قسمت نگران کننده این طرح، فقدان یک نهاد نظارتی در بالاترین سطح آن است؛ نهادی که فارغ از درگیری در منافع مالی، حافظ رقابت سالم میان باشگاه ها باشد. در وضعیت فعلی بیم آن وجود دارد که باشگاه ها برای به حداکثر رساندن درآمدهای خود، با تبانی های پشت پرده فوتبال را به یک صحنه نمایش تبدیل کنند. به هر حال هر سیستمی کاستی های خودش را دارد و این حذف واسطه (یوفا) نیز چالش های جدیدی را برای فوتبال و به ویژه هوادارانش فراهم خواهد کرد. در این شرایط بهتر است با دیدی خاکستری نسبت به نظم پیشین و سیستم جدید، به بررسی کاستی ها و نقاط قوت هر یک از آن ها بپردازیم.