اختصاصی طرفداری / پس از درگذشت فرانسیسکو فرانکو در سال 1975، اسپانیا به آرامی پای در مسیر دموکراسی گذاشت. برای بسیاری این تغییر قدرت آسان و قابل هضم نبود. پس از آن گروه های خرابکار و واحد تروریستی فعالیت های خود را گسترش دادند و حتی جانشین احتمالی فرانکو، به طرز فجیعی کشته شد. در فوتبال رئال مادرید، به مانند دهه 60 بر لالیگا حکمرانی می کرد و این روند تا اواخر دهه 70 ادامه یافت. در سال 1980، رئال مادرید سومین قهرمانی متوالی خود را جشن گرفت. این قهرمانی، پنجمین قهرمانی آنها در شش سال اخیر قبل از آن بود. اما در فصل 1979-80 آنها رقیب نوپایی را در راه قهرمانی خود پیدا کردند. در سال 1978، آلبرتو اورمائِچه آ هدایت رئال سوسیداد را بر عهده گرفت. اورمائچه آ به عنوان یک مدافع، سال های زیادی را در دوران بازی خود برای سوسیداد بازی کرده بود و پیش از آن به مدت 4 سال به عنوان دستیار در سوسیداد فعالیت داشت. سوسیداد در فصل 1977-78 به مقامی بهتر از یازدهمی نرسیده بود و پس از آن مسیر تحول آنها با هدایت مربی بومی و اهل ایبار خود، شکل گرفت. در پایان فصل 1978-79 لا رئال (لقب سوسیداد) به رتبه چهارم جدول رسید که جهش قابل ملاحظه ای برای آنها بود. فصل 1979-80، فصل رقابت آنها برای قهرمانی با رئال مادرید بر سر قهرمانی بود. تقریبا در کل فصل سوسیداد و رئال مادرید، کورس دو تیمه ای را برای فتح لالیگا تشکیل داده بودند و مدام صدر جدول بین آنها دست به دست می شد. سوسیداد با اختلافی اندک، یک هفته مانده به پایان فصل و برای چندین هفته متوالی صدرنشین بود، اما شکست غیر منتظره آنها یک هفته مانده به پایان فصل در رامون سانچس پیسخوان، مقابل سویا مادرید را به صدر فرستاد. در پیسخوان، سویا 2-1 باسکی ها را مغلوب کرد. هر دو گل آنها را دنیل برتونی، مهاجم معروف آرژانتینی آنها به ثمر رساند. در هفته پایانی مادرید در خانه 3-1 بیلبائو را مغلوب کرد تا پیروزی خانگی سوسیداد، در خانه مقابل اتلتیکو مادرید بی اثر شود. رئال مادرید با اختلاف تنها یک امتیاز، قهرمانی را ربود و رقابت بین آنها و لا رئال، به فصل بعد هم کشیده شد. گرچه سوسیداد به عنوان قهرمانی دست نیافت، اما رکورد بیشترین بازه بدون شکست را در تاریخ لالیگا به نام خود ثبت کرد. رکورد آنها 32 بازی در لالیگا بدون شکست بود. اگر شکست بد موقع به سویا در ایستگاه سی و سوم نبود، آنها می توانستند بدون شکست لیگ را به پایان ببرند، اما رکورد آنها تا سال ها در لالیگا جاودانه بود و در نهایت توسط بارسلونای ارنستو والورده در سال 2018 شکسته شد.
عملکرد باسکی ها قابل تقدیر و جالب توجه بود. آنها نمی توانستند بر عکس تیمهایی نظیر رئال مادرید و بارسلونا، از بازیکنان خارجی استفاده کنند و علاقه ای هم به این کار نشان نمی دادند و به هویت بومی گرایی خود افتخار می کردند. اورمائچه آ غالبا از سیستم 4-3-3 استفاده می کرد. او در ترکیب خود لوئیز آرکونادای بزرگ را در ترکیب خود داشت. دروازبان تیم ملی اسپانیا که به دلیل رفلکس ها و انعطاف بدنی بالایی که داشت، به هشت پا معروف بود. ایکر کاسیاس بارها از او به عنوان الگوی خود و انگیزه ای برای دروازبان شدنش نام برده بود. آنها از بازیکنان قابل دیگری چون آلبرتو گوریتز، ایگناسیو کورتاباریا، خسوس زامورا، پریکو آلونسو و خسوس ماریا ساتروستِگی گلزن بزرگ خود بهره می بردند. ستاره آینده آنها یعنی خوزه ماری باکروی جوان که آن زمان 17 ساله بود هم در ترکیب لا رئال حضور داشت. اورمائچه آ از ترکیب منسجمی بهره می برد و کماکان چشم به دفاع بتنی خود و خلاقیت خط حمله خود داشت.
فصل برای آنها ایده آل آغاز نشد. اگر فصل گذشته 32 هفته را بدون شکست سپری کرده بودند، این بار در همان هفته اول شکست خوردند. شکست 3-2 در مستایا مقابل والنسیا ره آورد اول بود. در ادامه اورمائچه آ، لا رئال را به ثبات نسبی رساند و آنها جام یوفا را هم با برتری مقابل اوژپشت مجارستان، خوب آغاز کردند، اما نتایج در خور یک تیم شایسته قهرمانی نبود. در ادامه هفته به هفته صدرنشین لیگ تغییر کرد و ساراگوسا، اتلتیکو و...آن را تجربه کردند و سوسیداد اورمائچه آ مدام بین رده های سوم تا هشتم در جا به جایی بود. پیروزی 2-0 خانگی در آنوئتا مقابل بارسلونا شروع روند و حفظ ثبات آنها بود. دو پیروزی بعدی مقابل سالامانکا و ساراگوسا و همچنین صعود در جام یوفا با پشت سر گذاشتن زبورویووکا، قدم های بعدی بودند، اما در ادامه مشکلات دوباره پدیدار شدند. در هفته دهم آنها در 9 نوامبر 1980 به سانتیاگو برنابئو رفتند و با تک گل سانتیانا، شکست خوردند. دو هفته بعد در خانه آلمریای قعرجدولی هم بازنده بودند و شکست 1-0 مقابل لوکرن بلژیک، به معنای پایان ماجراجویی اروپایی آنها بود. در همین حین اتلتیکو مادرید به صدر جدول رسیده بود و والنسیا هم در تعقیب آنها. مادرید هم پشت سر آنها منتظر لغزش روخی بلانکوس و خفاش ها بود و آبی و سفید پوشان سن سباستین تا رده پنجم نزول کردند.
تا پایان هفته بیست و پنجم در فوریه 1981، سوسیداد تا رتبه هفتم پایین رفت و هم امتیاز با آنها رئال مادرید به وضوح افت کرده، در رتبه ششم حضور داشت. پس از شکست 2-0 در نیوکمپ، سوسیداد در 22 فوریه در آنوئتا 1-0 سامامانکا را مغلوب کرد و تنها یک روز بعد اتفاق بزرگی در اسپانیا افتاد. در 23 فوریه 1981، جمعی از افسران رژیم گذشته به پارلمان اسپانیا هجوم بردند و به قصد کودتا آنجا را به تصرف خود در آورده و نمایندگان را به اسارت گرفتند. طوفان بزرگی در اسپانیا به وجود آمد. پادشاه اسپانیا بلافاصله کودتا را محکوم کرده و کودتاچیان را به تسلیم دعوت کرد. کودتا تنها 24 ساعت دوام آورد و با تسلیم و دستگیری عوامل کودتا به پایان رسید. تنها یک هفته بعد شوک بزرگی این بار به فوتبال اسپانیا وارد شد. کوئینی مهاجم بارسلونا در 1 مارس 1981، توسط افرادی ناشناس با اسلحه تهدید و به وسیله یک ون ربوده شد. کوئینی گلزن بزرگی بود و در غیاب او بارسلونای در کورس قهرمانی، به شدت آسیب دید. نهایتا کوئینی با فشارهای بسیار، پس از 25 روز اسارت، آزاد شد. بارسلونا در طی این مدت از 4 بازی خود، 3 دیدار را شکست خورد و از کورس قهرمانی جا ماند. کوئینی علی رغم هفته ها غیبت، در نهایت آقای گلی لیگ را به دست آورد. سوسیداد پس از کودتا به مسیر پیروزی بازگشت و رئال مادرید هم در همان اثنا دو مرتبه اوج گرفت. در 9 هفته پایانی تا هفته آخر فصل، سوسیداد به 8 پیروزی و یک تساوی رسید که جهشی خارق العاده بود.
در همین حین اتلتیکو مادرید که با فاصله ای مناسب در صدر جدول قرار داشت، با افتی عجیب مواجه شد. بارسلونا هم در غیاب کوئینی دست از تعقیب اتلتیکو برداشت. سه هفته مانده به پایان، لا رئال با دو گل لاگو و لوپر اوفارته، در خانه مورسیا پیروز شد و به صدر جدول رسید. مادرید هم با پیروزی 2-0 خانگی برابر ساراگوسا خود را بالاتر از اتلتیکو، در رتبه دوم جدول دید. حساسیت در صدر به اوج خود رسید. آیا مادرید به چهارمین قهرمانی خود می رسید یا رئال سوسیداد، برای اولین بار نام خود را به عنوان قهرمان لالیگا حک می کرد؟
سوسیداد در خانه باید از اسپانیول پذیرایی می کرد و رئال مادرید، میزبان اتلتیکو در برنابئو بود. در 19 آوریل سوت هر دو بازی به صدا در آمد. اسپانیول خیلی زود شوکی را به شاگردان اورمائچه آ وارد کرد و در دقیقه 9 به وسیله مارانیون به گل اول رسید. کار برای سوسیداد گره خورد و از مادرید خبر رسید که سانتیانا در دقیقه 16 دروازه اتلتیکو مادرید را گشوده است. با احتساب این نتایج در یک هفته مانده به پایان، مادرید به سمت قهرمانی دوباره یورش می برد. اتفاق بزرگی در دقیقه 38 بازی اسپانیول - سوسیداد افتاد و آرابی مدافع اسپانیول با کارت قرمز داور از زمین مسابقه اخراج شد. نیمه دوم برای لا رئال حساس و تعیین کننده بود. در نیمه دوم سوسیداد در بهترین زمان ممکن به بازی برگشت و ابتدا ساتروستِگی در دقیقه 48 کار را به تساوی کشاند. در دقیقه 62 ایدیگوراس تیر خلاص را به پیکره اسپانیول 10 نفره زد و سوسیداد 2-1 جلو افتاد. مادرید هم در دقیقه 65 به وسیله گارسیا هرناندز به گل دوم خود رسید و هر دو تیم در پایان پیروز شدند.
تا پایان هفته 33، سوسیداد با 44 امتیاز در صدر جدول قرار داشت و رئال مادرید 43 امتیازی، منتظر فرصتی در هفته پایانی برای ربودن جام بود. هفته پایانی باید در 26 آوریل، به صورت همزمان برگزار می شد و سوسیداد میهمان اسپورتینگ خیخون در ال مولینون بود و رئال مادرید باید در زوریا، خانه وایادولید به میدان می رفت.
فشار برای مادرید بیشتر بود، آنها در رتبه دوم جدول بودند و باید نظاره گر جایی می بودند که دو سال قبل قهرمانی را از اسپورتینگ خیخون گرفته بودند. بازی جنجالی که در 25 نوامبر 1979 برگزار شد و هواداران خیخون، خشمگین از اخراج فررو در برخورد با سن خوزه، شعار "بله! بله! بله!، مادرید اینطور برنده می شود!" دادند! شعاری که به سرعت به دیگر استادیوم های اسپانیا هم سرایت کرد و حتی امروزه هم هرازچندگاهی شنیده می شود. به همین دلیل هواداران خیخون بدشان نمی آمد که سوسیداد در خانه آنها قهرمانی را از مادرید بگیرد.
سوت آغاز بازی ها به صدا در آمد و اولین خبر مهم از ال مولینون مخابره شد. روی حرکت لوپز اوفارته، سوسیه داد در دقیقه 7 صاحب یک ضربه پنالتی شد. کورتاباریا پشت توپ ایستاد و به راحتی گل اول بازی را به ثمر رساند. تا دقیقه 43، هیچ اتفاقی دیگری نیفتاد تا اینکه سانتیانا در زوریا امیدهای مادرید را زنده کرد. مادرید که همان هفته با پیروزی مقابل اینترمیلان، به فینال جام باشگاههای اروپا رسیده بود، در آخرین دیداری که در استادیوم زوریای قدیمی برگزار می شد، به گل رسید. اشتباه فنوی و گیلبرتو، دروازبان و مدافع وایادولید، در دفع توپی که از روی هوا فرود می آمد، جلوی پای سانتیانا افتاد و مهاجم گلزن مادرید، دروازه خالی را به راحتی باز کرد. خبر بزرگی از بازی ال مولینون رسید و خیخون به وسیله شوت مِسا به گل رسید. با شروع نیمه دوم و در دقیقه 46، حرکت بازیکن خیخون از سمت راست با دفع مدافع سوسیداد در محوطه جریمه مجددا به مسا رسید و شلیک او پس از برخورد به تیر دروازه به آرامی درون دروازه آرکونادا غلطید.
این نتیجه مادرید را قهرمان می کرد، تا اینکه موره بازیکن وایادولید در دقیقه 57، دروازه رئال مادرید را باز کرد. شرایط کمی پیچیده شد، اما مادرید در دقایق 72 با ضربه سانتیانا و دقیقه 84، روی حرکت و. شوت زیبای اولی اشتیلیکه آلمانی از پشت محوطه جریمه، به گل دوم و سوم رسید. مادرید در آستانه انفجار بود و در سمت مقابل تلاش های بازیکنان سوسیداد برای زدن گل تساوی، به نتیجه نمی رسید. گل تساوی سوسیداد به منزله هم امتیازی با مادرید و قهرمانی به دلیل نتیجه بهتر در بازی رو در رو بود. بازی وایادولید - رئال مادرید در نهایت دقایقی زودتر از بازی خیخون - سوسیداد، با برتری 3-1 رئال مادرید به پایان رسید. بازیکنان رئال مادرید به خیال قهرمانی و تمام شدن بازی مقابل، شادی می کردند و سر از پا نمی شناختند.
خوانیتو، مهاجم محبوب و متعصب رئال مادرید قول داده بود که اگر رئال مادرید قهرمان شود فاصله زمین تا رختکن را با زانو طی کند و همین کار را هم انجام داد. غافل از اینکه خبر بزرگی در راه بود. حملات پر دامنه سوسیداد در دقیقه 89 به ثمر نشست و اتفاق بزرگ افتاد...
سانتر بازیکن سوسیداد، با دفع ناقص کاسترو دروازبان خیخون به پشت محوطه به دیگو هافبک آبی و سفیدها رسید. ضربه ناقص دیگو در میانه راه به خوزه ماریا زامورا مهاجم سوسیداد رسید. ضربه زامورا در میانه راه به کاسترو برخورد کرد اما توپ به گوشه بالای دروازه خیخون رفت. گل بزرگ و تاریخی سوسیداد به ثمر رسید و بازی در نهایت با تساوی 2-2 به پایان رسید. خبر بلافاصله به زوریا و مادریدی ها در فاصله 275 کیلومتری در جنوب رسید و شادی آنها را در هزار چهارصدمین بازی آنها در لالیگا، به غم تبدیل کرد. اتفاق بزرگ افتاده بود و رئال سوسیداد با هدایت آلبرتو اورمائچه آ برای اولین بار به قهرمانی لیگ رسید.
قهرمانی یک تیم باسکی، تنها 6 سال پس از مرگ فرانکو و دوران دموکراسی اتفاق خاصی بود. بسیاری آن را نمادی از خزیدن به دوران جدید خواندند. سوسیداد فصل بعدی هم در 1981-82 قهرمان شد، این بار بالاتر از بارسلونا. باسک پس از سال ها از شکوه اتلتیک بیلبائو، به قله لالیگا می رسید، کاری که بیلبائو برای دو سال آینده آن را انجام داد.آن ها از زمین بلند شده بودند و دوران جدید اسپانیا را به این شکل رقم می زدند. خوانیتو هم از زمین بلند شد. زمانی که بوسکوف، سرمربی رئال مادرید رو به او گفت: بلند شو خوان! بلند شو! آنها شایسته بودند...
ادامه دارد...
بیشتر بخوانید:
پاورقی لالیگا | بخش اول: بارسلونا 1929، اولین فاتح
پاورقی لالیگا | بخش 2: شیرهای باسک، بهترین تیم پیش از جنگ و بهترین تیم در خلال جنگ
پاورقی لالیگا | بخش 3: سپید، سپید، لاسائتا! پایان طلسم 21 ساله
پاورقی لالیگا | بخش 4: موفقیت استبدادی روخی بلانکوس با صورت شیطان و پای خدا!
پاورقی لالیگا | بخش 5: قصاب بیلبائو!
پاورقی لالیگا | بخش 6: 5-0 و 5-0؛ لا مانیتا به سبک لادروپ
پاورقی لالیگا | بخش 7: روزی که دی استفانو مقابل رئال مادرید قرار گرفت
پاورقی لالیگا | بخش 8: نفرین ماسک های اکسیژن اسپانیول؛ حوله آتشینی که بارسلونا را قهرمان کرد