[ ورس 1 ]
دل مثل پوسته
مریض که شد زیاد میزنه لکـــــــ
واسه راه دور ، واسه کار خوب
واسه نقاشیایی که ساده بود
ولی پرِ حــــــرف
واسه خیابون پرِ بـــرفـــــــ
واسه پیرمرد دوره گرد محله که مهربون بود
دستاش مث نون خشکایی که میخرید پینه داشت خشک بود
دلش به جوجه هایی که میفروخت خوش بود
واسه طعــــم شاهتوتای درخــــــت بلند گوشهی کوچه
واسه بالا رفتن ازش
واسه اونایی که له میشدن زمین میشد خونی
میشد واسه ماها حسرت
لکـــــــ واسه خوشحالی چون برد تو تیم بود
بازی بــــــزرگ ، هرچند گل کوچیکـــــــ بود
شب که میشد تو کوچه ها دور هم جمع
جمعایی که همشون پرِ خندن
لکـــــــ واسه زمانی که علاقه به دختر همسایه هنوز از رو شهوت نبود
وقتی جلوی خونشون لی لی بازی میکرد
چیزی پشت اون چشمک و لبخند نبود
لکـــــــ واسه تهدیدای پیرزن همسایـــه که میگفت توپتونو پاره میکنم
ولی خودش میدونست که این تنهـا داراییمونه
واسه همین حرفش جدی اصلن نبود
[ کروس ]
حیـــف شد ..
تند تند گذشت و هی عیــــــد شد
حرفای شاد و ناب رفت ، حسای آس رفت
و حیف شد
تند تند گذشت و غیب شد
سالها با هم جمع شدن
ماها هی کم شدیم و عیـد شد
[ ورس 2 ]
لکـــــــ واسه زخم سر زانو
موشِ آب کشیده شدن بعدِ بارون
قایم باشکا و نقشه هامون
تفنگ پلاستیکی وعده هامون
جهانو میکردیم فتح وقتی نو بود کفش پامون
گرگم به هوا و کلاغ پر
نه پلیسی مزاحم میشد نه کلانتر
همه یه آرزو داشتیم که بـــــــزرگ شیم
اینقد شدیم که کوچیکیامونو خـراب کرد
تقاص پس باید بدیم انگار
واسه هر بار
که خندیدیم هر جا
دیگه نی خبری از قدیمــا
معصومیتا از دست رفت
روزگار سریع چرخید هممونو کچل کرد
دیگه نه نگاه به دختر لی لی باز بی منظوره
نه چشمکا و لبخند دختر بی مفهومه
کوچــــــــهی قدیــــم از خودش میگن دوره
دیگه مث قدیم بستنیها نمیدن حال
بستنیا محکم شدن نمیشن باز
دیگه گنجشکا به چشا نمیان باز
به خیالا نمیان باز ، پریای آرزو
دله که براشون زده لکـــــــ
ولی حیف که باید سریع از این کلبه رفت
یه کلبهی جمع و جور و کودکانـــــــه
ترکش میکنیم با یه دله پر لکـــــــ
[ کروس ]
حیــف شد
تند تند گذشت و هی عیـــد شد
حرفای شاد و ناب رفت ، حسای آس رفت
و حیف شد
تند تند گذشت و غیــب شد
سالها با هم جمــع شدن
ماها هی کـــم شدیم و عیـد شد ...