در حاشیه ضبط برنامه تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران با داریوش مصطفوی، تصاویری از سال 1350 به او نشان دادیم. تصاویری از روزهایی که داریوش مصطفوی در پرسپولیس توپ می زد. همین تصاویر باعث شد تا مصطفوی از حال و هوای آن روزهای فوتبال ایران بگوید. از پرسپولیسی یا استقلالی بودنش صحبت کند و به مسائل ملی بپردازد. او ابتدا ماجرای پرسپولیسی شدنش و نقش همایون بهزادی را تعریف کرد ولی بعد گفت نه پرسپولیسی است و نه استقلالی؛ اما اینکه چرا داریوش مصطفوی این صحبت را کرد، توصیه می کنیم حتما این 11 دقیقه گفتگوی جنجالی را ببینید:
سلامی دوباره به مخاطبان رسانه طرفداری. در حاشیه برنامه تیم منتخب قرن در خدمت آقای داریوش مصطفوی هستیم، اینجا یک سورپرایز برای ایشان داریم. داریوش خان این تصاویر را خدمت شما برمی گردانم.
ما خودمان هم این تصاویر را نداریم. به ما می گویند استقلالی پس چرا تمامش پرسپولیس است.
خیلی سخت پیدا می شد عکس. این تصویر هم هست. اگر برای مخاطبان ما هم امضا کنید ممنون می شویم. می دانید برای چه سالی است این عکس ها؟
فکر میکنم 1345 تا 1348.
من فکر می کنم برای سال 1350 باشد. خاطره ای از این عکس ها و کسانی که کنار شما هستند دارید؟
اینها همه دوستان من هستند ببینید محمود خوردبین چقدر جوان بوده، خب آدم هایی هم مثل عزیز اصلی، جعفر کاشانی، آشتیانی، اینها در دنیا نیستند و خدا رحمتشان کند. مرحوم همایون بهزادی، صفر ایرانپاک و خیلی از اینها الان نیستند ولی همه بچه هایی سالم، باشخصیت. به هرحال عمرشان را به خدا دادند.
خب الان همه چیز فرق کرده، آدم کیفیت زمین در این عکسها را می بیند و توپ را می بیند، گوش تا گوش تماشاگر نشسته.
شما می بینید که توپ هم باد ندارد اصلا.
در این زمین چجور بازی کردید.
چجوری در این زمین چهار نفر را دریبل می کردیم؟ این را از مردم بپرسید.
علاقه هم فکر می کنم طور دیگر بود و سرتاسر تماشاگر نشسته بود.
من یادم می آید با تیم ملی ترکیه بازی داشتیم، روز پنجشنبه بعدازظهری بود. من آن روز امتحان آزمایشگاه شیمی داشتم، عصر چهارشنبه به مربی گفتم که نمی توانم باشم. من جزو 11 بازیکن اصلی بودم، خدا شاهد است من گفتم که درس دارم و باید بروم امتحان بدهم، انقدر این مرد آقای فکری با درایت و با شجاعت بود گفت اول آن، برو آن کار را بکن در این کار هیچی نیست. آن زمان این حرف را به من زد. یعنی می گویم آن موقع ما به دنبال هردو بودیم، بعضی هم دنبال یکی بودند مثل علی پروین. آن سالی که من از تاج به پرسپولیس رفتم داستانش این بود که همایون بهزادی یک شب آمد در خانه ما با حالت برافروخته، گفت آلن راجرز گفته برو فلانی را بیار، جلوی همه به گنجاپور خدابیامرز که بازیکن خوبی بود گفته بود برو بازی مصطفوی را نگاه کن در صورتی که من باید می رفتم بازی گنجاپور را نگاه می کردم، به بهزادی گفته بود تو ماموری و برو هرطور شده این را بیاور. بهزادی آمد در خانه ما و با پولیتیکی آمده بود، گفت برویم شاه عبدالعظیم زیارت؟ گفتم بابا بگذار بخوابیم چرا اینجور زمان ها میایی سراغ من، من خواب دارم برویم چه کنیم زیارت، از همین اینجا می گوییم یا شاه عبدالعظیم. بعد گفت نه جان من بیا برویم، ما پاشدیم رفتیم، در مسیر یواش یواش ما را آماده کرد. آن موقع هم پرسپولیس هیچ چیزی نداشت، نه لباس، نه زمین نه هیچی وقتی من رفتم آنجا یک ماشین پیکان داشتند پشت آن لباس ها را می گذاشتند. با هرطوری بود مرا برد و پدر من هم گفت انقدر رفیق خوب داری برو، اصلا پدر من از فوتبال چیزی نمی دانست. یک دفعه با تیم ملی بلغارستان بازی داشتیم، به پدرم گفتم حالا بیا ما داریم در تیم ملی بازی می کنیم. خدا شاهد است ده دقیقه آمد و گفت دارید چه می کنید چرا دارید با یک توپ بازی می کنید و پاشد رفت. خاطراتم این است که همایون بهزادی آنجور مرا برد به پرسپولیس، باز آنجا هم به آنها گفتم که من باید به سربازی بروم بعدش برنامه دارم، پذیرش دارم از آمریکا و ادامه تحصیل، گفتند تا موقعی که هستی بیا. شما بگو ما یک قرون طلب کردیم نه، البته خدا بیامرزد علی عبده و مسعود برومند و حسین بیگی سنگ تمام برای پرسپولیس گذاشتند. شهرستان ها را که بالای 8 تا می زد. داستانی بود وقتی ما می رفتیم آنجا و قانع نمی شدیم، داخل یک سالن بسکتبال خودمون بین خودمون تیم درست کردیم و سه به سه بازی کردیم. من و علی پروین و آقای طاووسی با هم بودیم، همه هم سه به سه کردند، بهزادی کلانی و فلان. همه را با 6 گل اختلاف می بردیم چون ما گل کوچک کار بودیم، تکنیک علی پروین، تکنیک من و دروازه بانی آقای طاووسی. کسی نمی توانست ما را ببرد و الان هم یادش است می گوید کرمانشاه. خاطرات زیادی وجود دارد و بعضی هایش برای مردم جالب نیست بگویم ولی بعضی ها خوبند، برای ما جالب بود که برای بازی های منطقه ای، ما با آنها قانع نمی شدیم و بالاتر از آنها را می خواستیم. به خدا قسم، اصل کار خداست، اگر در آن دوره به ما توجه می شد من می توانستم در تیم بارسلونا بازی کنم یک چیزی به شما می گویم و یک چیزی می شنوید، بروید از آنهایی که بودند بپرسید، یک کلانتری نمی توانست توپ را از من بگیرد یعنی انقدر مسلط بودم و بعد هم پاس هایی که من آن موقع در عمق می دادم. وقتی که من در تاج بودم دروازه بان پرسپولیس را دریبل کردم و گل خالی را دادم منشی داده زد داخل گل اولین گل لیگ را. اصلا قانع نمی شدیم به آن حرف ها و همه همدل بودیم، بهزادی همیشه خانه ما بود. ولی الان ظاهر کار درست است و باطن کار خیلی خراب. شما می بینید یک برخورد کوچک در زمین بین دو بازیکن می شود، بزرگانشان چجور به هم دری وری می گویند چجور به هم فحش می دهند، یک بازی است 90 دقیقه حالا تو ببر یا آن، الان زمانی که می گویم 4-1 بردیم چه چیزی یادم است؟ کسی می آید بگوید آفرین؟ الان هرکس مرا می بیند در خیابان می گوید استقلالی هستی. خدا پدرتان را بیامرزد من کجا استقلالی هستم، من نه استقلالی هستم نه پرسپولیسی. من خودم هستم. من کسی هستم که با دست خالی تیم بردم جام جهانی، آنجور مرا قضاوت کنید نه اینجور وگرنه هزار بازیکن به استقلال و پرسپولیس آمده و رفته اند. مگر عابدزاده در استقلال نبوده؟ خب در پرسپولیس هم بوده. مگر شاهرخ بیانی نبوده؟ حدود ده بازیکن بودند که اینجور شدند چرا آنها را نمی بینند؟ فقط من استقلالی هستم؟ متاسفانه مردم ما انصاف ندارند و درست نمی شود مملکت ما با این طرز تفکر. توروخدا این را پخش کنید، اینجور مملکت ما درست نمیشود چون مردم قدر خدمتگزاران خودشان را نمی دانند و برایشان پیراهن ملی مهم نیست اصلا. مردم دنبال باشگاه شان هستند و این فاجعه است، شما دنبال باشگاه تان باشید و دنبال پیراهن تیم ملی نباشی؟ تماشاچی تیم ملی دوهزار نفر باشد و استقلال و پرسپولیس صدهزار نفر. این ها خیلی بداست و ریشه در جریانات دیگری دارد، این ها باید بررسی شود. حذف ملی گرایی بد است بالاخره می خواهند ملی گرایی حذف شود و آنها هم دنبال همین هستند ولی حذف نمی شود ملی گرایی. مردمی که وطنشان را دوست دارند، وطنشان را می خواهند. من تاسفم برای این ملت است که نمی دانند چجوری با مسئولین و خدمتگزارانشان برخورد می کنند. یارو پول خرج می کند روی نیمکت ها، 400 میلیون تومان داد عضو هیات مدیره پرسپولیس. 400 میلیون تومان دادند که بگویند مدیراستقلالیم. من مدیر استقلالی هستم اصلا بروید پی کارتان ولی کسانی که زحمت می کشند، دنبال زدن شان نباشید احترام را در اجتماع از بین نبرید ولی احترام و کسوت از بین رفت همه چیز از بین می رود کما اینکه دارد از بین می رود.
آن عضو هیات مدیره الان کجاست داریوش خان؟
خب خدا وجود دارد دیگر و ناظر برکار است. من اول گفتم خدا، خدا وجود دارد. من افتخار می کنم مردم و کسانی که وارد به جریانات فوتبال هستند می دانند که پرسپولیسی استقلالی بودن مهم نیست مهم این است که شما چقدر برای ملیتت چقدر زحمت میکشی. تمام استقلال، پرسپولیس، پاس، سپاهان، الان که همه دولتی هستند و دولت پولشان را می دهند. مهم این است که همه این ها یک جا بزنند بیرون و آن هم تیم ملی مملکت است اما کسی که تیم ملی را حمایت نمی کند اگر حمایت می کردند که میزبانی را از ما نمی گرفتند آنها هم که آنور نشسته اند می دانند که مردم با تیم ملی رابطه ای ندارد متاسفانه، الان هم اوضاع طوری شده که فکر نمی کنم شانس بیش از 10 درصد برای رفتن به جام جهانی داشته باشیم. همه با هم همدست می شوند تا این مملکت بدبخت را بزنند از داخل و خارج، شک نکنید در مورد این حرف. این یک برنامه است که فوتبال ما از بین برود ولی انشالله درست می شود همه چیز درست می شود. مچکر از لطف شما.
ممنون از شما داریوش خان مصطفوی، هم خاطره بازی شد هم صحبت های فوق العاده از شما. ممنون که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید. امیدوارم لذت برده باشید شما مخاطبان عزیز طرفداری.
همچنین ببینید:
داریوش مصطفوی در طرفداری: شکایت ما از AFC به CAS مثل شکایت پسر از پدر است، نمی شود!
برترین های قرن با داریوش مصطفوی: آنقدر نخبه ها را ندیدیم که در فوتبال مملکت قحط الرجال شد
داریوش مصطفوی در طرفداری: گفتند تختی را کشته اند، سه چهارم محبوبیتش به همین خاطر بود!