
هافبک میانی
پست هافبک میانی همواره جزو مناطقی از زمین بوده است که مونیخی ها سالهای زیادی در آن جزو تیمهای قدرتمند بودند، ولی حالا قضیه یک مقدار متفاوت است.
خاوی مارتینز به علت پارگی رباط صلیبی 6 ماه از میادین دور خواهد بود و بعد از بازگشت نیز مدت زمانی طول خواهد کشید تا به دوران اوج خودش برسد، تیاگو آلکانتارا مدت زمان زیادی است که با مصدومیت زانو مواجه است و بعد از دو بار ریکاوری کردن هنوز هم معلوم نیست تا در چه زمانی به سطح مناسب آمادگی می رسد، اما شاید مهمترین مهره خط میانی بایرن باستین شواین اشتایگر باشد که او هم به علت مصدومیتهای مکرر و طولانی شدن دوران نقاهتش، معلوم نیست که چه زمانی می تواند با قدرت همیشگی خود باواریایی ها را رهبری کند.
در حالی که سه مهره کلیدی خط میانی بایرن مونیخ دچار مصدومیت هستند، بازیکنان دیگر این تیم در کمربند میانی جوانهای بی تجربه ای مانند سباستین روده و جیانلوکا گائودینو و یک بازیکن و ستاره باتجربه اما مسن مانند ژابی آلونسو هستند که بدون شک این آخری نمی تواند در بازیهای مهم پیش رو یک تنه از پس وظایف خطیر خط میانی بهترین تیم باشگاهی آلمان بربیاید، اگرچه به نظر می رسد که گواردیولا قصد دارد تا در بازیهای حساس و پرفشار اروپایی از بازیکنانی مانند فیلیپ لام و یا داوید آلابا در خط میانی استفاده کند، اما بدون شک حضور آنها هم نمی تواند تاثیر گذاری بازیکنانی مانند مارتینز یا شواین اشتایگر را داشته باشد.
مطمئناً در همین حال هم خط میانی مونیخی ها جزو قدرتمندترین ها محسوب می شود، اما با توجه به سیستم مورد استفاده آنها که مبتنی بر پاسهای زیاد و پرسینگ بالاست، ترکیب فعلی آنها نمی تواند موجب شود تا تیم گواردیولا در هسته مرکزی میدان بر هر حریفی برتری و تسلط داشته باشد و این یقیناً یکی از مشکلات و نقاط ضعف فعلی بایرن مونیخ است.

هافبک چپ
ضعف سمت چپ بایرن بدون شک مربوط به سیستمی است که گواردیولا استفاده می کند و در آن آلابا را به میانه میدان یا وینگر چپ منتقل می کند، که البته اگر او با توجه به ناآماده بودن ریبری آلابا را به وینگر سمت چپ منتقل کند، این کار موجب می شود که ضعف سمت چپ بایرن تا حدود زیادی کمتر شود.
اگر گواردیولا به بازی دادن خوان برنات در سمت چپ خط میانی ادامه بدهد آن هم در شرایطی که اجازه نفوذهای کمتری را نسبت به ریبری به او بدهد، تقریباً قدرت خط دفاعی مونیخی ها در سمت چپ مانند گذشته خواهد شد، اما این مسئله باعث عدم توازن در دوطرف خط میانی آنها خواهد شد، ریبری که در ماه آپریل 32 ساله خواهد شد، هیچگاه در کارهای دفاعی زیاد خوب نبوده است، اما بی تردید در امور تهاجمی در پست خود کم نظیر است، مطمئناً برنات جوان نخواهد توانست مانند ریبری در کارهای تهاجمی عمل کند، اما از نظر تدافعی بسیار بهتر است. به نظر بهترین راه حل در حال حاضر استفاده آلابا در سمت چپ خط میانی است در حالی که برنات به عنوان مدافع چپ پشت سر او قرار داشته باشد. این شاید بتواند ترکیبی از سرعت، قدرت و تکنیک را در جناح چپ بایرن مونیخ به همراه داشته باشد.

گرایش به سانتر کردن
یکی از بزرگترین مشکلات گواردیولا این است که طرفدار فوتبالی مبتنی بر مالکیت توپ بسیار زیاد است و او ترجیح می دهد تا تیمش برای خلق موقعیت پاسهای زیادی را رد و بدل کند و منتظر باز شدن عمق دفاع حریف بماند. اما شاید بتوان امید داشت که آنها در این فصل استفاده از ضدحملات سریع را نیز استفاده کنند.
فصل گذشته بایرن تیمی نشان داد که در بیشتر مواقع با یک حالت بازی می کند و به سراغ ایده های جدید نمی رود، ولی آنها در برابر تیمهایی که به اصطلاح از دفاع اتوبوسی استفاده می کردند، روش بازیشان بردن توپ به کناره ها و سانتر کردن برای ماریو ماندزوکیچ قد بلند بود، این مهاجم 1.87 سانتی متری کرووات در جدالهای هوایی مانند یک هیولا بود و در دوران فوتبال خود گلهای زیادی را با سر به ثمر رسانده است و توانایی سر زدن او مانند قدرت پای راستش بود.
در این فصل روبرت لواندوفسکی جایگزین ماندزوکیچ شده است، مهاجمی که نسبت به مهاجم فصل پیش بایرن توانایی های بیشتری برای بازی کردن در خط حمله دارد و در سطح بالاتری نسبت به او قرار دارد، اما حداقل در مورد سرزنی این مهاجم لهستانی در برابر ماندزوکیچ از قدرت کمتری برخوردار است و به اندازه همتای خود توانایی ندارد. لواندوفسکی تنها سه سانتیمتر از ماندزوکیچ کوتاه تر است، اما در مقایسه با او گلهای بسیار کمتری را با سر زده است و در نبردهای هوایی بسیار کمتری موفق بوده است.
بایرن در فصل گذشته گاهی اوقات تلاش می کرد تا با استفاده از روش سانتر کردن، دفاع تیمهای را که به صورت فشرده و عمقی دفاع می کردند را بشکند، اما در فصل جدید آنها قدرت کمتری برای استفاده از پلن بی خود که همان سانتر کردن برای مهاجم هدفشان بود دارند.
گواردیولا سعی کرده است تا سرعت تیم خود را در این فصل افزایش بدهد، ولی اگر تیمهای مقابل بتوانند تیم او را در ضدحملات متوقف کنند، این برای بایرن بسیار سخت خواهد بود که بتواند گره بازی را به نفع خود باز کند.

ضعف در برابر ضربات ایستگاهی
بایرن مونیخ در هر بازی از رقابتهای این فصل خود با یک میانگین قدی در خط دفاعی به میدان رفته است، میانگین قد خط دفاعی مونیخی ها در چهار بازی گذشته 181 سانتی متر بوده است. بایرن مدافعین بلند قدی مانند هولگر بداشتوبر با قد 1.90 سانتی متر دارد، ولی حتی این بازیکن هم از نظر قدرت سرزنی یک مدافع سطح بالا محسوب نمی شود و یا حتی لواندوفسکی با قد 1.84 سانتی متر نمی تواند در ضربات ایستگاهی مانند یک مدافع خوب برای تیمش در جدالهای هوایی باشد.
علیرغم اینکه مدافعین وسط باواریایی ها مانند دانته، بوآتنگ و بن عطیه از لحاظ بلندی قامت در شرایطی خوبی هستند، اما بازیکنان دیگر این تیم مانند فیلیپ لام، داوید آلابا، خوان برنات، رافینیا و گائودینو از لحاظ قدی در شرایط خوبی نیستند و همین مسئله باعث می شود تا بخاطر کم بودن بازیکن سرزن در درون محوطه جریمه خودی، قدرت تدافعی مونیخی ها در هنگام ضربات ایستگاهی حریفان کاهش پیدا کند، حتی بازیکنی مانند ژابی آلونسو نیز در جدالهای هوایی درون محوطه جریمه کارایی یک هافبک دفاعی مانند سامی خدیرا را ندارد و نمی تواند کمک زیادی برای تیمش در این مورد باشد. آنها فصل گذشته در دیدار برگشت خود مقابل رئال مادرید دقیقاً از همین ضعف ضربه خوردند و در خانه دوبار دروازه خودی را از روی ضربات ایستگاهی باز شده دیدند.
حتی در همین فصل هم این ضعف باعث شد تا در بازی مقابل شالکه، بایرن مونیخ از روی یک ضربه ایستگاهی گل بخورد و برد را با تساوی عوض کند، یقیناً این نقطه ضعف بزرگ برای حریفان بایرن حاوی یک پیام با این مضمون خواهد بود:" هیچ راه آسان تری از سانتر کردن و ضربات ایستگاهی برای گل زدن به بایرن مونیخ پیدا نخواهید کرد."

ناامنی تاکتیکی
بعد از یکسال حضور در بایرن مونیخ، گواردیولا هنوز هم در پی پیدا کردن بهترین تاکتیک برای تیمش است، او فصل پیش را با استفاده از سیستم 1-4-1-4 شروع کرد و در ادامه به سیستم 1-3-2-4 روی آورد، در این فصل نیز بایرن با روش 3-4-3 بازی می کند در حالی که به نظر سبک بازی آنها بیشتر شبیه سیستم 3-3-4 است.
هرچند که تصمیم گواردیولا برای انتخاب یک سیستم مناسب عاقلانه و بدون خطا به نظر می رسد، اما چیزی که مهم است این نکته است که آلمانی ها در طول تاریخ ثابت کرده اند زیاد رابطه خوبی با تغییرهای مداوم تاکتیک ندارند و با این روش سازگار نیستند.
لوئیس فن خال یکبار تلاش کرد تا در بایرن بجای سیستم 1-3-2-4 از 3-3-4 استفاده کند، ولی در این راه کاملاً ناموفق بود، حتی در تیم ملی آلمان نیز در سال 2011 هنگامی که یواخیم لوو در دیدار مقابل اوکراین سیستم همیشگی تیمش را تغییر داد و تصمیم به استفاده از سه دفاع برای اولین بار گرفت، آنها سه گل از حریف خود دریافت کردند. و یا در یورو 2012 وقتی که مسوت اوزیل را به عنوان وینگر در ترکیب قرار داد تا کروس را در سیستم 3-3-4 به بازی بگیرد، آنها در مقابل ایتالیا ناکام شدند.
هرگاه تیمی از آلمان به بهترین نحو بازی می کند، مطمئناً از سیستم مناسب استفاده کرده است، یوپ هاینکس در فصلی که بایرن مونیخ سه گانه را فتح کرد، از یک سیستم درست و سازگار با تیم خود استفاده کرد، در جام جهانی 2014 نیز وقتی که یواخیم لوو در مرحله حذفی دست به تغییرات در ترکیب تیم خود زد، حتی با اینکه چند بازیکن مانند اوزیل و یا هوودس در پستهای تخصصی خود بازی نمی کردند، بخاطر اینکه سیستم تیمی مناسب بود و بازیکنان تمامی وظایف خود را در پستهای که بازی می کردند به خوبی درک کرده بودند، آنها توانستند تا به موفقیت برسند و جام جهانی را فتح کنند.
این خیلی مهم است که گواردیولا بتواند یک سیستم مناسب را برای تیمش انتخاب و استفاده کند، ولی مهم تر از آن این است که بتواند پلان مناسب برای آن را پیدا کند و همان را در تیمش اجرا کند، بدون شک بازیکنان او با بلاتکلیفی و سردرگمی در درون زمین راحت نخواهند بود.