نیاز قرمز های الدترافورد به یک وینگر راست بزرگ یک مسئله تازه نیست و منچستریونایتد چندین سال است که در این پست احساس ضعف می کنند. ضعفی که تابستان گذشته، وودوارد را تا مرز پرداخت ۱۲۰ میلیون یورو برای جیدون سانچو پیش برد. انتقالی که البته صورت نگرفت، اما باعث شد حسرت هواداران تیم قرمزپوش شهر منچستر یک سال دیگر ادامه پیدا کند. حالا دو نام بزرگ روی میز مطرح است، جیدون سانچو و جک گریلیش. نام هایی که جذب هر دوی آنها با توجه به شرایط تیمشان امکان پذیر، اما پر هزینه خواهد بود. اما به راستی کدام یک گزینه مناسب تری است؟
یک بار برای همیشه، یک وینگر راست!
در سالیان اخیر بارها تلاش شده از مارسیال، رشفورد، جیمز، گرینوود و ... برای پر کردن پست وینگر راست استفاده شود، اما هیچ کدام نتوانسته اند آن گونه که باید در سمت راست درخشان و قابل اتکا باشند. با وجود حضور جیمز و دیالو به عنوان دو استعداد آینده دار، همچنان نیاز به یک بازیکن بزرگ احساس می شود. سانچو در دورتموند در هر دو سمت زمین به خوبی ایفای نقش کرده و پست اصلی او هم وینگر راست شناخته می شود اما درباره گریلیش اولین شبهه در این جا مطرح می شود، آیا گریلیش که در آستون ویلا بیشتر در سمت چپ زمین ایفای نقش کرده، مناسب منچستریونایتد خواهد بود؟
heatmap سانچو در فصل جاری که تمایل بازی او در هر دو سمت زمین را به خوبی نشان می دهد.
heatmap گریلیش در فصل جاری که تمایل بازی او در سمت چپ زمین را به وضوح نشان می دهد.
نقشه شوت زنی سانچو که تمایل شوت زنی او را در هر دو سمت زمین نشان می دهد.
نقشه شوت زنی گریلیش که تمایل او را برای شوت زنی از سمت چپ زمین نشان می دهد. برتری گریلیش بر سانچو، توانایی شوت زنی او از راه دور و از پشت محوطه جریمه است. کما اینکه در دو فصل اخیر در لیگ ۳ گل از پشت محوطه ۱۸ قدم به ثبت رسانده است، آماری که برای سانچو ۰ است.
سبک بازی متفاوت
برای اینکه سبک بازی این دو را مقایسه کنیم، دست به دامان آمار می شویم.
گریلیش به صورت میانگین در هر بازی ۱.۲ تکل زده، ۰.۵ باز پس گیری توپ داشته و ۰.۴ بار دریبل خورده است. سانچو هم در هر بازی ۰.۸ بار تکل زده، ۰.۷ باز پس گیری توپ داشته و ۰.۴ بار دریبل خورده است. آمار این دو در امور دفاعی پایاپای است.
گریلیش در این فصل در لیگ ۶ گل زده و ۱۰ پاس گل داده و به صورت میانگین در هر بازی ۲.۱ شوت، ۳.۴ پاس کلیدی و ۲.۸ دریبل را ثبت کرده و ۴.۵ بار با خطا متوقف شده. در سوی مقابل سانچو با ۶ گل و ۹ پاس گل، در هر بازی ۲.۱ شوت، ۲.۸ پاس کلیدی و ۳ دریبل را ثبت کرده و تنها ۰.۹ بار با خطا متوقف شده. در بحث هجومی کفه ترازو کمی به نفع گریلیش سنگینی می کند.
گریلیش با ۳.۴ پاس کلیدی، ۴۰.۹ پاس، ۸۳.۲ درصد پاس صحیح، ۰.۷ سانتر و ۱.۳ پاس بلند در هر بازی در امر پاسوری کمی موفق تر از سانچو با ۲.۸ پاس کلیدی، ۵۳.۶ پاس، ۸۲.۴ درصد پاس صحیح، ۱.۱ سانتر و ۰.۹ پاس بلند در هر بازی بوده است.
با بررسی دقیق آمار فصل جاری دو بازیکن، به نظر می رسد برتری گریلیش بر سانچو در امر موقعیت سازی واضح است. همچنین بررسی گرافیک زیر که از مقایسه وضعیت این دو در فصل جاری در لیگ انگلیس و بوندسلیگا بدست آمده خالی از لطف نیست.
هر دو در آمار های مربوط به گلزنی و شوت زنی پایاپای ظاهر شده، اما در آمار هایی چون xA90 و KP90 که خلاقیت بازیکنان را بررسی می کند، برتری گریلیش بر سانچو انکار ناپذیر است. اما آمار همه چیز را بیان نمی کنند.
توازن
به نظر می رسد در صورت آمدن گریلیش به یونایتد، سولسشر ناچار به استفاده از رشفورد در سمت راست باشد که در این صورت مسئله ای که پیش می آید، تداخل بازی فرناندز و گریلیش خواهد بود، چرا که برونو فرناندز هم پیش از این نشان داده بیشتر در سمت چپ زمین حاضر می شود. و البته این موضوع هم قابل چشم پوشی نیست که هر دوی آنها از توانایی بالایی برای ارسال پاس های بلند و ریسکی برخوردارند، آیا در صورت حضور همزمان هر دو، اجازه بازی با ریسک بالا به هر دو نفر داده خواهد شد؟
با بررسی تمام مشکلات گفته شده، به نظر می رسد آمدن سانچو توازن بهتری به ترکیب تیم بدهد. سانچو در سمت راست و رشفورد در سمت چپ، هر دو به عنوان دو پیستون سرعتی در پست تخصصی خود بازی خواهند کرد و حضور فرناندز برای تغذیه آنها، نوید یک ترکیب هجومی ایده آل را می دهد.
سرگیجه سولسشر، کدام یک گزینه بهتری است؟
با در نظر گرفتن تمام نکات فنی گفته شده، بد نیست کمی کلی تر به قضیه نگاه کنیم. جک گریلیش بازیکنی است که برای دومین سال متوالی در لیگ جزیره درخشان ظاهر می شود و در سوی مقابل، سانچو کسی است که فرصت به اثبات رساندن خود را در منچسترسیتی نیافت و حالا سومین فصل درخشان خود را در بوندسلیگای آلمان سپری می کند. همه می دانیم وفق یافتن با شرایط لیگ انگلیس کار آسانی نیست و یقینا تجربه گریلیش برای او امتیازی خواهد بود.
با این حال، جدایی او از آستون ویلا آسان نخواهد بود. گریلیش ۲۵ ساله که در تابستان گذشته با رقمی معادل ۵۰ تا ۷۰ میلیون پوند جداشدنی به نظر می رسید، حالا برچسب قیمتی حداقل ۱۰۰ میلیون پوندی را روی خود می بیند که در شرایط پسا کرونا تامین آن برای هر باشگاهی چالش برانگیز خواهد بود.
در سوی مقابل، سانچوی ۲۱ ساله قرار دارد که واتسکه، اجازه جدایی او را با رقمی کمتر از ۱۲۰ میلیون یورو نمی داد. اما در این فصل به نظر می رسد با توجه به از دست رفتن احتمالی سهمیه برای دورتموند و افت اندک سانچو نسبت به فصل قبل، جذب سانچو با رقمی بین ۷۰ تا ۱۰۰ میلیون یورو امکان پذیر باشد.
کدام یک گزینه بهتری است؟ بستگی دارد سوالتان را چگونه بپرسید. شاید بتوان ادعا کرد در حال حاضر گریلیش نسبت به سانچو گزینه بهتری است، اما اگر واقع بینانه به مسئله نگاه کنیم، می توان به این نتیجه رسید که سانچو گزینه مناسب تری است. گزینه ای که می تواند توازن از دست رفته را به ترکیب یونایتد باز گرداند. به شرطی که جذب او با شکستن رکورد نقل و انتقالات باشگاه و گذاشتن فشار مضاعف روی دوش وی همراه نباشد.