احتمالا مهم ترین بخش یک فیلم،بازیگران آن هستند.در گذشته فیلم های زیادی بوده اند که با وجود داستان فضای عالی،به خاطر بازیگری بد نقد منفی دریافت کردند(نظیر فیلم تب کلبه) و البته فیلم هایی نیز داشتیم که نه داستام و فضای آن،بلکه بازیگران آن باعث موفقیت آن شدند(نظیر فیلم مستقل مردی از زمین).در این مطلب به معرفی 5 فیلمی می پردازیم که بازیگران آن به نحوی خیره کننده در آن بازی خود را به اجرا گذاشتند.
1- بیل را بکش بخش 2
شاید اگر از من بپرسید بگویم که کوئینتین تارانتینو کارگردان وسواسی در زمینه انتخاب بازیگر است.زیرا در تمام فیلم های او،بازیگران فیلم،چه نقش های کوچکی مانند الای راث در نقش دانی در حرامزاده های لعنتی،و چه نقش های بزرگتری مانند کریستف والتز در نقش هانس لاندا در همان فیلم،همگی به شکلی عالی از پس نقش های خود برآمدند.ولی از نظر من(با احترام به طرفداران هانس لاندا)بهترین بازیگر فیلم های او اوما ترمن در نقش عروس آدمکش در فیلم های kill bill است.هرچند این بازی عالی در فیلم اول بیشتر حالت اکشن دارد،ولی در بخش دوم به اوج خود می رسد و بازی های احساسی خانم ترمن به شدت شما را تحت تاثیر قرار می دهد.در فیلم دوم،بیشتر رو بخش درام و احساسی عروس آدمکش تمرکز شده و خانم ترمن به شکلی کاملا قابل باور این بازی را به اجرا می گذارد.(البته این فیلم در بخش های اکشن هم کم کاری نکرده.)کافیست فقط به بخش صحبت های بیل و عروس نگاه کنیم تا بازی عالی خانم ترمن را حس کنیم.
2-طرفدار
اگر طرفدار شاهرخ خان و سینمای هند نباشید،احتمالا پس از دیدن این فیلم طرفدارشان خواهید شد.همین حالا خیلی بحث است که آیا این فیلم بهترین بازیگری شاهرخ خان بوده یا خیر.زیرا در این فیلم،شاهرخ خان در دو نقش ظاهر می شود.یکی یک ستاره سینمای مشهور و پولدار(در واقع تمثیلی از خودش) و دیگری یک پسر شهری معمولی.در واقع دو نقش کاملا متفاوت در یک فیلم ولی با یک بازیگر.شاهرخ خان در این فیلم گذشته از حرکات و رفتار خاص،حتی روی لهجه و نوع گویش خود نیز کار کرده تا بازی اش کاملا باور پذیر و عالی شود.ضمن اینکه در این فیلم دیگری از آن نمای های اغراق آمیز سینمای هند که مدام گند می زنند به بازیگری،دیگری خبری نیست و تماشا گر می تواند تا اخر فیلم غرق تماشای بازیگ عالی شاهرخ خان شود.
خلاصه داستان از این قرار است که یک پسر ساده،برای دیدن بازیگری که طرفدار دو آتیشه اوست،به شهر می رود.ولی اتفاقات طبق چیزی که میخواهد پیش نمی رود و کار به جاهای باریک می کشد....
3-تغییر چهره
اگر طرفدار نیکلاس کیج یا جان تراولتا باشید،احتمالا این فیلم را میشناسید.این فیلم سومین اثر آمریکایی کارگردان هنگ کنگی،جان وو است که طبق معمول،در فیلم های وی شاهد تیراندازی،انفجار و خونریزی های دیوانه وار بسیار زیادی هستیم.در واقع در اکثریت فیلم های جان وو،بازی خوب چندان مطرح نبوده.ولی در تغییر چهره خلاف این موضوع دیده می شود.خلاصه فیلم از این قرار است که یک پلیس وظیفه شناس پس از دستگیر کردن جنایتکاری که پسرش را کشته،با یک فناوری خاص چهره خود را به شکل او در می آورد تا به درون باند او نفوذ کند...
از این نکته که عملا تغییر چهره به این صورت غیرممکن است بگذریم،احتمالا بازیگری نیکلاس کیج و جان تراولتا در این فیلم از هر بازی دیگرشان بهتر بوده(البته این نظر من است)همانند فیلم طرفدار که گفتم،اینجا دو بازیگر در دو نقش متفاوت ظاهر می شوند.ولی چیزی که بازی این بازیگران را بیشتر جلو می برد،تقابل و درگیری های آنهاست که مراتب بازی آنها را جذاب تر و بهتر جلوه می دهد.
4-شب بخیر مامان
بازی در فیلم های روانشناسانه به خودی خود کار بسیار سختی است.حالا چه برسد به اینکه بازیگر خردسال نیز باشد.در فیلم اتریشی شب بخیر مامان،یکی از بهترین بازی های از این قبیل را می بینیم.این فیلم درباره دوقلو هاییست که مادرشان پوست صورتش را عمل کرده و با صورتی باندپیچی شده به خانه می آید.ولی هرچه بیتشر می گذرد،دوقلوها بیشتر به این نتیجه می رسند که این زن با صورت باندپیچی مادرشان نیست...
فقط خلاصه فیلم کافیست تا نشان دهد بازی پسران خردسال در چنین فیلمی چقدر سخت می تواند باشد.ولی برخلاف چیزی که من انتظار داشتم،نقش های خردسال در فیلم عالی تر از هر فیلمی که قبلا دیده بودم ظاهر شدند و بازی عالی از خود به نمایش گذاشتند.رفتار ها،الگو ها و هنجار های بازیگران خردسال فیلم کاملا و دقیقا شبیه به دوقلو های واقعیست که در چنین شرایطی قرار گرفته اند.اگر طرفدار ژانر روانشناختی هستید،این فیلم را از دست ندهید.
5-گسسته
به عنوان حسن ختام،فیلمی از کارگردان سینوسی،ام نایت شیامالان معرفی می کنم.این فیلم درباره مردی با 23 هویت مختلف است که دختران را اسیر و شکنجه می کند.ولی در آخرین مورد،دختری را اسیر می کند که گذشته تاریکی دارد و...
برای تعریف کامل این مورد به یک مطلب جدا احتیاج است.پس خلاصه اش می کنم.در این فیلم،یکی از بهترین بازیگری های جیمز مک آووی را شاهد بودیم که 23 نقش متفاوت را در یک فیلم آن هم به نحو احسن بازی می کند.ولی تمام هنر بازیگران فقط به این مورد خلاصه نمی شود.بازیگر عالی دیگر فیلم،آنا تیلور-جوی در نقش کیسی است.شاید بگویید چطور؟جوابش در این است که طبق گفته های کارگردان،سخت ترین بخش فیلم به تصویر کشیدن شباهت نامحسوسی بود که بین نقش اصلی،کیسی و نقش منفی،دنیس 23 هویته،وجود داشت.ولی بازیگران فیلم،نه به شکلی اشکار و نه به شکلی که تماشاگر متوجه نشود،در کلام به شکلی عالی توانستند از پس این کار بر بیایند.اگر بازی آقای مک آووی در نقش مرد 23 هویته برایتان جذاب است،با درک شباهتی که بازیگران در نقش هایشان به صورت نامحسوس به اجرا گذاشتند حتی بیشتر شیفته فیلم می شوید.اگر به نظرتان دارم چرت و پرت می گویم،باید بگم که به زودی در مطلبی جدا توضیح مفصلی درباره همین فیلم خواهم داد.
ممنون از همگی.نظر فراموش نشود.