قسمت سوم : بیل فوکس ؛ معدنچی ای که زنده ماند
پیش زمینه
از سر مت بازبی و داستان فعالیتش به عنوان سرمربی منچستریونایتد در قسمت قبلی سایه های سرخ گفتیم. بازبی در سال 1945 به همراه دستیار وفادارش جیمی مورفی به یونایتد آمد و بعد از چهار نایب قهرمانی در پنج فصل نخست ، سرانجام در فصل ششم موفق به کسب اولین قهرمانی خود شد. یونایتد در چهار فصل از پنج فصل نخست صاحب دومین خط دفاع برتر لیگ شد و حتی در آخرین نایب قهرمانی که در سال 1951 به دست آمد ، از تاتنهام قهرمان گل های خورده کمتری داشت اما مشکل اصلی در میانگین سنی تیم بود. بازبی همانطور که قبلا گفتیم ، متوجه شده بود که با پیرسون و راولی ( که به استثنای یک فصل از زمان آمدن بازبی آقای گل یونایتد بود ) نمیتواند ادامه دهد و نیاز به نیروی جوانی دارد و سراغ تامی تیلور رفت.
اما این مشکل در خط دفاعی هم بود ؛ ضمن این توضیح که در دهه 40 و 50 اکثر تیم ها از جمله یونایتد از سیستم 5-3-2 استفاده میکردند ، باید گفت در آن سالها کاپیتان جانی کری و جان استون سینیور بیشتر دو بازیکن عقبی یا به اصطلاح Full Back بودند و هنری کاکبرن و آلنبای چیلتون دو عضو ثابت از 3 بازیکن جلوتر یا به اصطلاح Halfback در ترکیب یونایتد بودند و نفر سوم بازیکن ثابتی نبود ولی دون گیبسون( که بعدها داماد بازبی شد) نسبت به بقیه ارجح تر بود.هنگام کسب اولین قهرمانی در تابستان 1952 ، چهار عنصر اصلی یعنی کری ، استون ، کاکبرن و چیلتون به ترتیب 33 ، 34 ، 31 و 31 ساله بودند و بازبی میدانست که این دفاع فوق العاده ای که در طی این سالها از دروازه اش حفاظت کرده ، نیاز به تزریق نیروی جوانی دارد. پس راجر بایرن را به عنوان اولین دفاع جوان قبل از شروع فصل قهرمانی به تیم اضافه شد تا در پست Full Back قرار بگیرد و دست بازبی برای استفاده از بازیکن چند پسته ای به نام جانی کری بازتر شود. فصل بعد از قهرمانی فصل بدی برای یونایتد مدافع عنوان قهرمانی بود اما چهار بازیکن برای عقب زمین از تیم آکادمی به تیم اصلی پیوستند ؛ جکی بنچفلاور ، دانکن ادواردز ، جف وایت فوت و بیل فوکس.
معدن یا فوتبال؟ مسئله این است
در پنجمین روز از سال 1932 ، جیمز و روث فوکس صاحب اولین فرزند خود به نام ویلیام آنتونی شدند. هم جیمز و هم پدرش بازیکن راگبی بودند و حتی پدر جیمز ( پدربزرگ بیل ) در اوایل سده بیستم برای تیم ملی انگلستان به میدان رفته بود. بیلی در دوران نوجوانی خود برای تیمی محلی به نام پسران ویستون به میدان می رفت و همزمان شروع به کار در معدن لی گرین کرد. در سال 1950 استعدادیاب های منچستریونایتد استعداد بیل را در این تیم محلی کشف کردند و فوکس در اول مارس 1950 به عضویت تیم جوانان منچستریونایتد در آمد. همان طور که بالاتر ذکر شد ، بازبی در سال 1952 شروع به اضافه کردن استعدادهای دفاعی تیم آکادمی به تیم اصلی کرد و بیل هم از این قضیه مستثنی نبود.
13 دسامبر 1952 ، معادل 23 آذر 1331 ، سر مت بازبی ترکیب دفاعی خود را برای بازی با لیورپول با گذاشتن هنری کاکبرن و آلنبای چیلتون جلوی چهار بازیکن تشکیل داد ، راجر بایرن ، جانی کری کاپیتان تیم ، جان استون سینیور و اما یک نفر دیگر که برای همه 34450 نفری که آن روز بعدازظهر به ورزشگاه آنفیلد رفته بودند ناشناس بود ؛ بیل فوکس. لیورپول و یونایتد هر دو در آن زمان بعد از شروعی خوب دچار افت شده بودند و لیورپول چهار بازی بود که پیروز نشده بود. ابتدا بیلی لیدل لیورپول را در دقیقه 10 جلو انداخت اما در ابتدای نیمه دوم جان استون پیش تاخته بازی را به تساوی کشاند و در دقایق پایانی یونایتد با ضربه استن پیرسون باتجربه به گل دوم دست یافت و بیل فوکس در نخستین بازی خود برای یونایتد ، طعم پیروزی در بزرگترین بازی فوتبال بریتانیا را چشید.
بیل هفته بعد در بیستم دسامبر برابر چلسی هم برای یونایتد به میدان رفت و یکی از ارکان تیم در پیروزی 3-2 برابر شیرهای لندن در ورزشگاه استمفوردبریج بود. اما در ادامه فصل دیگر برای یونایتد به میدان نرفت و تنها دو بار برای تیم ملی امید انگلستان بازی کرد. نکته عجیب اینجا بود که بیل علیرغم ملی پوش شدن و بازی برای یونایتد ، تصور میکرد در سطحی خوب نیست که بتواند فوتبال را به صورت حرفه ای ادامه دهد و اصرارهای مت بازبی برای منصرف کردن او و افزایش اعتماد به نفسش بی فایده بود و بیل همچنان در معدن لی گرین کار میکرد و با عجله خود را به قطار می رساند تا تمرین عصر یونایتد را از دست ندهد!
سر مت بازبی و بیل فوکس در روز امضای قراردادی حرفه ای بیل در 1952
تثبیت در دفاع منچستریونایتد
با شروع فصل بعد ، بازبی تصمیم گرفت تا به جان استون سینیور کمتر بازی بدهد و بیل فوکس آینده دار را که 21 سال داشت ، تبدیل به زوج راجر بایرن در آخرین نقطه دفاعی یونایتد بکند. تصمیمی که تاثیر مثبتی داشت و یونایتد که ضعف گلزنی داشت و کمتر از بقیه تیم ها گل میزد ، دومین دفاع برتر بعد از ولوز قهرمان را در آخر فصل داشت و توانست با پوشش ضعف هجومی به رتبه چهارم لیگ برسد. زوج فوکس و بایرن جوان که 21 و 24 ساله بودند به هماهنگی خوبی رسیده بودند و خیال بازبی برای سالها ( در تصور خودش) راحت شده بود.
مهمترین روز فصل برای بیل ، اندکی قبل از تولد 22 سالگیش بود . دوم ژانویه 1954 تیم های منچستریونایتد و نیوکاسل در ورزشگاه سنت جیمز پارک برابر هم صف آرایی کردند. 17 دقیقه از شروع بازی گذشته بود که لحظه ای تاریخی برای فوکس رقم خورد. مدافع جوان یونایتد از اشتباه چارلی اشکرفت دروازه بان نیوکاسل استفاده کرد و با شلیکی استثنایی از خط وسط زمین یونایتد را جلو انداخت. در ادامه جکی بنچفلاور برتری را دو برابر کرد تا تک گل نیمه دوم ایوور برودیس بی تاثیر باشد. گل بیل بی نظیر بود و چون او مدافع گلزنی نبود (برعکس جکی بنچفلاور) تا سالها این گل بهترین لحظه او در یونایتد بود.
سال بعد برای دفاع یونایتد و فوکس سال خوبی نبود و در حالی که با اضافه شدن تامی تیلور و هماهنگی وی با سایر عناصر هجومی ، یونایتد زهرآلود ترین خط حمله لیگ را داشت اما در دفاع فاکتور تجربه از تیم رفته بود و یونایتد با 74 گل خورده بعد از نیوکاسل دومین خط دفاع ضعیف نیمه اول لیگ بود. اما نکته مثبت این سال برای بیل ، تجربه اولین ( و به طرز شگفت آوری آخرین) بازی ملی بود. بازی او در قلب دفاع انگلیس در بلفاست برابر ایرلند شمالی او را قانع کرد که از کار در معدن دست بکشد و تمام تمرکز خود را روی تمرین و فوتبال بگذارد.
روزهای طلایی بیل
از 20 اوت 1955 که فصل بعدی لیگ شروع شد ، تا دو سال و نیم بعد روزهای طلایی و باشکوه منچستریونایتد، بازبی و البته فوکس بود. دو قهرمانی پیاپی در لیگ و دو صعود به نیمه نهایی لیگ قهرمانان و یک نایب قهرمانی FA Cup و یک صعود دیگر به فینال این رقابت ها دستاوردی بی نظیر برای تیم بسیار جوان بازبی بود. تیمی که یکی از ستون های دفاعی اش بیل فوکس بود. در پیش بازی منتخب لیگ انگلستان در برابر منتخب لیگ اسکاتلند درباره فوکس می خوانیم : " او مدافعی سریع و خوش فکر است که حساب خود را از بقیه مدافعان لیگ با تکل های بی نقص و دقیقش و دقت پاس بالای خود جدا کرده است. او در حالی که نزدیک به دروازه بان بازی میکند اما به خوبی توپ را از دفاع به حمله انتقال می دهد و بازیسازی از عقب را انجام می دهد".
این جملات احتمالا به خوبی نقش و اهمیت فوکس برای یونایتد را نشان می دهد. او در فصل 56-1955 که نخستین قهرمانی اش را با یونایتد تجربه کرد ، در میانه های فصل مجبور به انجام خدمت سربازی شد و فرصت برای یان گریوز جوان به وجود آمد تا خود را نشان دهد اما فوکس با تمرینات سخت و زیاد خود را دوباره به ترکیب اصلی یونایتد رساند. عملکرد بی نقص فوکس در کنار بایرن ، جونز ، ادواردز ، کولمن و بنچفلاور عملکرد دفاعی بی نظیر را برای دفاع شیاطین سرخ داشت تا بعد از سالها ، به اصطلاح جنس بازبی جور شود و هم در دفاع و هم در حمله فصل خوبی را سپری کند.
فصل بعد هم برای شیاطین زیبا و شیرین بود. باز هم قهرمانی در لیگ ، باز هم بهترین خط دفاعی و زدن 103 گل در لیگ یکی از جذاب ترین و قدرتمندترین یونایتد های تمام دوران را ساخت. تیمی جوان و کم تجربه که اگر درگیر سقوط هواپیما نمیشد شاید تاریخ را طور دیگری می نوشت. در آن فصل دفاع یونایتد به ثبات بی نظیری در دفاع رسیده بود و در جام حذفی موفق به کسب 3 کلین شیت تا فینال شد. فینالی که به دلیل مصدومیت ری وود دروازه بان یونایتد در دقیقه 6 و از هوش رفتن وی ، جکی بنچفلاور به مدت 77 دقیقه درون دروازه ایستاد تا وود دوباره در 7 دقیقه پایانی به دروازه برگردد و یونایتد به همین دلیل فینال را 2-1 به استون ویلا باخت. در اروپا هم سه کلین شیت حیاتی در بازی رفت برابر اندرلخت و بازی های برگشت در برابر دورتموند و بیلبائو ، یونایتد را به غول آن روزهای فوتبال اروپا یعنی رئال رساند ؛ جایی که شاگردان بازبی مغلوب تجربه بالای سفیدپوشان مادرید شدند.
ارکان اصلی این دفاع عالی یونایتد ، پنج ضلعی بایرن و فوکس در عقب و ادواردز، جونز و کولمن در جلو بودند. برای درک فاجعه مونیخ کافی ست بدانید از این پنج مدافع مطمئن ، تنها بیل فوکس از سقوط هواپیمای یونایتد در میانه های فصل بعد نجات یافت و حتی از بین ذخیره های مهم ، جئوف بنت هم کشته شد و جکی بنچفلاور طوری آسیب دید که دیگر هیچگاه نتوانست به فوتبال برگردد. بیل عزادار و بی روحیه ، تبدیل به تنها عنصر دفاعی مطمئن بازبی شده بود.
فاجعه مونیخ و بعد از آن
بیل فوکس در 6 فوریه 1958 ، به طرز معجزه آسایی زنده ماند. هواپیما درست زیر صندلی بیل شکست و در عرض یک ثانیه بیل پاهایش را در برف حس کرد. او به سرعت کمربند خود را باز کرد و با سرعتی دیوانه وار 50 یارد ( معادل 46 متر) از هواپیما دور شد و سپس وقتی مطمئن شد هواپیما منفجر نمی شود، برگشت و به هری گرگ قهرمان مونیخ کمک کرد تا به وضع مصدومین رسیدگی شود. بیل تنها سرش در اثر برخورد بطری مشروب شکسته بود و آسیب دیگری ندیده بود ، برای همین مرخص شد و شب را با گرگ در هتلی در مونیخ سپری کرد و فردا به ملاقات وایولت ، ادواردز ، بری ، چارلتون ، اسکنلون ، وود و بنچفلاور در بیمارستان بود. به گفته خود بیل همه چیز خوب بود تا از پرستار پرسید : "خب ، بقیه کجا هستند؟ " و جواب پرستار یک جمله دو کلمه ای ترسناک بود : "آن ها مرده اند".
دنیا بر سر بیل خراب شد ، دوستان صمیمی اش ، کسانی که سالها در کنار آن ها زندگی کرده بود ، خندیده بود و افتخار کسب کرده بود ، همه مرده بودند. راجر بایرن باثبات، تامی تیلور خوش خنده و لیام ویلنی که همیشه از هواپیما میترسید ، همه رفته بودند. بیل هیچگاه بخاطر زنده ماندن احساس عذاب وجدان نکرد و همیشه از خلبان انتقاد میکرد که چرا اصرار بر پرواز داشت ، اما از نظر روحی به هم ریخته بود. دو هفته بعد وضع با درگذشت دانکن ادواردز بدتر شد.
با فوت کاپیتان بایرن ، سر مت بازبی بیل فوکس را به عنوان کاپیتان بعدی انتخاب کرد. شرایط در هشت ماه بعدی برای یونایتد فاجعه بار بود و آن ها در بخش آخر فصل 58-1957 یک برد ، سه مساوی و شش شکست به دست آوردند و در فینال حذفی برابر بولتون شکست خوردند. اما شگفتی بزرگ در اولدترافورد و در 8 مه 1958 رخ داد. جایی که در اولدترافورد منچستریونایتد که با ترکیبی نصفه و نیمه با بازماندگان سقوط هواپیما و تعدادی بازیکن کمکی و بعضا مسن با رهبری بیل فوکس برابر آث میلان آماده آن روزها 2-1 پیروز شد. علیرغم شکست 4-0 در سن سیرو در بازی برگشت ، این پیروزی تا حدی اعتماد به نفس را در نیمه تاریک و قرمز شهر منچستر برگرداند.
فصل بعدی هم فاجعه بار شروع شد و تا 15 نوامبر 1958 ، منچستر به 5 پیروزی ، 5 تساوی و 8 شکست از 18 بازی ابتدایی رسیده بود و در رتبه 15 از 22 قرار داشت. اما ورق برگشت و از 24 بازی بعدی به 19 پیروزی ، 2 تساوی و 3 شکست رسید تا بالاتر از آرسنال و بعد از ولوز قدرتمند آن سال ها ، به نایب قهرمانی برسد. برای تیمی که یک سال پیش 8 بازیکن خود را از دست داده بود و دو بازیکن دیگرش هم مجبور به بازنشستگی شده بودند دستاورد بی نظیری بود. اما در پایان فصل بیل فوکس که شرایط خوبی را نداشت ، درخواست کرد تا بازوبند به بازیکن دیگری داده شود و بازبی با قبول درخواست ، وایولت را کاپیتان جدید منچستریونایتد کرد.
بیل و منچستر دوباره متولد می شوند
چهار فصل بعدی سیاه و تاریک بود ، به سیاهی فاجعه مونیخ ! یونایتد که با بازگشتی فوق العاده نایب قهرمان لیگ شده بود ، در شروع فصل 60-1959 متوجه عمق فاجعه شد. تیم کاملا از نظر دفاعی از هم فروپاشیده بود و بیل فوکس در دفاع تنها شده بود.فوکسی که خود ، سایه از بیل فوکس قبل از مونیخ هم نبود! عملکرد دفاعی ضعیف یونایتد باعث شد تا آنها علیرغم زدن 102 گل در لیگ و داشتن بهترین خط حمله به لطف چارلتون و وایولت ، 80 گل در 42 بازی دریافت کرد! شکست های سنگین برابر تاتنهام ، پرستون ، نیوکاسل و آرسنال به خوبی نشان می داد تا در مونیخ چه بر سر یونایتد آمده است. یونایتد در آن سال و سال بعد هر بار هفتم لیگ شد که باز هم گل های زیاد بلای جان شاگردان بازبی شده بود.
اما اگر فکر می کنید سوختن ققنوس اینجا تمام شده است ، اشتباه میکنید ! شاگردان بازبی علیرغم شروعی خوب در لیگ ، دو ماه تمام نبردند ! 8 باخت و 2 تساوی حاصل کار منچستریونایتد از 30 سپتامبر 1961 تا 2 دسامبر آن سال بود. در ادامه فصل روند سینوسی منچستر ادامه داشت و در لیگی بسیار فشرده از نظر امتیازی ، به رتبه پانزدهم رسید.
فصل بعد در لیگ فاجعه به تمام معنا بود و منچستر در لیگ به رتبه نوزدهم رسید! بچه های بازبی نیمی از بازی های خود را باختند و بسیاری از رکوردهای منفی را برای خود ثبت کردند. یونایتد بعد از 30 سال برای سقوط نکردن میجنگید و دربی شهر منچستر در 15 مه 1963 ، جنگی تمام عیار برای نیفتادن بود! دو تیم در انتهای جدول بودند و سیتی با گل دقیقه 8 الکس هارلی جلو افتاد ، نتیجه ای که یونایتد را در منطقه سقوط در فاصله دو هفته مانده به پایان لیگ قرار می داد. اما دقیقه 83 آلبرت کوئیکسال گلی بسیار مهم را به ثمر رساند تا بازی 1-1 به پایان برسد. سه روز بعد در اولدترافورد منچستر با درخشش بابی چارلتون که در آن فصل بسیار ضعیف بود موفق به شکست لیتون اورینت شد تا سقوط منچسترسیتی قطعی شود و یونایتد در لیگ بماند.
اما این دو فصل بد نکات مثبتی هم داشت. در این سالها در حمله یونایتد دیوید هرد مهاجم گلزن و باتجربه آرسنال و دنیس لاو مهاجم سابق منچسترسیتی که در تورینو بازی میکرد را خریداری کرد و جوانان با استعدادی مثل نابی استایلز و شی برنان و داوید سدلر در عقب زمین از آکادمی و تونی دان از شلبورن ایرلند و پت کرراند از سلتیک به تیم اضافه شده بودند. همچنین در جلوی زمین استعدادی ناب به نام جرج بست همه نگاه ها را به خود خیره کرده بود. برای بیل فوکس هم شرایط مثل تیمش بود ، عملکردی نامطلوب در آن سالها و سپس تولدی دوباره با درایت مت بازبی. فوکس در آن سالها به دلیل مشکلات روحی ناشی از سقوط مونیخ ، وزنش را از دست داده بود ، نمی توانست غذا بخورد و دچار کم خوابی شده بود. مت بازبی که نمی خواست بهترین مدافع تیمش را از دست بدهد ، او را از Full Back به Halfback منتقل کرد. تصمیمی که باعث احیای دوباره بیل شد ، هرچند این احیا و بازیافتن فرم مناسب تا ابتدای سال 1963 طول کشید.
نابی استایلز ( راست ) و بیل فوکس ( چپ )
ققنوس به پا می خیزد
از فصل بد یونایتد در 63-1962 گفتیم ، اما FA Cup داستان متفاوتی داشت . شاگردان بازبی که در لیگ برای نیفتادن می جنگیدند ، در جام حذفی با درخشش دنیس لاو و آلبرت کوئیکسال و البته رهبری فوکس در دفاع حریفان را از دم تیغ می گذراندند. آن ها هادرزفیلد ، استون ویلا ، چلسی ، کاونتری و ساوتهمتون را حذف کردند تا به فینال برابر لستر برسند. یونایتد برعکس لیگ خوب گل میزد و سخت گل میخورد و فوکس آماده ، بعد از سالها همبازی خوبی به نام پت کرراند در دفاع پیدا کرده بود. یونایتد در فینال مقابل لستر آماده قرار گرفت و در حالی که در لیگ برابر آن ها دبل شده بود ، آن ها را با درخشش دیوید هرد و بریس او در برابر گوردون بنکس افسانه ای ، 3-1 شکست داد و بعد از سالها به قهرمانی رسید.
فصل بعد منچستر دوباره متولد شده بود و نشانه ها خبر از بازگشت غول بزرگ میدادند ، یونایتد در لیگ در حالی که تا هفته های پایانی دوشادوش لیورپول بیل شنکلی جلو رفته بود ، در دیدار حساس رودررو مغلوب شد و لیورپول به قهرمانی رسید ، در جام حذفی هم در نیمه نهایی مغلوب وستهم شدند و در جام در جام اروپا پس از پیروزی 4-1 بر اسپورتینگ در یک چهارم نهایی ، در دیدار برگشت در بازی ای باورنکردنی 5-0 مغلوب شد تا شیاطین سرخ فصل را بدون جام سپری کنند. فوکس و کرراند در حال هماهنگی بودند و بیل فوکس موفق شد پس از ده سال دوباره برای یونایتد گلزنی کند تا به پیروزی 3-0 برابر فولام کمک کرده باشد.
فصل 64-1963 برای فوکس و یونایتد بینظیر بود! مثلث فوکس ، کرراند و استایلز به خوبی به دفاع کمک کرد و منچستر در سالی که جرج بست به ترکیب اصلی رسیده بود و مثلث مقدس در لیگ گلباران میکرد ، در لیگ با خوردن 39 گل بهترین خط دفاعی را داشت و در نهایت با نرخ تفاضل ( نسبت گل زده به گل خورده ) بهتر نسبت به لیدز قهرمان لیگ شد. موضوعی که اهمیت فوکس را به عنوان باتجربه ترین عنصر دفاعی یونایتد به خوبی نشان می دهد. منچستر در آن فصل 16 بار موفق به کلین شیت شد و قطعا آن قهرمانی برای سه نفر خیلی خاص بود ؛ مت بازبی ، بابی چارلتون و بیل فوکس که فاجعه مونیخ را از سر گذرانده بودند بیش از هر کس دیگری خوشحال بودند. به ویژه فوکس که توانسته بود بعد از سالها خود را به عنوان یک بازیکن مهم و آماده در ترکیب شیاطین سرخ نشان دهد.
سال بعد برای یونایتد ، مردن در یک قدمی جام بود.آن ها در میانه های راه در لیگ دچار افت مقطعی شدند و قهرمانی را از دست دادند و در جام حذفی در نیمه نهایی مغلوب تک گل کالین هاروی ، پله سفید اورتون شدند. در جام باشگاه های اروپا بازبی برای سومین بار به نیمه نهایی رسید اما پیروزی 1-0 در اولدترافورد برابر پارتیزان ، نتوانست شکست 2-0 در بلگراد را جبران کند و پارتیزان حریف رئال مادرید در فینال شد. شاید اگر تغییر پست فوکس آماده در نیمه نهایی از Halfback به Fullback نبود ، یونایتد نخستین فینال اروپایی را زودتر تجربه میکرد.
تو لایق این پایان خوش بودی بیل!
فصل 67-1966 باز هم صحنه درخشش توام دفاع و حمله یونایتد بود. یکی به رهبری مثلث مقدس و دیگری به رهبری زوج آماده فوکس و استایلز. در آن سال فوکس نخستین بار با گل خودش امتیاز برای یونایتد به ارمغان آورد ( در دربی شهر منچستر ) و 3 گل در طول فصل برابر اورتون ، منچسترسیتی و وستهم زد در حالی که در 15 سال قبلی عضویتش در یونایتد 2 گل زده بود. فوکس 34 ساله با کمک استایلز و کرراند و دان موفق به کسب 17 کلین شیت شد و نیم فصل دوم را رویایی سپری کرد. 11 پیروزی و 10 تساوی و 12 کلین شیت ، حاصل عملکرد منچستریونایتد در 21 بازی نیم فصل دوم لیگ انگلستان بود. شاگردان بازبی با شایستگی قهرمان لیگ شدند و فوکس تبدیل به نخستین بازیکن یونایتد شد که چهار بار قهرمان لیگ شده است ، دستاوردی که تا 32 سال بعد از آن منحصر به فرد بود.
فصل 68-1967 در لیگ شاهد رقابت قهرمانی بین منچستریونایتد ، منچسترسیتی و لیورپول بود. صدر بارها و بارها بین این سه تیم دست به دست شد و در حالی که یونایتد قهرمان احتمالی لیگ بود ، شکست 6-3 دربرابر وست بروم سیتی را به صدر فرستاد و قهرمان کرد. در این سال فرنسیس برنز جوان جانشین بیل فوکس 36 ساله شده بود و یونایتد آن ثبات همیشگی در دفاع را نتوانست نشان دهد و قهرمان شود. اما این فصل برای رقابت نزدیک در لیگ ، در اذهان نمانده است.
یونایتد به عنوان قهرمان فصل قبل انگلستان ، راهی جام باشگاه های اروپا 68-1967 شد. با حضور فوکس ، یونایتد با 3 کلین شیت از 4 بازی نخست ، هیبرنیان مالت و سارایوو یوگسلاوی را حذف کرد و راهی یک چهارم نهایی شد. یونایتد سه بازی بعدی بیل فوکس را به خاطر مصدومیت نداشت و گونیک زابره لهستان را با یک پیروزی 2-0 در خانه و شکست 1-0 در لهستان حذف کرد و راهی دیدار نیمه نهایی برابر رئال مادرید شد.بازی رفت در اولدترافورد با تک گل جرج بست روی سانتر دیدنی جان استون جونیور ( پسر جان استون سینیور که در ابتدای مقاله از او یاد شد ) به پیروزی رسید.
اما شاید مهمترین روز زندگی حرفه ای فوکس در یونایتد 15 می 1968 بود. 24 اردیبهشت 1347 تیم های منچستریونایتد و رئال مادرید در حضور 125000 تماشاگر ورزشگاه سانتیاگو برنابئو به مصاف هم رفتند. بازبی دفاع را با حضور دان و برنان در کنار و فوکس و سدلر در قلب دفاع آرایش داد. دو مدافعی که 14 سال با هم اختلاف سنی داشتند تا یونایتد بتواند تا با ترکیب فاکتور تجربه و دفاع جلوی حملات رئال بایستد. اما رئال نیمه اول به کمک تماشاگرانش دیوانه وار به سمت دروازه یونایتد حمله ور شد و 3 بار دروازه یونایتد را گشود ، البته یک بار هم ایگناسیو زوکو به اشتباه گل به خودی زد تا در پایان نیمه اول در مجموع رئال فینالیست باشد. یونایتد که همه چیز را از دست رفته میدید در بیست دقیقه انتهایی مسابقه با سپردن دفاع به فوکس ، همه به سمت دروازه رئال حمله ور شدند. دقیقه 73 دیوید سدلر که هم مدافع میانی و هم مهاجم بود جلو رفت و موفق شد کار را به تساوی بکشد ، نتیجه ای که نامطمئن بود ولی یونایتد را فینالیست میکرد. پنج دقیقه دیگر گذشت تا لحظه ای مهم رسید.
در حالی که بازی مساوی بود و یونایتد باید دفاع میکرد بیل فوکس از دفاع جدا شد و وارد یک حمله همه جانبه دیگر از یونایتد شد. مت بازبی و جیمی مورفی با فریاد از او خواستند که به عقب برگردد اما مدافع خوش اخلاق و بی حاشیه یونایتد ، این بار سرکشی کرد. دفاع رئال توپ را به بیرون زد و پت کرراند اوت را برای جرج بست انداخت. بست با حرکتی دیدنی دفاع چپ رئال را از پیش رو برداشت و با پاسی کات بک ، توپ را به فوکس سپرد. ضربه آرام مدافع 36 ساله یونایتد به گوشه دروازه رئال رفت تا یونایتد نخستین بار راهی فینال جام باشگاه های اروپا شود.
در فینال اوزه بیوی بی نظیر اسیر قدرت دفاعی یونایتد و تجربه بیل فوکس شد تا با درخشش مثلث مقدس و کمک دیوید هرد منچستریونایتد با شکست 4-1 بنفیکا نخستین بار قهرمان جام باشگاه های اروپا شد.افتخاری که کلکسیون فوکس را تکمیل کرد و پایانی خوش را برای ستاره بی نظیر یونایتد رقم زد.
سر مت بازبی و بیل فوکس دقایقی پس از قهرمانی در اروپا - دو بال ققنوس منچستریونایتد
فصل آخر بیل فوکس بیشتر نیمکت نشین بود و در سالی که یونایتد در لیگ یازدهم شد و در جام باشگاه های اروپا در نیمه نهایی مغلوب میلان شد، خیلی کم به میدان رفت. 16 اوت 1969 ، معادل 28 مرداد 1348 ، ورزشگاه اولدترافورد با اسطوره ای بی بدیل ، مدافعی مطمئن و بازیکنی کم حاشیه برای همیشه وداع کرد و بیل فوکس افسانه ای ، پس از نزدیک به 20 سال حضور در یونایتد در 37 سالگی از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
پس از بازنشستگی
فوکس بلافاصله راهی تیم جوانان شد و 5 سال در تیم جوانان یونایتد مربیگری کرد. سپس راهی آمریکا و ژاپن شد و در آنجا هم مربی تیم های مختلفی بود ، اما به افتخار خاصی دست نیافت. در سال 2008 به همراه چهار بازمانده دیگر از سقوط هواپیمای 1958 در فینال مسکو حضور پیدا کرد و سال بعد در مراسم ختم هم تیمی خود ، آلبرت اسکنلون برای آخرین بار در عموم حاضر شد. او که مراسم کنی مورگان را به دلیل بیماری از دست داده بود ، سرانجام در 25 نوامبر 2013 ، اندکی پیش از تولد 82 سالگی خود در شهر منچستر درگذشت.
یادگاری از این اسطوره
فوکس حین بازنشستگی با 688 بازی ، رکورددار بیشترین بازی برای یونایتد بود.رکوردی که دوسال بعد بابی چارلتون از او گرفت و بعدها رایان گیگز و پل اسکولز از او رد شدند تا اکنون در جایگاه چهارم بیشترین بازی برای یونایتد باشد. همچنین او با چهار عنوان قهرمانی در لیگ و یک قهرمانی اروپایی ، موفق ترین بازیکن یونایتد در سده بیستم میلادی است و تنها بازیکنان اندکی هم اکنون از او افتخارات بیشتری دارند.
یک نکته جالب در مورد بیل فوکس این است که او تنها بازیکن تاریخ یونایتد است که با یک پدر و پسر هم بازی بوده است.وقتی بیل به دفاع یونایتد اضافه شد جان استون سینیور مدافعی با تجربه بود و خیلی زود بازنشسته شد و بعد به دستیاری در یونایتد پرداخت و سالها بعد این بار وقتی فوکس مدافعی مسن و با تجربه بود، جان استون جونیور به عنوان بازیکنی در خط حمله به تیم اضافه شد و دست بر قضا گلی حیاتی را در دیدار برابر سارایوو در مرحله یک هشتم نهایی جام باشگاه های اروپا 68-1967 زد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
همچنین بخوانید :
❤️❤️سایه های سرخ؛قسمت اول-اولین قهرمان اولدترافورد❤️❤️
❤️❤️سایه های سرخ؛قسمت دوم-جلاد همیشه خندان❤️❤️