رمان ایستگاه پایانی متشکل از ایده ای کهنه با روایتی جدید و صد البته پایان تقریبا قابل حدس برای دوست داران این ژانر می باشد که با همه این تفاسیر خواندنش خالی از لطف نیست . همراه ما باشید با نقد و معرفی رمان تریلر روانشناختی ایستگاه پایانی اثر گارین ژیهبل
اگر از طرفداران ژانر جنایی_پلیسی باشید و تجریه تماشا آثاری مانند خاطرات قتل ( بونگ جون-هو ) و هفت ( دیوید فینچر ) را داشته باشید به راحتی می توانید پایان و صد البته وقایع کتاب را مو به مو حدس بزنید ، ایستگاه پایانی دقیقا از فرمول کهنه همین آثار استفاده کرده و از همین طریق سعی بر نمایش فاجعه و قتل های زنجیره ای به خواننده هایش دارد . حال شاید با خود بگویید که خب ، خواندن همچین کتاب قابل پیشبینی به چه درد ما می خورد ؟ باید در پاسخ به شما بگویم با وجود تکرار مکررات ، رمان خانم گارین ژیهبل حرف های زیادی برای گفتن دارد و نمی توان به همین راحتی از کنارش رد شد و به چشم یک اثر صرفا تکراری به آن نگاه کرد . نوع روایت و پیش روی داستان محسور کننده می باشد و می تواند شما را برای ساعت ها سرگرم سازد و حتی با وجود پایان نسبتا قابل حدسش در اکثر مواقع نویسنده ما را وادار به تفکر می کند . در ادامه بیشتر راجع به ریزه کاری ها و نکات قابل تامل کتاب با هم حرف خواهیم زد
کتاب داستان زندگی دختری تنها و افسرده با زندگی یکنواخت را روایت می کند که هر روز با قطار کیلو متر ها مسافت را برای رسیدن به محل کار خود یعنی ایستگاه پلیس طی می کند . زندگی وی به قدری یکنواخت و منظم است که حتی هر روز جایی ثابت برای نشستن در قطار دارد . همچنین با توجه به گذشته دل خراشش ، ژان ( شخصیت اصلی ) در ارتباط برقرار کردن با انسان های دیگر از جمله همکارانش در ایستگاه پلیس مشکل دارد و از این رو شب هایش را به سختی می گذراند . در این میان یک روز ژان هنگام بازگشت از محل کارش در اطراف صندلی ثابتش در قطار پاکت نامه ای پیدا می کند که برای شخص اون نگارش شده است . پاکت حاوی پیامی عاشقانه برای او از طرف کسی به اسم الیسیوس است ، ژان از اینکه او هم بالاخره توسط کسی دوست داشته شده است سر ذوق می آید اما چیزی نمی گذرد که متوجه می شویم معشوقه جدید ژان یعنی السیسوس ، قاتلی روانی ست که با قتل های تمیز و بدون نقصش ترس را بر مارسی حاکم کرده است و...
همین طور که بالاتر اشاره کردم ، با وجود روایت و بدنه داستان جدید ، محتوا تقریبا تکرار آثار کسانی مثل دیوید فینچر می باشد ؛ به طوری که خواننده هنگام مطالعه کتاب بار ها به یاد آثاری مانند هفت و خاطرات قتل می افتد و از طریق همین می تواند وقایع کتاب را کم و بیش حدس بزند . همچنین با پایان بردن کتاب شگفت زده نخواهید شد و داستان و انگیزه های قاتل مورد نظر هر صفحه که جلو تر می رویم برای ما مشخص تر می شود و صفحات پایانی کتاب حاوی حجم زیادی از مطالب جدید مانند انگیزه های قاتل و توضیح تبدیل شدنش به یک هیولای وحشتناک نیست . البته نباید فراموش کرد که همه این موارد در جهت واقع گرایانه شدن کتاب قدم برمی دارند و به مرغوب شدن اثر مورد نظر می افزایند
و اما این شخصیت پردازی ها و جدال های ذهنی شخصیت اصلی یعنی ژان می باشد که خواندن کتاب را حتی با وجود تکراری بودن قالب داستان ممکن می سازد . جدال وجه تاریک ژان با وجدانش در جای جای کتاب از موارد جالب توجه رمان گارین ژیهبل می باشد که در جلو بردن داستان نیز نقش به سزایی دارد . در ذهن مریض تاریک ژان مدام جنگی تمام عیار در جریان است ، نگه داشتن عشق و حفظ اعتماد آلیسیوس که او را به راستی دوست می داشت یا خدمت به نیرو پلیس و خودنمایی مقابل رئیس خوش قیافه اش ، نجات آینده خود و فرار با آلیسیوس پس از پایان ماموریت یا نجات و برگرداندن آرامش به مارسی . این ها چکیده ای از جدال های ذهنی ژان می باشد که می توان از آنها به عنوان یکی از نقاط عطف داستان نام برد
از دیگر جذابیت های رمان می توان به نثر جالب نامه های نگارش شده توسط الیسیسوس اشاره کرد که خواندنشان باعث سر شوق آمدن خواننده ها می شود . ترکیبی بی نقص از عشق و نفرت ، اعتماد و انتقام را می توانید در نامه های آلیسیوس مشاهده کنید که همین موارد از قاتل داستان یک شخصیت کامل و پربار از نظر شخصیت پردازی می سازد . آلیسیوس در کنار شخصیت اصلی یعنی ژان از کامل ترین و قابل لمس ترین شخصیت های رمان می باشد . با وجود کامل بودن شخصیت پردازی اکثر کاراکتر های رمان متاسفانه باز هم نویسنده در به کار گیری این برتری ناکام مانده و بعضی جا ها رمان در فرایند انتقال حس آن چنان که باید و شاید درخشان ظاهر نمی شود ( خطر اسپویل ) به طور مثال عشق شکل گرفته میان سرگرد اسپریتو و ژان فوقالعاده مصنوعی بوده و به هیچ عنوان سر و شکل یک عشق حقیقی را ندارد و بیشتر از علاقه ، دلسوزی بر محوریت این عشق غیر قابل باور قرار دارد ( پایان محدوده اسپویل )
با تمام این تفاسیر اگر دنبال رمانی با جذابیتی وصف ناپذیر می گردید و پایان غیر قابل پیش بینی بودن پایان کتاب آنچان برایتان اهمیت ندارد ، رمان ایستگاه پایانی را به شما پیشنهاد می کنم . از اینجا به بعد متن قصد داریم به نقد و بررسی اجمالی مفاهیم کتاب بپردازیم ، اگر هنوز موفق به مطالعه رمان نشده اید خواندنش را به شما پیشنهاد نمی کنم . همراه ما باشید با نقد و بررسی رمان ایستگاه پایانی
ایستگاه پایانی هم درست مانند اکثر کتاب های این ژانر قاتلی زخم خورده از دوران کودکی دارد . زخم هایی که به مرور زمان به جای کمرنگ شدن از او یک غول ساخته و فکر به انتقام را بر افکارش حاکم کرده است . قاتل که ما او را با نام آلیسیوس می شناسیم با برادر ژان در مدرسه ای سخت گیر که با فشار به دانش آموزانش سعی بر تبدیل کردن انها به غول ها و مدیر های آینده کشور دارد ؛ درس می خواند . آلیسیوس و رفیقش به دلایلی مشخص بار ها در معرض حمله روحی و روانی و گاهی اوقات فیزیکی دیگر دانش آموزان آن مدرسه قرار گرفته و به مرور زمان به مرز جنون می رسند . از قضا این حملات و فشار ها زیر نظر مدیر مدرسه مورد نظر بوده و یک برنامه ثابت برای بالابردن قوا دانش دانش آموزان می باشد . به قول خودش فقط قوی ترین ها از این مدرسه بیرون می آیند . برادر ژان زیر فشار های مکرر مدرسه خوشنام مدیریتی _ اقتصادی اسکوم دست به خودکشی می زند و با آسمانی شدن او ، زندگی مادر پیر و خواهر ۱۳ ساله اش به جهنمی سهمناک تبدیل می شود . همچینن آلیسیوس نیز زیر فشار های مدرسه و با تایید پزشک دیوانه خوانده شده و برای مدتی طولانی در تیمارستانی واقع در شهر مارسی فرانسه محبوس می شود . و همین جاست که فکر انتقام از عوامل این فاجعه بر وجودش حاکم می شود
انتقام و قتل های نسبتا زنجیره ای آلیسیوس را می توان تا حدودی کارما زخم هایی که به او در دوران جوانی زدند دانست ، او دست قربانی هایش را از پشت بسته و با بریدن گلویشان انتقامش را تکمیل می کند ، درست مانند حرکتی که در جوانی آن ۶ نفر ( شش عدد از دانش آموزان مدرسه که بعد ها توسط آلیسیوس به بدترین شکل ممکن سلاخی می شوند ) بر روی او و رفیقش پیاده می کردند . می توان انتقام الیسیوس را اینگونه تفسیر کرد که هر عملی عکس العملی دارد و همه ما چه زود چه دیر تقاص تمام بدی هایی که به دیگران کرده ایم را پس خواهیم داد
یکی از مسائل قابل تامل رمان مربوط به صفحات پایانی و نامه مرموزی می شود که در قطار به دست ژان می رسد ، نامه ای از سمت آلیسوس که در راس آن تاریخ دیروز نوشته شده است . همان طور که می دانید آلیسوس در فصل ۲۱ کتاب با اصابت گلوله به قفسه سینه اش و در نیتجه پایین افتادنش از دره به ظاهر از این دنیا می رود . در پی مرگ السیوس به دست پلیس ژان دیوانه گشته و به مدت تقریبا ۱ سال در تیمارستان روانی بستری می شود و درنهایت با کمک های سرگرد اسپریتو از بند تیمارستان رهایی می یابد . با در نظر گرفتن موارد فوق دست کم ۱ سال از مرگ آلیسوس می گذرد که نامه اش در قطار بار دیگر به دست ژان می رسد ، نامه ای که با توجه به مقدمه اش محتوایی احساسی دارا می باشد
سوال پیش می یاید که همچین چیزی چه طور ممکن است ، برای این سوال رمان میلیون ها پاسخ در مقابل ما قرار می دهد که ما قصد داریم به بررسی دو مورد از این پایان ها بپردازیم . پایان اول که اکثر مردم به خاطر سادگی آن یه سراغش می روند احتمالا پایانی است که در آن آلیسیوس پس از اصابت گلوله به قفسه سینه اش نمرده و بعد از گذشت یک سال بار دیگر نامه نگاری برای معشوقه اش که در حال حاضر در رابطه با سرگرد اسپریتو می باشد را از سر میگیرد . با توجه به پیدا نشدن جسدش ، پایان فوق دور از ذهن نمی باشد . و اما در پایان دوم که ما قصد بررسی اش را داریم آلیسیوس بعد از سقوط از دره دار فانی را وداع گفته و دلیل پیدا نشدن جسدش هم ، همراهی بدن مرده یا امواج دریا می باشد . نامه نوشته شده که در صفحه پایانی با آن مواجه می شویم در این پایان سر شکلی استعاری و خیالی گرفته و به این معناست که آلیسیوس برای همیشه در ذهن ژان زنده خواهد بود ، در همین فصل نویسنده به صورت عینی و واضح اشاره می کند که آلیسیوس حتی بعد از گذر یک سال هم هنوز در فکر و ذهن ژان محبوس است و به همین راحتی ها او را تنها نخواهد گذاشت ، می توانیم نامه را هم به شکلی حالت استعاری و نمادین این مفهوم در نظر بگیریم . از آنجایی که رمان ایستگاه پایانی، رمانی جنایی می باشد و فراتر از معانی بر هیجان و پیشروی درست داستان تمرکز دارد ، بیش از این وقت شما را نگرفته و درمورد مفاهیم واضح داستان توضیح نمی دهم
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
در نهایت اگر دنبال رمانی که با هیجان وصف ناپذیر می گردید که حتی با وجود قابل پیشبینی بودن پایانش شما را برای ساعت ها سرگرم سازد ، رمان ایستگاه پایان اثر گارین ژیهبل را به شما پیشنهاد می کنم
× پایان ، شاد و پیروز باشید ×