برای نجات دهنده پرسپولیس، معماری که بنای ویران و زشتی که برخی ها ساخته بودند را ساخت و آراست. حالا باشکوه ترین کاخ فوتبال ایران، میراث دستان هنرمند اوست. برای برانکو ایوانکوویچ.
به گزارش طرفداری؛ پرسپولیس گذشته را یادتان هست؟ تیمی که هر سال به امید قهرمانی ساخته می شد اما آخر فصل هواداران دعا می کردند که تیم شان حداقل سهیمه لیگ قهرمانان را بگیرد یا جام حذفی را ببرد و زیر لب زمزمه می کردند که "فصل بعد"، "فصل بعد". اما فصل بعد هم همین آش بود و همین کاسه.
پرسپولیس گذشته را یادتان هست؟ تیمی که بین هندوانه های در بسته خارجی و پیشکسوتان پر سر و صدا دست به دست می شد و ابتدای فصل با شال قرمز می آمدند و دور ورزشگاه آزادی دور افتخار می زدند اما هنوز به نیمه های فصل نرسیده، شعار "حیا کن، رها کن" از روی سکوهای آزادی شنیده می شد.
پرسپولیس گذشته را یادتان هست؟ تیمی پر از بازیکن بی کیفیت و پرحاشیه که معلوم نبود چگونه و چطور جذب پرهوادارترین تیم ایران شدند. در میان شان نیز گاهی بمبی منفجر می شد یا ستاره های سابق مثل کریمی و مهدوی کیا و هاشمیان تصمیم می گرفتند که آخر فوتبالی لباس تیم قدیمی را تن کنند و این ستاره ها نیز وسط آن همه سنگ بی نور، خاموش می شدند و حیف می شدند.
پرسپولیس گذشته را یادتان هست؟ تیمی که قربانی تصمیم های اشتباه بالا دستی ها می شد و مدیران بی تجربه و بی دانشی که باشگاه را مقروض تر و ویران تر از چیزی که تحویل گرفتند، تحویل می دادند. (این یک مورد را اگر یادتان نیست، حالا هم می توانید ببینید. سال هاست در روی همان پاشنه می چرخد.)
17 فروردین 1394، محمدحسین نژاد فلاح، سرپرست سابق باشگاه، بزرگترین و بهترین تصمیم باشگاه در چند دهه اخیر را گرفت. آگاهانه یا از سر اجبار، او به استانبول رفت و با برانکو ایوانکوویچ، مرد 61 ساله کروات که زمانی هدایت تیم ملی را برعهده داشت، برگشت.
![](https://ts8.tarafdari.com/users/user200157/2021/02/28/139401192055297825066044_2.jpg)
از همان روز اول انتقادها شروع شد. برخی ها از مبلغ مالیات او می گفتند که پرسپولیس باید پرداخت می کرد، برخی ها به نتایج گذشته او انتقاد می کردند، بعضی ها نیز تیم ملی در جام جهانی 2006 آلمان را مثال می زدند که از نتایج بد داشت تا طغیان بازیکنان ها. فصل نقل و انقتالات نیز گذشت و برانکو موفق نشد که تیمش را آنطور که می خواست کامل کند. از دفاع و دروازه بان پراشتباه گرفته تا خط حمله بی تجربه.
لیگ شروع شد و دنیا داشت به کام خرده گیران می چرخید. هفته اول پرسپولیس برابر پدیده از شکست فرار کرد. هفته دوم برابر استقلال خوزستان باخت. هفته سوم مغلوب سپاهان شد. هفته چهارم ذوب آهن تیم برانکو را شکست داد. هفته ششم سایپا سه امتیاز از پرسپولیس گرفت و هفته هشتم سرخ ها برابر صبای قم متوقف شدند. مصاحبه ها و انتقادها روز به روز تشدید می شد. از کارشناسان بگیر تا پیشکسوتانی که بعضی هایشان نیز چشم به نیمکت داشتند، منتظر شنیدن خبر اخراج مرد کروات بودند. اما هوداران؟ هواداران بازی ها را می دیدند. تیم زیبا بازی می کرد. مشکلات و عدم نتیجه گیری ها بود، اما مشخص بود که تیم برانکو با پرسپولیس های گذشته فرق می کرد. همه منتظر بودند بالاخره پرسپولیس همان طوری که بازی می کند، نتیجه هم بگیرد که بالاخره این هم شد. پرسپولیس از قعر جدول شروع کرد و در سالی که کاپیتانش، هادی نوروزی را از دست داد، پله پله بالا رفت و تا صدر نیز رسید. یکی از یک طرفه ترین دربی های سال های اخیر را رقم زد و در نهایت به خاطر یک امتیاز ناقابل، چند گل کمتر، قهرمانی را از دست داد و آبی های خوزستان جام را بالای سر بردند. اما پیرمرد کروات ناامید نشد. او در حالی که وسط چمن آزادی داشت غصه جامی که از دست رفت را می خورد، تماشاگران را روی سکو دید. دید که یک کوه سرخ روی سکوها نشسته است. دید که صدایش می زنند، که حمایتش می کنند، دید که رفیق نیمه راه نیستند. شاید همان ثانیه ها بود که برانکو توی چشمان هوادارانی که روی سکو نشسته اند، دارند گریه می کنند اما مشت شان را گره کرده اند و فریاد می زنند، دید که قرار است با این ارتش خسته اما امیدوار، بزرگترین فاتحان فوتبال ایران باشند.
![](https://ts8.tarafdari.com/users/user200157/2021/02/28/70.jpg)
برانکو با پرسپولیس ادامه داد و جام گرفت و جام گرفت و جام گرفت. بزرگترین تیم ایران، تبدیل به خطرناک ترین تیم آسیا شد که انگاری هرچه حریفش ثروتمندتر باشد، مقابلش خطرناک تر و بی رحم تر است. پرسپولیس برانکو به تمام رقبای پولدار آسیایی اش نشان داد که برای موفقیت غیر از پول، به یک چیزهای دیگری نیز نیاز است. رقبای پرسپولیس همه چیز داشتند غیر از یک چیز. چیزی که پرسپولیس آن شب غم انگیز پس از بازی با راه آهن در ورزشگاه آزادی روی سکوهایش به دست آورد و هیچ تیم دیگری در ایران به آن نرسید.
فلسفه، مهم ترین چیزی که برانکو به میراث گذاشت. فسلفه رفتار، فلسفه بازی، فلسفه استراتژی. برانکو بارها در سال های حضورش در پرسپولیس نشان داد که هیچ بازیکنی بزرگ تر از تیم نیست. چه ستاره های زیادی که از پرسپولیس رفتند، ستاره هایی که تمام تیم ها حسرت شان را می خورند اما در پرسپولیس برانکو جایی نداشتند. انگاری برای بازیکن پرسپولیس بودن، باید یک ماده خاص در خون شان می بود که فقط برانکو آن را می دانست.
فلسفه برانکو در بعد فنی نیز محکم بود. پرسپولیسی که هر بازی با یک ترکیب و سیستم وارد میدان می شد، تبدیل به تیمی با یک سیستم خاص و یک نوع بازی خاص. ثباتی که همیشه بود. چه روزهای باخت، چه روزهای برد. یک باثباتی خاص که حتی پس از رفتن برانکو نیز بی ثبات نشد. کالدرون و یحیی نیز حیف شان آمد این سبک و سیستم را بر هم بزنند. برانکو، پرسپولیس را پرسپولیس کرد، تیم آشفته، شد یک تیم حرفه ای تمام عیار. برانکو پرسپولیس را نه تنها قهرمان کرد، که آن را ساخت. یک کاخ باشکوه که سال ها طول می کشد تا کسی یا کسانی بتوانند تخریبش کنند. تنها چیزی که قبل و بعد از برانکو تغییر نکرد، اوضاع و احوال مدیریتی بود که انگاری قرار نیست هیچ وقت تغییر کند. عادت کرده ایم دیگر. همه چیز تغییر کرد. برانکو همه چیز را تغییر داد. حتی پرسپولیس نیز تغییر کرد. پرسپولیس قبل از برانکو، پرسپولیس بعد از برانکو.
![](https://ts8.tarafdari.com/users/user200157/2021/02/28/01193259.jpg)
تولدت مبارک، آقای پروفسور